الوقت- بعد از سال 2011، ترکیه احزاب اسلام گرا در تونس، سوریه، یمن، مصر و لیبی را به عنوان متحدان ذاتی خود دید. این کشور حمایت از اسلام گرایان را یک الزام دموکراتیک قلمداد کرد و خواستار حمایت عربستان، آمریکا و اتحادیه اروپا از آنها شد. اما عربستان سعودی یعنی متحد صوری ترکیه، اخوان المسلمین مصر را که با انتخابات به قدرت رسیده بود را به چشم یک تهدید واقعی می دید. در عین حال، روابط پیدا و پنهان ترکیه با گروهای اسلام گرای جهادی منجر به بروز تردید هایی در غرب در خصوص نیات واقعی ترک ها شد.
اما با خلع ید دولت اخوانی مصر از طریق کودتای نظامی سال 2013، سیاست آنکارا در قبال مصر از هم فروپاشید. واکنش اردوغان به این حادثه از نقد ساده فراتر رفت. گفتمان ترکی از تقدیس اراده مردم، به انتقاد سخت از تمام طرف هایی تبدیل شد که از السیسی حمایت و یا سکوت کرده بودند. به طور مثال در جولای 2013 اردوغان گفت: تمام کسانی که آن را کودتا نمی نامند حامی کودتا هستند.
با این سخن، به واقع هیچ کشوری از این کلام تهمت گونه اردوغان و همکارانش در امان نبود. حال آنکه ترکیه در مسائل مصر بدون نقش و در جامعه بین المللی منزوی شده بود.
در عرصه داخلی نیز درست قبل از کودتای مصر، دولت ترکیه به اعتراضات طرح شهری گزی پارک استانبول، با خشونت و سختی پاسخ داد. نخست وزیر این اعتراضات را که ناشی از سرخوردگی و نارضایتی عمومی بود را بخشی از یک توطئه گسترده تر عنوان کرد و از پلیسی که با استفاده بیش از حد از گاز فلفل منجر به مرگ هشت نفر و نابینایی 11 نفر شده بود، حمایت بی قید و شرط کرد. در عین حال، شیوه های خشن حکومت ترکیه که حاکمیت قانون را نقض می کرد، باعث بی ارزش شدن اعتبار بین المللی ترکیه شد. تحت چنین جریاناتی، دفاع ترکیه از شاخه های مختلف اخوان المسلمین که به نام حمایت از روند مشروعیت اکثریتی انتخابات رقم می خورد، از اعتبار تهی شد. اما نه تنها ترکیه پیش زمینه تصویر دموکراتیک خود یعنی تصویری که در میان دستاوردهای ژئوپلتیک او بین المللی شده بود را از دست داد، بلکه گزینه های ترکیه در سوریه و ناتوانی او برای تنظیم تغییر شرایط در این عرصه هم منجر به فرسودگی دستاوردهای ژئوپلتیک این کشور شد. با پایان چهارمین سال تنش سوریه، ترکیه بخش زیادی از پرستیژ خود را در میان متحدان منطقه ای و جهانی اش از دست داد. به نحوی که سیاست های سهل گیرانه این کشور در برابر گروه های جهادگرا به طور گسترده مورد انتقاد سایرین از جمله معاون رئیس جمهور آمریکا قرار گرفت.
امروزه جایگاه منطقه ای امید بخش ترکیه در آستانه فروپاشی است. آنکارا هیچ وضعیت روشنی در رابطه با مصر، سوریه و اسرائیل ندارد. در مدیترانه شرقی نیز دو اتحاد سه جانبه، یکی بین یونان، اسرائیل و قبرس، و دیگری بین اسرائیل، مصر و قبرس منافع اصلی ترکیه را تهدید می کند. متحد پایدار آنکارا یعنی قطر نیز تحت فشار زیاد، در صف سایر کشورهای حوزه خلیج فارس ( به ویژه عربستان) قرار گرفت. ترکیه حتی در سرمایه گذاری های استراتژیک نویدبخش با دولت کردستان عراق نیز، عرضه را به ایران باخت و به کینه جویی پ ک ک نسبت به آنکارا دامن زد. خودکشی سیاست خاورمیانه ای ترکیه آشکارا در شهر کردنشین کوبانی بروز کرد، یعنی جایی که داعش( دولت خودخوانده اسلامی) شهر را محاصره کرده بود. در حالیکه ترکیه از حمایت کردهای کوبانی طفره می رفت در نهایت مبارزان کوبانی توسط حملات هوایی آمریکا مساعدت شدند، و فشارهای آمریکا هم منجر شد تا ترکیه به نیروهای پیشمرگه کرد اجازه دهد تا از مرزهای این کشور عبور کنند و در کنار مدافعان این شهر بجنگند. به علاوه شهروندان کرد ترکیه بستگانی در کوبانی داشتند و می خواستند تا در آنجا بجنگند، اما از عبور آنها از مرزها جلوگیری می شد.
بنابراین سیاست های آنکارا در قبال سوریه حتی به پروسه های آشتی داخلی با پ ک ک نیز آسیب وارد کرد. بی تدبیری ترکیه در جریان محاصره کوبانی، بر نابودی بلندپروازی های ترکیه جهت تبدیل شدن به قدرتی منطقه ای با ظرفیت شکل دهی به ساختار نظم فروریخته خاورمیانه، صحه گذاشت.
در مجموع باید گفت که سیاست های خاورمیانه ای حزب عدالت و توسعه در پی قیام های عربی سال 2011 ، در تضاد با اکثر منافع ژئوپلتیکی سنتی ترکیه قرار گرفت. اولویت های داوود اوغلو که تحت حمایت اردوغان عمل می کرد، از عمل گرایی سابق آنکارا دور شد و این امر سبب شد تا ملاحظات ایدئولوژیک، سیاست را هدایت کند. در طی سالهای گذشته، توسعه طلبی ژئوپلتیکی ترکیه، گفتمان سطحی دموکراسی این کشور را بی اعتبار ساخت، که از نشانه های آن می توان به عملکرد ضد دموکراتی داخلی دولت ترکیه و همچنین حمایت تاکتیکی این کشور از نیروهای غیر دموکراتیک در منطقه بویژه در سوریه و عراق اشاره کرد.
چیدن این قطعات در کنار یکدیگر، احتمالا باعث خواهد شد تا ترکیه به سمت سنت واقعگرایی سیاست خارجی خود بازگردد. براین اساس ترکیه در سالهای پیش رو به دنبال بازسازی موقعیت خود در مسیر های متعارف تر و ترمیم روابط با قدرت های کلیدی منطقه خواهد بود.
جواد مددی
