دولت آمریکا به گونهای هدفمند در چند ماه اخیر فضای تبلیغاتی سنگینی را مبنی بر حتمی بودن حمله روسیه به اوکراین مدیریت میکند و تاریخهای مختلفی را تا کنون به عنوان موعد رخ دادن این حمله تعیین کرده است
الوقت – طی سه ماه گذشته ،دولت ایالات متحده آمریکا، در سطحی گسترده از بحران اوکراین به عنوان میدانی برای تبلیغات ضدروسی بهره گرفته است. در ابتدای امر این شائبه و احتمال به صورت گسترده از سوی دستگاه تبلیغات رسمی و نیز رسانههای غربی مطرح شد که احتمالا ولادیمیر پوتین تا قبل از پایان سال گذشته میلادی (2021) دستور حمله به کییف را صادر خواهد کرد. اما بعد از عملی نشدن این فرضیه اوایل ژانویه 2022 به عنوان زمان حمله احتمالی بیش از هزار نیروی نظامی مستقر روسیه، به اوکراین مورد تاکید قرار گرفت.
پس از عدم رخ دادن حمله در اوایل ژانویه، متعاقبا زمان 16 فوریه از سوی دستگاههای تیلبغاتی رسمی و غیررسمی آمریکایی به عنوان موعد نهایی حمله روسیه به اوکراین معرفی شد. این مساله حتی از سوی مقامات ارشد آمریکایی نیز مورد تصدیق قرار گرفت. بعد از عملی نشدن این وعده نیز مقامات آمریکایی مدعی شدند که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه ممکن است پیش از پایان بازیهای المپیک زمستانی در تاریخ 20 فوریه (اول اسفند) دستور حمله به اوکراین را صادر کند که البته این پیشبینی نیز همانند گذشته دروغ از آب در آمد. حال پرسش این است که دولت آمریکا با همراهی رسانههای خود از این موج گسترده از تبلیغات چه اهدافی را دنبال میکنند؟
ایجاد فضای تبلیغاتی مبنی بر حتمی بودن حمله مسکو و تلاش برای فروش تسلیحات
دولت آمریکا به گونهای هدفمند در چند ماه اخیر فضای تبلیغاتی سنگینی را مبنی بر حتمی بودن حمله روسیه به اوکراین مدیریت میکند و تاریخهای مختلفی را تا کنون به عنوان موعد رخ دادن این حمله تعیین کرده است. برای پی بردن این موضوع تنها کافی است به موارد معدودی از اظهارات مقامات سیاسی و گزارشهای رسانههای آمریکایی استناد شود.
برای نمونه، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا در هفته گذشته ضمن تاکید چندباره بر تعهد کشورش به دفاع از هر وجب از قلمرو ناتو، تاکید کرد، روسیه ممکن است هر لحظه به اوکراین حمله کند و احتمالا برای حمله یک بهانه غیرمنتظره جور میکند. علاوه بر سالیوان، «جیمز هیپی»، وزیر نیروهای مسلح بریتانیا اعلام کرده حمله روسیه به اوکراین قریبالوقوع است.
در یکی از آخرین اظهارات از همین قبیل، جو بایدن رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در 18 فوریه 2022 (29 بهمن 1400) در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید، حضور حدود ۱۵۰ هزار سرباز روس در مرزهای اوکراین و بلاروس و در دریای سیاه را تایید کرد و گفت: ما دلایل خود را داریم که معتقدیم روسیه در روزهای آینده به اوکراین حمله خواهد کرد.
همچنین، کامالا هریس، معاون جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس امنیتی سالانه مونیخ در 19 فوریه 2022 (30 بهمن 1400)، با تاکید بر حتمی بودن حمله مسکو به اوکراین، از راهبرد ویژه آمریکا برای استفاده از تحریم اقتصادی بزرگ علیه روسیه و نیز منجر شدن هر گونه حمله به نفوذ فزآیندهتر ناتو در شرق اروپا سخن به میان آورد.
علاوه بر سیاستمداران آمریکا، رسانههای بزرگ این کشور نیز در سطحی گسترده موج تبلیغاتی وسیعی مبنی بر قریب الوقوع بودن حمله روسیه به اوکراین را مطرح کردهاند. غولهای رسانهای بزرگی همانند «سیانان»، «فاکس نیوز»، «سیبیاس»، «بلومبرگ»، «واشنگتن پست»، «نیویورکتایمز» و ... بارها مدعی شدهاند که نیروهای روسی مستقر در مرزهای اوکراین آرایش هجومی و حمله گرفتهاند. همچنین، آنها بارها تاکید کرده که تصاویر ماهوارهای نشان میدهند، تجمع نیروهای روسیه در نزدیکی مرز اوکراین به سرعت ادامه دارد و همه چیز از زیردریاییها و کشتیهای فرود آبی خاکی در دریای سیاه گرفته تا موشکهای بالستیک کوتاه برد و تانکها در اطراف لبههای شمال شرقی اوکراین ادامه دارد.
مجموع اظهارات و پروپاگاندای گسترده رسانههای غربی موجب شده که حتی مقامات دولت اوکراین نیز ادعاهای دورغین غربی را بپذیرد و این مساله را تصدیق کنند که حمله احتمالا در موعد تعیین شده از سوی رسانههای آمریکایی صورت میگیرد. برای نمونه اخیرا، «ولودیمیر زلنسکی» مدعی شده بود که در 16 فوریه 2022 (27 بهمن 1400) یعنی همان زمان اعلام شده از سوی دولت آمریکا، روسها به کشوراش حمله خواهند کرد. او از مردمش خواسته بود تا ۱۶ فوریه (۲۷ بهمن) درست روزی که برخی رسانههای غربی احتمال حمله روسیه را دادهاند، پرچم اوکراین را به دست بگیرند و با خواندن سرود ملی این کشور، روز وحدت اوکراین را نشان دهند.
مجموع سیاستگذاری تبلیغاتی آمریکاییها پیرامون بزرگنمایی در قریب الوقوع بودن حمله روسیه به اوکراین را میتوان در چارچوب ماهیگیری واشنگتن از آب گلآلود این بحران برای فروش تسلیحاتی و تقویت حضور نظامی خود در منطقه شرق اروپا مورد ارزیابی قرار داد. از یک سو، واشنگتن و رسانههای آمریکایی در پی آن هستند که با بزرگنمایی مجدد اهریمن روسیه، کشورهای شرق و حتی بازیگران اروپای غربی را نسبت به خرید تسلیحات فزآیندهتر از خود ترغیب کنند. از سوی دیگر، آمریکا در تلاش است با تبلیغات ضدروسی گسترده زمینه را برای نفوذ سیاسی و نظامی بیشتر خود در منطقه مهیا نماید.
بحران اکراین روی دیگر سکه استراتژی آمریکا در غرب آسیا
استراتژی تبلیغاتی آمریکا در عرصه بحران اوکراین، به نوعی کپیبرداری از سیاستهای این کشور نسبت به ایجاد سیاست هراس و دشمنتراشی در غرب آسیا و متعاقب آن فروش تسلیحات به کشورهای عربی است. طی دهههای گذشته واشنگتن از یک سو با در پیش گرفتن تبلیغ ایرانهراسی، بخش بزرگی از کشورهای عربی را متقاعد کرده که از این کشورهای خریدهای تسلیحاتی بزرگ داشته باشند و از سوی دیگر، با خلق بحرانهای متعدد همانند حمله به عراق در سال 2003، ایجاد گروه تروریستی داعش و بهرهبرداری از تنش میان کشورهای عربی با قطر، برای تسلیحات آمریکایی بازاریابی کرده است.
برای نمونه، کشور عربستان طی دو دهه گذشته همواره در رتبه نخست یا دوم خریداران تسلیحات نظامی در جهان قرار داشته است که این روند بعد از ولیعهدی محمد بن سلمان در سال 2017 بیش از پیش تقویت و تسرع شده است. به گونهای که خرید تسلیحات خارجی توسط دولت عربستان سعودی طی 4 سال گذشته رشد 61 درصدی داشته و این کشور به بزرگترین خریدار سلاح در جهان تبدیل شده است
همچنین، امارات متحده عربی طی دو دهه اخیر یکی از خریداران بزرگ تسلیحات در جامعه جهانی بوده است هر چند میزان خرید تسلیحات این کشور بنابر اعلام کانون بینالمللی پژوهشهای صلح استکهلم طی 4 سال گذشته حدود 40 درصد کاهش پیدا کرده است اما واردات سلاح این کشور همچنان 3 درصد از کل خریدها در بازار جهانی را تشکیل میدهد که با توجه به وسعت و جمعیت این کشور، رقمی بسیار قابل توجه است. مهمترین فروشندگان سلاح به این کشور نیز آمریکا (64 درصد)، فرانسه (10 درصد) و روسیه (5 درصد) بودهاند.
در کنار این دو کشور عربی، قطر در 4 سال گذشته با افزایش 361 درصدی خریدهای نظامی، بیشترین میزان رشد خرید تسلیحات را داشته است. این کشور که از نظر وضعیت و جمعیت، در دسته کشورهای کوچک جهان قرار دارد در شرایط کنونی حدود 4 درصد از بازار جهانی سلاح را به خود اختصاص داده است. مهمترین فروشندگان سلاح به قطر آمریکا (47 درصد)، فرانسه (31 درصد) و آلمان (8 درصد) بودهاند.
مجموع این رویکرد به وضوح نشانگر آن است که استراتژیستهای آمریکایی در قبال جوسازی گسترده برای بزرگنمایی در بحران اوکراین، سیاست فروش تسلیحات و گسترش نفوذ در منطقه شرق اروپا را دنبال میکند.