به گزارش الوقت، در آستانه هفته دفاع مقدس، جمعی از فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا، صبح امروز (چهارشنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
در ابتدای مراسم دیدار فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس و خانوادههای شهدا با رهبر معظم انقلاب، پس از قرائت آیاتی از کلامالله مجید، صادق آهنگران به حماسهخوانی پرداخت.
در ادامه سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ضمن بیان سخنانی درباره دوران دفاع مقدس، گزارشی از برنامههای ستاد گرامیداشت هفته دفاع مقدس را ارائه کرد.
گزیده ای از سخنان رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
* حقایقی که درباره دفاع مقدس ما به آن توجه داریم و بارها گفتهایم، امروز ادعا نیست؛ یک روزی ما ادعا میکردیم که قدرت های جهانی همهشان با ما میجنگیدند و این را میگفتیم؛ آن روز ادعای ما بود اما امروز اسناد و مدارک را خودشان منتشر میکنند و انسان سندها و اعترافات را میبیند و ادعای ما ثابت میشود.
* یک حقیقتی که میخواهم تاکید کنم این است که حمله نظامی به کشور غیر منتظره نبود؛ چرا؟ برای خاطر اینکه حمله را صدام کرد اما پشت سر صدام استکبار جهانی قرار داشت و بیشتر غرب و کفه دیگر رژیم شوروی و رژیمهای شرقی تابع شوروی پشت صدام بودند؛ هم او را تشویق کردند این کار را بکند و هم خودش آماده این کار بود و چراغ سبر به وی نشان دادند و قول پشتیبانی دادند. پس طرف جنگ صرفاً صدام و بعث عراق نبود بلکه استکبار جهانی و نظام سلطه بود.
* این انقلاب اسلامی صرفا این نبود که یک شکست سیاسی مقطعی به آمریکا و استکبار وارد کند؛ آن روز در دنیا دولتها و ملت ها یا وابسته به آن جناح بودند یا این جناح؛ وابستگی ها مختلف بود اما عمومی بود.
* اینکه یک ملتی بایستد و مستقل از مجموعه امپراتوری نظام سلطه سینه سپر کند و حرف خودش را بزند و پیام نویی بدهد قابل تحمل نبود. اینکه یک ملتی از آمریکا نترسد و از قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی حاکم بر دنیا بیمناک نباشد؟، قابل تحمل نبود. آن هم نظامی که در جایی برپا شده که نقطه امید و طمعورزی یکی از دو قدرت بوده است.
* جنگ نظامی قادعتاً باید از طرف یک همسایه انجام میشد و آن همسایه را پیدا کردند؛ یک دیوانه قدرت و جاه طلب را واردار و تحریک به جنگ کردند. این حرکت نظامی خلاف انتظار نبود و باید قاعدتاً اتفاق میافتاد.
* من آن زمان در وزارت دفاع بودم و با مسئولان نظامی صحبت میکردیم، حدسهایی میزدند اما مجموعه انقلابیون باور نمیکردند حمله جدی اتفاق بیفتد؛ درگیریهای مرزی بود اما حمله اینگونه را ملتفت نمیشدیم اما افراد با تجربه میدانستند این اتفاق میافتد. احمد سکوتوره از شخصیت های برجسته آفریقا در راس هیئتی برای آتش بس در سالهای ابتدای جنگ آمده بودند ، به من گفت که این جنگ ناگزیر بود چراکه هر انقلابی را نتوانند ساقط کنند، نهایتش یک چنین جنگی است. به تعبیر او امپریالیزم یا به تعبیر ما استکبار، دست بردار نیست و این جنگ را دنبال میکند.
*حالا یک عده تبلیغ می کنند که چرا با عراق جنگ کردید؛ یا چرا بعد فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادید؛ خوشبختانه حادثه تلخی که در حمله آخر جنگ اتفاق افتاد و قطعنامه را پذیرفتیم، عراق که تقریبا به پشت مرز رفته بود از همه مناطق اشغالی خارج شده بود، تا پادگان حمید به داخل کشور وارد شد؛ بعد که نیروهایی رفتند و تو دهن مهاجمین زدند، قضیه مرصاد در غرب شروع شد؛ فکر میکنند بعد از خرمشهر اگر دست برمیداشتیم تمام میشد، در حالی که او شروع میکرد؛ زمانی که خرمشهر فتح شد هنوز بخش های مهمی در دست دشمن بود؛ بی حساب حرف زدن یکی از ابتلائاتی است که وجود دارد؛ مسئله این نبود که ما جنگ کنیم بلکه مسئله یک سیاست راهبردی دشمن نظام سلطه بود. آنها بایستی ملت ایران را به زانو در میآرودند و نظام جمهوری اسلامی را باید به خاک سیاه میکشاندند و دنبال این بودند.
* جنگ یک حادثه تلخ و تهدید قطعی است اما فوران انقلاب و قدرت انقلاب و رهبری امام و خصوصیات ملت توانست این تهدید را به فرصت بزرگ تبدیل کند که یکی از فصلهای شورانگیز دفاع مقدس است.
* چرا صدام به ما حمله کرد؟ در مرحله اول هدفش تجزیه کشور و یک بخش بزرگ کشور یعنی خوزستان بود که مردم خوزستان و اعراب خوزستان علیرغم دشمن یکی از بهترین دفاعها را خودشان انجام دادند اما در خود خوزستان مجاهد بزرگی مثل شهید علی هاشمی در بین شخصیتهای برجسته و درجه یک دفاع قرار میگیرد. در مراحل بعد، دنبال به زانو درآوردن ملت ایران بودند و سرنوشت ملت ایران را تغییر دهند؛ میخواستند صدای ملت ایران را در گلو خفه کنند. ملت ایران یک پیام جدیدی برای دنیا داشت و جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی حرف نویی بود؛ خواستند این پیام نرسد که پیام مقاومت و ایستادگی و عدم تسلیم مقابل زورگویی است. خواستند این پیام را خفه کنند.
* آنها میخواستند باب مقاومت بسته شود. ملت ایران اما همه این هدفها را خنثی کرد و خودش را بالا کشید و نقطه مقابل چیزی که آنها میخواستند اتفاق افتاد.
* دفاع مقدس عرصه ای برای بروز برترین سجایای ملت ایران شد؛ این گذشتها، این مجاهدت ها و دین باوریها را چه کسی تصور میکرد؟ خانوادههایی که فرزندان خودشان را با طوع و رغبت به عرصه دفاع مقدس فرستادند و احتمال میدادند که کشته شوند اما از سراسر کشور فرستادند؛ پدر و مادرهای پر گذشت و همسران فداکار و همه کشور شد عمق دفاعی جبههها. صف اول جبههها جنوب و غرب کشور بود اما همه کشور عمق دفاعی این صف اول بود. چه آنهایی که رفتند و چه آنهایی که پشتیبانی کردند و چه آنهایی که نشستند مبنای دینی جنگ را مشخص کردند؛ همه پشتیبانی کردند و این از خصوصیات برجسته ملت ایران بود.
* محبوبیت و اقتدار نیروهای مسلح تا زمانی که حرف پیش رونده را ادامه دهند و از دشمن عقب نمانند؛ باید خطر توقف را همیشه در نظر داشت و توقف یک خطر است و توقف هم یعنی عقبگرد و به معنای در یک جا ماندن نیست چون دشمن در حال حرکت روبه جلو است و مسئولان نظامی باید توجه کنند و بدانند که پشتیبانی از نیروهای مسلح یکی از کارهای واجب است. امروز کشور به مرحله بازدارندگی رسیده و وضع نظامی و امنیتی کشور به جایی رسیده که کشور از لحاظ تهدید خارجی در حال بازدارندگی است و نگران نیست و احساس قدرت میکند.
* دفاع مقدس یک اصل را برای ملت ایران مشخص کرد؛ صیانت از کشور و بازدارندگی کشور از دست اندازی دشمن با مقاومت به دست میآید نه تسلیم. این یک اصل است.
* جوانانی که در دفاع از حرم رفتند و شهید شدند، سالها بعد از جنگ به دنیا آمدند اما ماجراهای شهدای دفاع مقدس یک جوانی مانند شهید حججی یا آن جوان درچهای را وارد میدان میکند و میروند و به شهادت میرسند.