الوقت- جلوس سلمان بن عبدالعزیز برادر ناتنی پادشاه سابق عربستان و تغییراتی که در برخی شخصیت های دربار سعودی اعمال کرده و به زعم تحلیلگران، منجر به تغییرات جدید نیز خواهد شد، این سوال را مطرح می کند که در شرایط کنونی، رویکرد سیاست خارجی عربستان در قبال همسایگان و بخصوص رقیب منطقه ای آن ایران به چه سمت و سویی هدایت خواهد شد؟ پاسخ به این سوال در واقع در ادراک تصمیم گیرندگان جدید و شرایط منطقه ای نهفته است که باید در هرگونه تحلیلی در خصوص چشم انداز و سناریوهای پیش رو لحاظ شود.
بر کسی پوشیده نیست که ایران و عربستان دو قدرت منطقه ای رقیب در منطقه خاورمیانه و زیرمنطقه خلیج فارس به شمار می روند و کنش تعاملی یا تقابلی آنها می تواند به الگوهای تعامل و تقابل در سطح منطقه بینجامد و بر مسیر تحولات تاثیرگذار باشد. اگرچه عنصر شخص و نگاه و درک او از واقعیت های بیرونی بخصوص در عربستان تاثیر قابل توجهی بر نحوه روابط با دیگر بازیگران بر جای می گذارد، اما رابطه ایران و عربستان همزمان متاثر از رخداد تحولات منطقه ای و ذهنیت تاریخی نسبت به یکدیگر است.
تهران و ریاض در چهار حوزه بحرین، عراق، یمن و لبنان در حال رقابت هستند. تا زمانی که طرفین به این ادراک دست نیابند که بر سر موضوعات منطقه ای باید به یک نوع سازوکار تفاهمی بر سر موضوعات منطقه ای، برسند، تلاش برای بهبود روابط گرم سرانجامی نخواهد یافت. بخصوص که هر نوع افزایش قدرت منطقه ای در نزد دیگری، تهدیدی برای موازنه منطقه ای به شمار می رود. این ذهنیت در نزد سعودی ها پررنگتر است. ایران بارها از دولت های عربی خلیج فارس دعوت کرده است تا سیستم امنیت دسته جمعی را بدون دخالت قدرت های فرامنطقه ای، برای مدیریت بهتر امور در خلیج فارس پیاده کنند که در مقابل نه تنها دولت های شورای همکاری به این خواسته منطقی واکنش مثبت نشان نداده اند، بلکه همواره منجر به خریدهای تسلیحاتی بیشتر از سوی شورا انجامیده است. واقعیت این است که عربستان، کنش های ایران برای ارتقای قدرت در سطح منطقه بخصوص با دست یافتن به توانایی هسته ای را به دیده نگرانی می بیند، بویژه که این دستیابی، با دیگر مولفه های قدرت ایران چون نیروی انسانی، سرزمین و گستره نفوذ فرهنگی و مذهبی عجین شود.
در شرایط کنونی و با توجه به موفقیت های ایران در اقناع قدرت های بزرگ در دستیابی به تکنولوژی هسته ای، حضور داعش و هشدارهای ایران در خصوص ترویج بنیادگرایی، موفقیت های شیعیان انصارالله در یمن، و زمزمه های خروج آمریکا از خلیج فارس و توجه به شرق آسیا، باعث شده تا عربستان در یک وضعیت تصمیم گیری صریح قرار بگیرد. در اینکه در این وضعیت، برونداد سیاست خارجی عربستان چه خواهد بود و آیا مایل به پاسخ دادن به تمایل دولت حسن روحانی به بهبود روابط خواهد بود یا خیر، موضوعی است که نیازمند توجه به جهت گیری های رهبر جدید عربستان، تغییرات احتمالی در وزارت خارجه این کشور از یکسو و روند تحولات منطقه از سوی دیگر است.
آنچه در کوتاه مدت محتمل بنظر می رسد، این موضوع است که شاهد بهبود روابط نخواهیم بود، بخصوص که کاهش قیمت نفت و طرح توطئه نفتی عربستان برای فشار بر ایران در این شرایط از سوی دولت و کارشناسان مطرح شده است. همچنین مسیر تحولات یمن و صعود انصارالله در فضای تحولات یمن به عنوان یک جریان شیعی نیز از منظر سعودی ها به عنوان حوزه اعمال نفوذ ایران نگریسته می شود. بنابراین این دو موضوع بر بهبود روابط در کوتاه مدت سایه افکنده است. در مقابل، سیاست خارجی عربستان با فعال شدن در حوزه هایی چون یمن، مصر و عراق، به دنبال حفظ موازنه و برتری خواهد بود. اما در یک روند میان مدت، می توان با متوجه کردن عربستانی ها به این واقعیت که صحنه منطقه در حال تغییر است و نیاز است که در شرایط جدید، تصمیم های جدید و همکاری جویانه اخذ شود، نظر سعودی ها را به ضرورت همکاری در موضوعات منطقه ای جلب کرد.