الوقت- لبنان در 24 ساعت گذشته مجدداً صحنهای از یک تراژدی تکرارشونده بود.
ساعاتی پس از حمله هوایی اخیر اسرائیل به حومه جنوبی بیروت، تصاویر دلخراش تخریب منازل مسکونی و اجساد بیجان غیرنظامیان بار دیگر رسانههای جهان را درنوردید.
این در حالی است که ارتش لبنان در بیانیهای عاجزانه بار دیگر از جامعه جهانی خواستار مداخله شده، بیآنکه راهکار عملیای برای جلوگیری از تکرار این فجایع ارائه دهد.
روز جمعه ارتش لبنان در بیانیهای پس از حمله هوایی ارتش صهیونیستی به حومه بیروت که با تلفات رو به رو شد از موضعی عاجزانه اعلام کرد: رژیم صهیونیستی با وجود تلاشهای هماهنگ با کمیته نظارت بر آتشبس، پیشنهاد این کشور برای بازرسی از سایتهای حومه جنوبی بیروت به منظور جلوگیری از حملات جدید را رد کرده است. در این بیانیه با اشاره به حملات هوایی شب گذشته (پنجشنبه) به حومه جنوبی بیروت و مناطق جنوبی لبنان آمده است: رژیم صهیونیستی همچنان به تجاوزگری خود علیه لبنان ادامه میدهد.
در همین چارچوب، «جوزف عون» رئیس جمهور این کشور که خود پیشتر فرمانده ارتش لبنان بوده هم در موضعی انفعالی فقط به محکومیت حملات هوایی رژیم اسرائیل به حومه بیروت بسنده کرد.
مواضعی که اکنون این پرسش را بیش از پیش در میان افکار عمومی رواج داده که این محکومیت های کلامی چگونه میتواند به ایجاد بازدارندگی و پایان اشغالگری و توقف حملات گاه و بیگاه رژیم کمک کند آنهم در شرایطی که اسرائیل نشان داده که به پشتوانه حمایت های غرب بویژه آمریکا به هیچ معاهده و توافق بین المللی پایبندی ندارد؟
بر اساس توافق آتش بس نوامبر ۲۰۲۴ میان حزب الله و رژیم صهیونیستی، که دولت لبنان و طرفهای ضامن خارجی شامل آمریکا و فرانسه مسئولیت اجرای آنرا داشتند، قرار بود که ارتش صهیونیستی به حملات خود علیه خاک لبنان پایان داده و ارتش صهیونی هم خاک این کشور را به طور کامل ترک کند.
اما بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، از نوامبر ۲۰۲۴ تاکنون اسرائیل علاوه بر حفظ اشغالگری نظامی در بخشهایی از جنوب لبنان، ۱۲۷ بار نیز حریم هوایی این کشور را نقض کرده است. حملاتی که در بسیاری از موارد به خسارات مادی و تلفات انسانی انجامیده است به صورتی که آمارها نشان میدهد در نتیجه حملات هوایی ۶ ماه گذشته حداقل ۴۳ غیرنظامی کشته و ۲۱۶ زخمی، ۱۸۰ واحد مسکونی تخریب و ۷۳ مرکز تجاری با خسارتی بالغ بر ۳۲۰ میلیون دلار مواجه بوده است.
حزبالله پس از شکست دادن عملیات تهاجمی ارتش صهیونیستی در خاک لبنان و واداشتن آن به پذیرش آتشبس، بر اساس مصالح ملی پیگیری و اجرای مفاد توافق را بر عهده دولت جدید گذاشت تا هرگونه بهانه کارشکنی از طرف صهیونیستها را رفع کرده باشد.
با این حال در این مدت دولت لبنان به جای یافتن راهی برای توقف حملات رژیم صهیونیستی در میدان نظامی، عمدتاً بر پیگری نسخه علاجی که اعراب و غربیها برای این کشور تجویز میکنند متمرکز بوده است یعنی خلع سلاح مقاومت.
بر اساس این نسخه غربی- عربی از بین رفتن توان نظامی حزب الله بهانههای حملات نظامی رژیم صهیونیستی نیز مرتفع شده و انگیزههای اشغالگرانه تلآویو در خاک لبنان پایان مییابد و یا مسیر حل و فصل دیپلماتیک آن از طریق مراجع بینالمللی هموارتر میشود. سرابی که خویشتنداری فراوان حزب الله و دست نبردن به قبضه سلاح در شش ماه گذشته بیپایه و اساس بودن اینگونه وعده وعیدهای خارجی را ثابت کرد.
عقبنشینیهای دولت لبنان در برابر زیادهخواهیها و دخالتهای آمریکا و دیگر طرفهای خارجی مخالف مقاومت نه تنها مسیر اجرای توافق آتشبس و آزادسازی اراضی لبنان را هموار نکرده، بلکه صهیونیستها را نسبت به افزایش حملات خود بیشتر ترغیب کرده است.
لبنان بارها تلاش کرده تا از طریق مکانیسمهای بینالمللی اسرائیل را وادار به پایبندی به قوانین کند، اما نتیجهای نگرفته است.
دولت و ارتش لبنان سالهاست در یک تناقض استراتژیک گرفتار شدهاند: از یک سو، تحت فشار طرفهای خارجی و مخالفان داخلی حزبالله برای خلعسلاح حزبالله قرار دارند، و از سوی دیگر، در برابر تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی عملاً ناتوان بودهاند.
این ناتوانی بهویژه پس از آخرین حملهی هوایی اسرائیل به حومهی جنوبی بیروت آشکارتر شد و انتقاد مردم و رجال سیاسی را به دیدگاههای حامی اعتماد به آمریکا و دست کشیدن از مقاومت در پی داشته است. چنانکه «ایهاب حماده» نماینده فراکسیون وفاداری به مقاومت در پارلمان لبنان در واکنش به حملات اخیر رژیم صهیونیستی به ضاحیه بیروت این پرسش را مطرح کرد که «نتیجه گزینه دیپلماسی چه شد؟ در جنگ ما می کشتیم و کشته می شدیم، اما امروز با گزینه مدارا فقط کشته می شویم.»
در نتیجه اکنون این ایده که تنها راهحل عملیاتی، افزایش قدرت بازدارندگی لبنان است بیشتر در میان افکار عمومی لبنانیها رواج یافته است.
نظرسنجی مرکز مطالعات استراتژیک بیروت (ژانویه ۲۰۲۵) نشان میدهد که ۷۲٪ لبنانیها معتقدند که ارتش فعلی قادر به تأمین امنیت نیست، ۶۵% نیز گفتهاند که خلع سلاح حزبالله بدون جایگزین، خودکشی ملی است و ۵۸٪ هم بر این اعتقادند مه دولت تنها به فکر منافع جناحی است.
در این شرایط به نظر می رسد که کنارهگیری و عدم وارد شدن مقاومت و حزب الله به گود رویارویی با حملات هوایی صهیونیست ها بر اساس این مصلحت بوده تا ناتوانی ارتش و دولت را در اجرای توافق آتش بس و حفظ امنیت لبنان در برابر حملات رژیم صهیونیستی بر همگان آشکار کند و به همه منتقدان مقاومت ثابت شود که چرا نباید به خلع سلاح مقاومت فکر کرد و چه تبعات سنگینی می تواند برای حفظ تمامیت ارضی لبنان داشته باشد.
مطمئناً با به صدا درآمدن طبل رسوایی جریان حامی خلع سلاح مقاومت و رو شدن دست خالی ارتش برای دفاع از تمامیت ارضی لبنان، حزبالله در روزها و هفتههای آینده با دست پر و از موضع قدرت وارد گود مقابله با حملات رژیم صهیونیستی شده و معادله بازدارندگی را که حاصل سالها مجاهدت رزمندگان و خون پاک شهدای مقاومت، در راس آنها رهبری شهید سید حسن نصرالله بوده، مجدداً برقرار خواهد کرد و دشمن صهیونی را در غافلگیری تمام نقره داغ خواهد کرد.