الوقت- در سفر اخیر فرمانده ارتش پاکستان به تاجیکستان، راحیل شریف با رئیس جمهور تاجيكستان، ديدار و در مورد طیف وسیعی از همکاریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگي و نظامی- امنیتی دو کشور تبادل نظر کردند. پس از ارزیابی وضع موجود روابط سیاسی و بررسي سطح همکاریهای نظامی دوجانبه، همکاریهای میان ارتشهای ملی و نهادهای امنیتی تاجیکستان و پاکستان در جهت مبارزه با تروریسم، افراط گرایی و قاچاق مواد مخدر، و همچنین در خصوص تحقق پروژههای زیربنایی نظیر احداث خط انتقال برق «کاسا 1000» (پروژه خط انتقال نیروی برق از تاجیکستان و قرقیزستان به افغانستان و پاکستان) در خصوص توسعه همگرایی منطقهای و تامین ثبات و امنیت بحث و تبادل نظر شد. اما موضوعي كه در کنار همکاریهای دوجانبه در خصوص مسائل مشترك، بين «راحیل شریف» فرمانده ارتش پاکستان و «امامعلی رحمان» رئیس جمهور تاجیکستان مطرح شد، موضوع افغانستان و تبيين مواضع طرفين پیرامون آینده امنیت این کشور بود.
در تحليل رويداد فوق بايد به چند نكته مهم اشاره كرد.
اول جايگاه آسياي مركزي در راهبرد پاكستان است. واقعيت اين است كه پاكستان جزو اولين كشورهايي بود كه با دولتهاي تازه استقلال يافته آسياي مركزي روابط سياسي برقرار كرد و به واسطه مذهب مشترك و وجود اقليت تاجيك در پاكستان، تمايل به بسط و گسترش روابط در همه جوانب با تاجيكستان بوده و نگاه راهبردي به اين كشور دارد. به همين دليل نيز پاكستان سالهاست كه به دنبال تعريف ژئوپلتيك جديد براي حضور و بهرهبرداري از آن، در آسياي مركزي و تاجيكستان است. همچنين اهميت آسياي مركزي و تاجيكستان براي پاكستان به دليل منابع انرژي بويژه برق و آب و همچنين وجود رقباي ديگر در اين كشور افزايش يافته است. پاکستان سالها است که با کمبود انرژی برق روبرو ست و تامین امنیت انرژی برای اقتصاد پاکستان که با رشدی چشمگیر به جلو میرود، از اهمیتی ویژه برخوردار است. بنابراین پروژه کاسا 1000 به نوعی می تواند به تامین رشد اقتصادی و صلح و ثبات کامل در کشور کمک کند. دولت پاکستان همچنين با طرح 10 سالهای با نام «چشماندار- 2025» گسترش ارتباط جادهای و راه آهن با کشورهای همسایه از جمله افغانستان، تاجيكستان و ایران را در نظر گرفته است. ارتباط از راه زميني و حمل كالا به آسياي مركزي از طريق ريلي، همواره در استراتژي اسلام آباد قرار داشته، اما به دلايل گوناگون بويژه جنگ و ناامني در افغانستان، اين ايده عملي نشده است. در عين حال آمريكا بسيار مايل است كه راهآهن آسياي مركزي از طريق افغانستان به بندر كراچي وصل شود. ا ز نگاه دوشنبه نيز، گسترش همکاریهای چند جانبه و تقویت روابط حسنه با پاکستان بايد از اولویتهای سیاست خارجی تاجیکستان باشد، بويژه كه بسترهای مناسب تجاری و اقتصادی پاکستان، منابع عظیم انسانی، دسترسی به آبهای آزاد و بندر گوادر فراهم بوده و موقعیت ژئواستراتژیک و نفوذ پاكستان در جنوب آسیا و جهان اسلام مهم ارزیابی میگردد.
دومين مطلبي كه در تحليل سفر راحيل شريف بايد ذكر كرد اين است كه تحولات راديكاليستي و فعال شدن گروههاي افراطي- تكفيري موجب شده تا تاجيكستان به نوعي خواهان نزديكي روابط سياسي- امنيتي با پاكستان و سپس عربستان سعودي باشد، تا از طريق آنها جريانات سلفي- تكفيري را كنترل كند. در واقع تاجيكستان با درك اين مطلب كه ريشه افراطگرايي در عربستان و پاكستان است، تلاش ميكند تا با ايجاد رابطه و همسويي صوري با اين كشورها، به نوعي از تخريبات و تهديدات آينده جريانات تروريستي نظير داعش و سلفيت تكفيري در امان باشد. اين مطلب كه پاكستان و عربستان به مدارس ديني در تاجيكستان كمك مالي كرده و مبلغين مذهبي اعزام ميكردند، غيرقابل انكار است. چطور كه پذيرش طلاب تاجيك در دانشگاههاي پاكستان نيز صورت ميگرفته است. دوشنبه تلاش ميكند تا با ايجاد روابط سیاسی- امنیتی با پاکستان، مانع از توجه نهادهای دولتی و غیردولتی مستقر در پاکستان به آموزش و تقویت نیروهای تاجیکی سازمانهای تندرو گسیل آنها به تاجیکستان شود.
اما فراتر از منافع مشترک تاجیکستان و پاکستان و توسعه همکاریهای دوجانبه در عرصههای نظامی- امنیتی، به گفته الكساندر كنيازوف، سفر «راحیل شریف» رئیس ستاد ارتش پاکستان به دوشنبه، يك برنامه از قبل هماهنگ شده بود كه به همکاریهای نظامی بین چین و پاکستان مرتبط است. بويژه که طی سالهای اخیر نفوذ چين در تاجيكستان در حال رشد سریع بوده و متناسب با آن، نفوذ اقتصادی چین در کشورهای منطقه و به خصوص پاکستان، افغانستان و جمهوریهای آسیای مرکزی تحقق مییابد.
جلب پاکستان در این روند به اين معنا است که بخشهاي نظامی پاکستان از چند دهه قبل بر گروههای افراطی و تروریستی در افغانستان و همچنين در مناطق مرزی با تاجیکستان نفوذ ویژهاي دارند. احتمالا در چارچوب همکاریهای سه جانبه امنیتی (پاكستان، چين و تاجيكستان) مسائل مربوط به تقویت نیروهای پاکستان در ولایتهای شمال غربی افغانستان (همسایه تاجیکستان) و همچنین مناطق هممرز با چین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این منطقه برای چین و به طور خاص در جهت تحقق یک سری از پروژههای مربوط به کمربند اقتصادی جاده جدید ابریشم (از جمله جاده کاشغر اشکاشم- فیضآباد - هرات) از اهمیت بالایی برخوردار میباشد.
بدون تردید در همکاریهای نزدیک نهادهای نظامی و امنیتی پاکستان با تاجیکستان بیش از بعد نظامی، در بعد سیاسی برای هند به عنوان رقیب منطقهای چین و پاکستان پیامهای را به همراه خواهد داشت. چرا كه طی سالهای گذشته هند نیز به منظور افزایش نفوذ خود در تاجیکستان و افغانستان و از جمله در مناطق محل سکونت اسماعیلیها، اقداماتی را انجام داده است. اين در حاليست كه تاجیکستان، پاکستان، افغانستان و چین چهار کشوری میباشند که در سطوح مختلف حساسیت موضوع جدایی طلبی اسماعیلیها با هدف ایجاد دولت واحد به نظر میرسد که به طور طبیعی هم پکن و هم دوشنبه و اسلامآباد علاقمند نسبت به مقابله موثر با آن میباشند.
نكته ديگر؛ با توجه به رقابتهاي منطقهاي ايران و عربستان، اين احتمال وجود دارد كه راحيل شريف از طرف عربستان ماموريت داشته باشد تا تاجيكستان را جذب «ائتلاف اسلامي ضدتروريسم» كند و در همين راستا احتمال دارد تاجيكستان با گرفتن امتيازات اقتصادي، به نوعي در ائتلاف اسلامي ضد تروريسم به سركردگي عربستان بطور صوري، حضور داشته باشد. پیشتر روزنامه الشرق الاوسط گزارش داده بود، جمهوریهای آذربایجان و تاجیکستان در حال بررسی پیوستن به گروه ائتلاف تحت فرماندهی عربستان هستند، البته دولت تاجیکستان اعلام کرده است كه دوشنبه درصدد پیوستن به گروه به اصطلاح «ائتلاف ضد تروریستی تحت فرماندهی عربستان سعودی» نیست؛ اما درباره تقویت همکاریهای دوجانبه در زمینه مقابله با تروریسم ميشود گفتگو کرد.
بد نيست اشاره شود كه پس از اتهامزني به حزب نهضت اسلامي تاجيكستان و همكاري با جريان افراط و حضور محيالدين كبيري رهبر اين حزب در همايش بینالمللی در ایران و انتشار عکس او در ديدار با رهبر معظم انقلاب اسلامي، دولت تاجيكستان اعتراض و سفیر ایران را احضار كرد. به همين جهت ايرانهراسي و حتي شيعهستيزي از سوي جريانهاي وابسته به وهابيت در تاجيكستان تبليغ شد و اين رويدادها باعث شد که برخي تصور کنند تاجيکستان از ايران رويگردان و به سمت عربستان سعودي متمايل شده است. اما بررسي واقعيتهاي موجود نشان ميدهد که احتمال وقوع چنين امري اندک است. زيرا روابط تاريخي، تمدني، فرهنگي، نژادي و زباني ايران و تاجيکستان آنچنان عميق و گسترده است که تنشهاي کوچک هيچگاه نميتوانند روابط دو ملت را تحت تأثير قرار دهند.
آنچه مسلم است اين كه طي ماههاي اخير دولت تاجيكستان به دليل فعال شدن برخي گروههاي سلفي- تكفيري بويژه داعش، سعي كرده است تا كنترل گروههاي افراطي (چه معتدل و چه تندرو) را در دستور كار خود قرار دهد و به نوعي ثبات و امنيت كشور را فراهم كند. اين در حاليست كه جريان افراط عمدتا از سوي تجار و با كمكهاي مالي عربستان، رشد و گسترش يافتهاند و کنترلهای سختگیرانه گروههای مذهبی این کشور، تنها موجب پيوستن گروههاي مذهبي معتدل به جريانات تكفيري ميشود. بازداشت و محاکمه بسیاری از شهروندان و بويژه رهبران و پيروان حزب نهضت اسلامي تاجيكستان، به اتهام عضویت در سازمانها و جریانهای افراطی نظير داعش، ممنوعيت حجاب يا تراشيدن ريش و ...، تنها به بدتر شدن اوضاع امنيتي و اجتماعي- فرهنگي و حتی رشد افراطگرایی مذهبی تاجيكستان خواهد شد. هر چند كه بزرگنمايي داعش در تاجيكستان توسط روسها و مقامات دوشنبه، بهانهاي شد تا تنها حزب اسلامي در تاجيكستان منحل شود. رایجترین دلیلی که از سوی مقامات تاجيكستان برای مبارزه با برخی مظاهر اسلام و نیز گروههای اسلامی ذکر میشود، جلوگیری از گسترش تفکرات افراطی و به تبع آن، تروریسم است، اما واقعيتها فراتر از اين ميباشد.