الوقت- نشست بین المللی مونیخ هفته گذشته با حضور برخی کشورها از جمله آمریکا و روسیه به مدت دو روز در آلمان برگزار شد. در جریان این نشست گفتگوهای زیادی میان طرف های شرکت کننده به منظور حل سیاسی بحران سوریه انجام شد. با گذشت یک روز از آغاز نشست، جان کری وزیر خارجه آمریکا از توافق کشورهای شرکت کننده در نشست مونیخ بر سَر برقراری آتش بس در سوریه خبر داده و «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه نیز آن را تأیید کرد.
ایالات متحده آمریکا در نشست بین المللی مونیخ درباره سوریه که هفته گذشته برگزار شد، بسیار تلاش کرد تا موافقت کشورهای مختلف برای برقراری آتش بس در سوریه به ویژه در استان حلب را به دست آورد. در واقع تلاش مشکوک ایالات متحده برای برقراری آتش بس در سوریه به بهانه هایی تحت عنوان «حقوق بشر» و «امداد رسانی به آسیب دیدگان» سؤالات بسیاری را به اذهان متبادر کرده است. آمریکایی که طی سالهای گذشته نه تنها چنین طرحی را مطرح نکرده بود، بلکه در مسیر هرگونه طرح برای برقراری آتش بس در سوریه سنگ اندازی کرده بود، اکنون چه اتفاقی افتاده که خود به تنهایی در صدد تحقق این مسأله است؟ برقراری آتش بس در سوریه از چه منظری برای کاخ سفید حائز اهمیت است که حجم زیادی از رایزنی های سیاسی آمریکا در نشست مونیخ به این مسأله اختصاص داده شد؟
روسیه به عنوان یکی از حامیان و هم پیمانان دولت دمشق با طرح ایالات متحده آمریکا برای برقراری آتش بس موافقت کرده است. البته موافقت مسکو با این طرح با توجه به مواضع اصولی روسیه در قبال دمشق می تواند توجیهی برای اهداف صادقانه برقراری آتش بس باشد. با این وجود، به نظر می رسد که طرف آمریکایی بار دیگر سیاست نفاق را برای عملیاتی کردن نقشه ها و برنامه هایش در سوریه پیش گرفته است.
سوریه هم اکنون به عرصه رقابت قدرت های بزرگ تبدیل شده است که طی هفته های اخیر تمامی تحولات در این عرصه به نفع محور ایران، سوریه و روسیه بوده است. دستاوردهایی که طی هفته های اخیر توسط ارتش سوریه و هم پیمانان آن محقق شدند، تمامی نقشه های آمریکا برای این کشور را نقش بر آب کرد. از شکسته شدن محاصره شهرک های شیعه نشین «نبل» و «الزهرا» در حومه حلب می توان به عنوان نقطه عطف دستاوردهای محور مقاومت در سوریه نام برد. دقیقا پس از تسلط بر این دو شهرک شیعه نشین بود که سازمان نظامی تروریست های تکفیری ازهم پاشید. پس از همین دستاورد بزرگ بود که نشست صلح ژنو به یکباره به حالت تعلیق درآمد تا معارضان بتوانند خود را بازسازی کنند.
در این میان واشنگتن به خوبی مشاهده می کند که در صحنه کارزار سوریه، تحولات میدانی به هیچ وجه به نفع تکفیریها یعنی ـ ابزار ایالات متحده برای پیشبرد اهداف خود ـ نیست و در صورت ادامه این وضعیت، دیر یا زود تروریست ها به کلی نابود خواهند شد. از طرفی دیگر، هرچند واشنگتن اتخاذ گزینه نظامی در سوریه را محتمل دانسته است، اما تاکنون به نتیجه قطعی در خصوص ثمربخش بودن این گزینه نرسیده است و به همین دلیل است که عربستان و ترکیه تاکنون تهدیدات نظامی خود را به مرحله عمل نرسانده اند.
مواضع ایران و روسیه در قبال این تهدیدات کاملا واضح و روشن بوده است. مقامات ایرانی صراحتا اعلام کرده اند که هرگونه دخالت نظامی عربستان سعودی در سوریه به منزله خودکشی آل سعود است. در مقابل، روسیه نیز نسبت به ارتکاب هرگونه حماقت توسط رژیم سعودی در سوریه هشدار داده است. به نظر می رسد که آمریکا بسیار عاقل تر از آن باشد که پیام ایران و روسیه را نگرفته باشد. بنابراین، ایالات متحده آمریکا خود را در برابر دو واقعیتی می بیند که نمی تواند به سادگی از کنار آنها بگذرد؛ ۱ـ وضعیت بسیار نامناسب تروریست های تکفیری در سوریه و احتمال فروپاشی آنها. ۲ ـ عدم توانایی پیش بینی واکنش هم پیمانان دولت دمشق در صورت نشان دادن چراغ سبز به ترکیه و عربستان برای دخالت نظامی مستقیم در سوریه. بر همین اساس، واشنگتن تصمیم گرفته است ـ حداقل در کوتاه مدت ـ بتواند از طریق برقراری آتش بس در سوریه زمان کافی برای خود به منظور بازسازی تروریست های تکفیری بخرد.
آنچه که گفته شد بدان معنا نیست که ایالات متحده آمریکا به دخالت نظامی مستقیم عربستان و ترکیه در سوریه تمایلی ندارد، بلکه بدین معناست که واشنگتن به دلیل نامشخص بودن نتایج این دخالت، تلاش می کند جانب احتیاط را رعایت کرده و پیش از تصمیم گیری نهایی راه های دیگر را هم برای نجات تروریست ها آزمایش کند. شاید این ایالات متحده آمریکا بوده که اندیشه عملیات نظامی زمینی در سوریه را در مقابل هم پیمانان منطقه ای خود قرار داده است. چنین مسأله ای بعید به نظر نمی رسد، چراکه استراتژی بلند مدت واشنگتن در منطقه این است که بدون دخالت دادن نیروهای آمریکایی از گروه های تروریستی و ارتش های منطقه برای پیشبرد اهداف خود بهره ببرد. این سیاست موجب می شود تا آمریکا با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد؛ اول اینکه خود متحمل هزینه های دخالت نظامی مستقیم نخواهد شد و دوم اینکه تسلیحات انبار شده اش بیش از پیش به فروش می رسد.
واضح است که ایالات متحده آمریکا هیچگاه در مبارزه با تروریسم در سوریه جدی نبوده است و با وجود درخواست های مکرر مقامات مسکو از واشنگتن برای همکاری صادقانه و مجدانه در مبارزه با تروریسم، این درخواست هیچگاه مورد موافقت کاخ سفید قرار نگرفته است. واقعیت این است که دولت ایالات متحده آمریکا به دنبال طولانی کردن بحران سوریه و حفظ منازعات نظامی در این کشور است. آمریکا با هدف تحقق دو دستاورد همواره در راستای طولانی شدن بحران سوریه گام برداشته است؛ ۱ـ جایگزین کردن داعش به عنوان دشمن اصلی محور مقاومت به جای رژیم صهیونیستی و منحرف ساختن افکار عمومی از مبارزه با این رژیم. ۲ ـ تحقق دستاوردهای میدانی و استفاده از این دستاوردها به عنوان برگ برنده در مذاکرات سوریه به منظور تحقق اهداف خود در این کشور.
در صورت برقراری آتش بس در سوریه و توقف حملات هوایی ارتش روسیه به مواضع تکفیریها هیچ تضمینی برای متوقف شدن اقدامات تروریستی تکفیریها وجود ندارد. در این میان تنها مردم سوریه هستند که قربانی سیاست های منافقانه ایالات متحده آمریکا شده و می شوند.