پایگاه تحلیلی الوقت - تحولات پاکستان و برکناری غیرمنتظره نخست وزیر این کشور برای بسیاری از کارشناسان و ناظران تحولات منطقه غیرمنتظره ارزیابی می شود. عمران خان، برکناری خود را نتیجه توطئه خارجی بویژه برنامه کاخ سفید می داند و مخالفان داخلی او را به نارکارآمدی متهم می کنند. در همین ارتباط «پایگاه تحلیلی الوقت» گفتگویی را با آقای «اسماعیل باقری» کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان داشت و نظرات ایشان را در ارتباط با تحولات اخیر پاکستان جویا شد.
علل برکناری عمرانخان از سوی مجلس ملی پاکستان چه بود؟ نقش ارتش در برکناری نخست وزیر چگونه ارزیابی می شود؟
عمرانخان در سال 1397 در انتخابات پارلمانی با حمایت ارتش پیروز شد و طی سالهای گذشته همسوترین نخست وزیر پاکستان با ارتش بود که در سیاست خارجی هم با ارتش همراه بود. این در حالی است که دولت های پیشین پاکستان مانند دولت نواز شریف رویکردی متفاوت از ارتش را دنبال می کردند و ورود یکجانبه در موضوع مذاکرات با هند و توسعه روابط با دهلی نو در دوره های قبلی به مذاق نهاد ارتش خوشایند نبود. در حالی که هند خط قرمز ارتش پاکستان است و قضیه اختلافات هند و پاکستان بویژه در مسائل مرزی، مساله کشمیر، رقابتهای هسته ای و اختلاف مواضع در افغانستان موجب شده تا اختلافات بسیار عمیق بین دو کشور شبهقاره حاکم باشد. با توجه به این اختلاف مواضع بود که ارتش توانست از طریق اعتراضات مردمی دولت نواز شریف را سرنگون کند، اما دولت عمرانخان همسویی خوبی را با ارتش داشته است، اما برکناری دولت عمرانخان به این دلیل است که دو حزب مخالف مسلم لیگ شاخه نواز و حزب مردم معتقد بودند که دولت عمرانخان با تقلب روی کار آمد و کابینه عمرانخان نتوانست مشکلات اقتصادی، بویژه رفع بیکاری، کمبود انرژی و... را حل کند. هرچند گفته میشود عمرانخان در مسائل سیاست خارجی کمی متفاوتتر از ارتش بازی کرد و قراردادهای پاکستان با چین و سفرش به مسکو(رویکرد همسو با روسیه در بحران اوکراین)، به نوعی تصمیم دولت عمرانخان بوده است، اما واقعیت این است که نهاد ارتش خواه ناخواه در پشت صحنه رویکردهای سیاسی برکناری نخستوزیر حضور داشت و اینطور نبود که خان مستقل از ارتش به اتخاذ سیاست خارجی بپردازد. بنابراین ارتش پاکستان همواره نقش پشت پرده ای در تحولات پاکستان داشته و دارد و برکناری عمرانخان به این دلیل بود که ارتش پاکستان در بازی پیچیده ای که شروع کرده، بدنبال گرفتن مابهازا از آمریکا و غرب بوده و میخواهد این پیام را به غرب اعلان کند که تصمیم حاکمیت پاکستان، نگاه به روسیه یا چین نیست. گفتنی است آمریکاییها به جدّ مخالف دوره نخستوزیری خان بودند که در کنار روابط با چین و روسیه، با ایران نیز تعاملات مناسبی داشتند.
دیدگاه افکار عمومی به برکناری عمران خان از قدرت چگونه ارزیابی می شود؟
در پاکستان افکار عمومی با توجه به احزاب قابل ردیابی است و احزاب نقش موثری در طول 75 سال گذشته داشته اند. دولت ها عمدتا دست دو حزب ریشه دار مسلم لیگ و حزب مردم پاکستان بوده و تنها حزب سومی که توانست در انتخابات پارلمانی اکثریت آراء را البته با حمایت ارتش بدست بیاورد حزب تحریک انصاف عمرانخان از ایالت سرحد (همان ایالت خیبرپختونخواه سابق) بود. لذا افکار عمومی را باید با توجه به حمایت احزاب دید. حزب مسلم لیگ در ایالت پنجاب بیش از 60 درصد از جمعیت پاکستان را تشکیل می دهند و مردم هم از این حزب حمایت می کنند و حزب مردم هم 20 درصد جمیعت پاکستان را به همراه دارد و تنها ایالت سرحد و پختون خواه(پشتونها) و ایالت بلوچستان پاکستان هستند که با رویکردهای ارتش خیلی همراه نیستند و از حزب تحریک عمرانخان حمایت می کنند. البته مشی مبارزه عمرانخان با فساد، مبارزه با فقر، رفع بیکاری و برخی خصوصیات وی موجب شده تا وی در میان سایر اقوام یعنی پنجابی، سندی، براهویی و... نیز طرفدارانی داشته باشد. هر چند افکار عمومی براساس احزاب مدیریت می شود، اما از سوی دیگر ارتش، در کنترل افکار عمومی به واسطه مدیریت رسانهها نقش موثری دارد. بسیاری از رسانه ها در اختیار ارتش پاکستان قرار دارد.
نقش آمریکا در تحولات پاکستان چگونه بود و چرا عمرانخان، آمریکا را عامل برکناری خود می دانست؟
از سال 1947 و تشکیل دو کشور هند و پاکستان، همواره انگلیسیها در تحولات پاکستان نقش داشته و آیاسآی را یک ژنرال انگلیسی بنام آر.کائوتوم بنیان نهاده است. آیاسآی به عنوان نهادی در داخل ارتش پاکستان در تصمیم گیریها موثر است و نقش آیاسآی در درون ارتش بسیار زیاد است. تعداد و بدنه آیاسآی نیز نیاز به بررسی بیشتری دارد. خود آیاسآی هم تحت نفوذ انلگیس و سپس آمریکا است. همواره دولت ها به دلیل اتهاماتی نظیر فساد اقتصادی، ناکارآمدی، گسترش مشکلات سیاسی یا اقتصادی و... برکنار می شوند و دولت قبلی هم با یکسری اتهامات اقتصادی یا پرونده فساد مالی "اسناد پاناما" برکنار شد. عمرانخان در مناسبات خود با چین، روسیه و... با ارتش هماهنگ بود و مطمئنا ارتش از رویکرد دولت عمران خان اطلاع داشته و حتی هماهنگ هم بوده، اما به نظر میرسد حاکمیت پاکستان و ارتش بازی پیچیده ای در منطقه را دنبال میکنند و عمرانخان قربانی گرفتن امتیاز توسط ارتش از آمریکایی ها شد. چون عمرانخان همراهترین نخست وزیر با نهاد ارتش بود و ارتش پاکستان احساس کرد در موقعیت فعلی بایستی با آمریکایی ها همراه باشد و دولت عمرانخان، قربانی برخی مطامع ارتش شد. البته باید گفت که دولت خان در زمان مذاکرات آمریکا با طالبان در قطر، فرد مناسبی بود، اما اکنون به نظر می رسد با توجه به تحولات افغانستان و تهدید طالبان پاکستان و جلب کمکهای آمریکا، ارتش تصمیم گرفته بازی دوگانه دیگری در منطقه را شروع کند که در طی ماههای آتی این رویکرد مشخصتر خواهد شد. بویژه که فرمانده ارتش پاکستان اعلام کرده که بدنبال مبارزه با تروریسم است که منظورش احتمالا مقابله با تحریک طالبان پاکستان است و احتمالا همسویی ارتش پاکستان با سیاستهای جدید آمریکا در منطقه و افغانستان باشد.
گزینه های پس از عمرانخان چه کسانی می توانند باشند و آیا ما شاهد تغییر سیاست خارجی پاکستان پس از عمران خان خواهیم بود؟
با توجه به کرسی های موجود در مجلس ملی پاکستان که حزب مسلم لیگ نواز شریف بیشترین کرسی ها را دارد، احتمالا آقای شهباز شریف و سپس شاه محمود قریشی وزیر خارجه دولت عمرانخان باشد که اتفاقا هر دو ارتباطات تنگاتنگی با راتش و آیاسآی دارند. البته برادر نواز شریف گزینه محتمل خواهد بود. ضمن این که به نظر نمیرسد که با کنار رفتن عمرانخان، سیاست های داخلی و خارجی پاکستان تغییرات کلی داشته باشد، چون سیاست های کلی در حوزه خارجی در دست ارتش پاکستان است و لذا سیاست خارجی را عمرانخان تعیین نمیکرد که با رفتن او سیاست خارجی تغییر کند. در پایان باید گفت ارتش پاکستان نحوه مواجهه و رویارویی با موضوعات هند، کشمیر، روسیه، آمریکا، چین، عربستان، ایران و طالبان را تعیین می کند و ارتش توانسته یک سیاست خارجی اصولی در پاکستان را به پیش ببرد و دنبال کند و با رفتن عمرانخان، ما نمی توانیم شاهد تغییرات اساسی باشیم، هرچند ممکن است پس از عمرانخان اتفاقاتی را در منطقه شاهد باشیم.