الوقت- شی جین پینگ رئیس جمهور چین در اولین سفر خاورمیانهای خود، پس از سفر به مصر و عربستان سعودی در راس یک هیات بلندپایه وارد تهران شد و با مقامهای عالی جمهوری اسلامی ايران دیدار کرد. این اولین سفر یک رئیسجمهوری چین به ایران طی ۱۴ سال گذشته به شمار میآمد. پیش از این جیانگ زمین، رئیسجمهوری وقت چین در سال ۲۰۰۲ در زمان ریاستجمهوری محمد خاتمی به ایران سفر کرده بود. در جريان اين سفر علاوه بر ديدار روسای جمهور دو کشور، هیاتهای عالی رتبهای نیز از ايران و چين با هم دیدار داشتند و در نهايت، چندین سند همکاری نیز امضا شد. با توجه به اهميتي که گسترش روابط دو کشور در سطوج دوجانبه، منطقه اي و بين المللي دارد، نوشتار حاضر ضمن بازخواني سياست خاورميانه اي چين و جايگاه جمهوري اسلامي ايران در آن، چشم انداز روابط دو کشور را نيز مورد بررسي قرار داده است.
جايگاه ايران در سياست خاورميانه اي چين
عدم وجود سابقه درگيري ميان دو کشور، برآورده نمودن نيازهاي تسليحاتي و نظامي ايران از سوي چين و نياز رو به گسترش چين به انرژي به همراه سرمايه گذاري هايي که چين در بخش نفت و گاز ايران انجام داده است، از جمله نقاط برجسته روابط دو کشور محسوب مي شود. ايران به عنوان تنها همراه نظامي و سياسي ارزنده چين در غرب آسيا، در رابطه با مسئله تايوان نقش عامل بازدارنده استراتژيک را در مقابل آمريکا بازي مي کند. همچنين ايران به عنوان پايگاهي براي نيروي دريايي چين در منطقه اقيانوس هند و خليج فارس مطرح است. از سوي ديگر ايران نيز براي توسعه و گسترش نيازهاي انرژي خويش به طور قابل توجهي از سوي چين حمايت شده است.
بر اين اساس طي سالهاي اخير به ويژه پس از وقوع تحولات انقلابي در منطقه خاورميانه، رويكرد چين نسبت به ايران دچار دگرگوني شده است. به نحوي كه استراتژي چين در سالهاي 2005 تا 2011 بر گسترش روابط با عربستان سعودي ترسيم شده بود. زيرا پكن گمان ميكرد كه عربستان مهمترين قدرت منطقه خاورميانه است. به همين دليل نيز طي آن سالها رئيسجمهور چين دو بار به رياض سفر كرد. با اين حال پس از وقوع تحولات منطقه خاورميانه، اولويت چين از عربستان به ايران تغيير كرده است. زيرا از نظر پكن، در حال حاضر جمهوري اسلامي ايران از بخت و توانايي بيشتري براي رهبري بر منطقه خاورميانه برخوردار است.
در اين راستا در سفر رئيس جمهور چين به ايران در خصوص مسائل نسبتا متنوعي بحث و مذاکره صورت گرفت که بخش اعظم آن را مي توان در موارد زير دسته بندي نمود:
1. افزایش روابط تجاری؛ حجم مبادلات تجاری ایران و چین در سال ۲۰۱۴ حدود ۵۲ میلیارد دلار بود و چین ۳۶ درصد کل تجارت خارجی ایران را در این سال به خود اختصاص داد. در سال ۲۰۱۵ به علت کاهش قیمت نفت حجم مبادلات تجاری دو کشور با کاهش مواجه شد. در اين بين سفر رئيس جمهور چين به ايران باعث شد که دو کشور درباره افزایش روابط تجاری تا ۶۰۰ میلیارد دلار ظرف ١٠ سال آینده توافق کنند. اين امر گام مهمي جهت توسعه روابط دوجانبه ميان ايران و چين به شمار مي رود.
2. مسائل امنیتی و مبارزه با تروریسم؛ در حال حاضر از نظر پكن، ايران تنها كشور منطقه است كه با جديت به مبارزه با تروريسم ميپردازد. ضمن آنكه موضع ايران در مقابل امريكا كاملاً با موضع چين همسو است. بنابراين در شرايطي كه چين براساس راهبرد ايجاد فعال خود در منطقه خاورميانه به حفظ و گسترش روابط با كشورهايي نظير تركيه و عربستان پايبند است، با اين حال همچنان ايران را بخت اول رهبري منطقه ميداند و خواهان همکاري با جمهوري اسلامي در خصوص مسايل امنیتی و مبارزه با تروریسم است.
3. مباحث مرتبط با انرژي؛ چین با میانگین رشد سالانه ١٠ درصدی طي سه دهه گذشته، رکورددار رشد اقتصادی پایدار در تاریخ است. چين در سال 2013، 281 ميليون و 920 هزار تن نفت خام به ارزش 219 ميليارد و 600 ميليون دلار وارد کرد و با پیشی گرفتن از آمریکا به بزرگترین واردکننده نفت جهان تبدیل شد. طبق گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، انتظار میرود که چین در سال ٢٠٢٠، روزانه سه میلیون بشکه نفت بیشتری نسبت به سال ٢٠١٢ مصرف کند که این میزان، یک چهارم از رشد تقاضای جهانی در بازه یاد شده را به خود اختصاص میدهد. در حال حاضر چین دومین مصرف کننده نفت جهان است و در سال ٢٠١٣ نیز آمریکا را به عنان بزرگترین وارد کننده سوختهای مایع پشت سر گذاشته است.
در اين بين چین از سال 1990 واردات نفت خود را از ایران به تدریج افزایش داد و آن را آرام آرام به 10 تا 15 درصد رساند، به گونه ای که اکنون ایران جزو سه کشور مهم صادرکننده بزرگ نفت به این کشور است. در شرايطي که چين به عنوان يکي از بزرگترين مصرف کنندگان انرژي در دهه هاي آينده مطرح است و اين کشور يکي از مصرف کنندگان سنتي نفت ايران به شمار مي رود، مي توان انتظار داشت که اين کشور همچنان به وادات انرژي از جمهوري اسلامي ايران وابسته است. علاوه بر اين چين تمايل زيادي دارد که در پروژه هاي نفت و گاز ايران سرمايه گذاري هاي کلان انجام دهد و بتواند واردات انرژي مصرفي خود را در درازمدت تضمين نمايد. نبايد از ياد برد که شرکتهای بزرگ انرژی چین از جمله شرکت ملی نفت چین (سی ان پی سی)، سینوپک و شرکت ملی فراساحلی، قراردادهای اولیه ای به ارزش ده ها میلیارد دلار با ایران امضا کرده اند.
4. راه ابريشم جديد؛ بر اساس طرحی که از سال 2013 میلادی رئیس جمهور چین به عنوان کمربند اقتصادی ابریشم و جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکم (کمربند و جاده) ارائه کرده است، با ساختن خطوط ریلی، جاده ها و فرودگاه ها، کشورهای آسیایی به اروپا و آفریقا مرتبط می شوند. چین برای اینکه بتواند این ایده را عملی کند دو ابتکار دیگر نیز صورت داده که هر دو اکنون به ثمر رسیده است.
در مرحله نخست این کشور بی درنگ پس از ارائه طرح و نقشه راه ابریشم جدید صندوقی نیز به ارزش 40 میلیارد دلار برای اجرای این برنامه و طرح های آن ایجاد کرد.
در مرحله دوم برای اینکه به کشورهای منطقه انگیزه اجرای طرح های زیربنایی برای این منظور را دهد، بانک توسعه زیرساخت آسیایی (AIIB) را با 57 عضو و 100 میلیارد دلار سرمایه گذاری تاسیس کرد که ایران هم یکی از اعضای مهم و عضو هیات موسس آن به شمار می رود.
واقعيت آن است که به دلايل ژئوپليتيکي و برخورداري از منابع غني انرژي، یکی از مهمترین کشورهایی است که مي تواند نقش موثري در ايجاد راه ابريشم جديد ايفا نمايد. چيني ها به خوبي آگاه هستند که ايران، گذرگاه انرژی در منطقه خاورمیانه محسوب مي شود و به دليل همسايگي با 15 کشور، داراي مرزهاي آبي و خشکي مناسبي جهت دستيابي به نقاط مختلف جهان است. از اين رو چین اميدوار است که ایران به کریدور و مرکز مهم برای اجرای طرح های زیربنایی جاده ابریشم و مرتبط کننده کشورهای آسیایی و آسیای مرکزی با یکدیگر و محل ترانزیت بسیاری از کالاها مبدل شود.
چشم انداز روابط ايران و چين
بر اساس اسناد موجود، ایران و چین از هزاران سال قبل به نوعی رابطه داشته اند و در طول تاریخ روابط آنها همواره بر دو محور «راهبردی بودن» و «دوستانه بودن» استوار بوده است. در اين بين سفر شی جین پینگ رئیس جمهوری خلق چین به ایران نشانگر آن است که پکن بیش از پیش به خاورمیانه و بازیگران آن بخصوص ایران اهمیت می دهد. در واقع ایران یکی از پرنفوذترین کشورهای منطقه است که چین تمايل زيادي به گسترش و تحکیم همکاری های سیاسی و پیوند های اقتصادی خود با آن دارد. ایران با داشتن منابع بسیار غنی انرژی و برخورداري از یک بازار بزرگ و همچنین حضور در یک منطقه بسیار مهم با بازارهای رو به رشد، برای چین اهمیت فوق العاده ای دارد. به همین دلیل ایران به جهت قابلیت های بالا و اهمیت منطقه ای خود می تواند بهترین شریک تجاری برای چین باشد.
علاوه بر اين روابط نزدیک ایران و چین همواره به مثابه مانعی برای قدرت نمایی غرب به ويژه آمريکا در منطقه خاورمیانه بوده است. به همین دلیل دو کشور می توانند در مجاری و کانال های مختلف همکاری، از سازمان همکاری شانگهای گرفته تا سازمان ملل، سازمان های منطقه ای و بین المللی و بسیاری از کمیسیون ها و نهادهای بین المللی، شرکای راهبردی نزدیک با مواضع مشابه باشند.
شعیب بهمن