الوقت- روسیه از حدود 30 روز پیش، بلافاصله بعد از مجوز مجلس این کشور، حملات هوایی علیه تروریستهای سوریه را آغاز کرد. این کشور در 4 سال گذشته تمام تلاش خود را به کار بست تا از مداخله مستقیم در این عرصه اجتناب کند. جای تردید نیست که هدف اصلی روسیه از حضور نظامی آشکار در سوریه، حفظ تنها متحد سنتی باقیمانده خود در منطقه است. با این وجود نباید از اهمیت سایر عوامل نیز غافل شد. با توجه به اینکه انرژی در سرلوحه اهداف سیاست خارجی روسیه قرار دارد و این کشور از سوی اروپا و غرب مورد تحریم اقتصادی قرار گرفته است میتواند اهداف دیگر حضور نظامی روسیه را توجیه کند.
بهصورت سنتی و بهجز در موارد بسیار معدود؛ در بیش از دو دهه اخیر، روسیه برای پیش برد آسانتر سیاست خارجی خود از ابزار انرژی بهره برده است. با گذشت زمان؛ این بهرهبرداری چه بهصورت عملی و چه تهدید به کاربرد آن؛ چنان مؤثر واقعشده است که بهعنوان اهرم اصلی پیشبرد سیاستهای این کشور در قبال سایر رقبا و بهویژه اروپا بوده است.
طولانی شدن بحران سوریه و دخالتهای آشکار خارجی در این کشور؛ شرایط را بهگونهای پیش برد که خطر تکرار حادثه لیبی و به خطر افتادن منافع روسیه، روزبهروز مقامات کرملین را بیشتر نگران کرد. بنا به اظهارات برخی مقامات رسمی روسیه، این کشور در موضوع لیبی، حداقل 10 میلیارد دلار زیان دید. علاوه بر این دستیابی رقبای غربی و اروپایی روسیه به منابع بسیار ارزان و باکیفیت نفت و گاز لیبی؛ از میزان وابستگی آنها به روسیه کاست.
اکنون نیز سابقه حضور داعش در سوریه و عراق و فروش نفت مناطق تحت اشغال خود به قیمت بسیار ارزانتر به مشتریان سنتی روسیه باعث شده است تا این کشور به این جمعبندی برسد که در صورت ادامه این وضع؛ آینده بازارهای انرژی بیش از پيش غیرقابلپیشبینی خواهد شد. این در شرایطی است که برخي از کشورهاي حامي این تروریستها؛ با اشباع بازار از نفت ارزان و یا کمک به اين گروه ها براي صادرات نفت؛ نهتنها سبب کاهش قیمت انرژی در سطح دنیا شدهاند بلکه به اين ترتيب باعث تقویت گروههای تروریستی نیز شدهاند. مقامات مسکو میدانند که چه در صورت باقی ماندن تروریستها و چه حمله کشورهای غربی و تسلط آنها بر این مناطق؛ قضیه لیبی یکبار دیگر آنهم در نزدیکی مرزهای جنوبی این کشور و بازارهای سنتی انرژی آن در اروپا که در هر دو حالت به زیان روسیه خواهد بود، تکرار خواهد شد.
در حال حاضر روسیه تنها دارنده خطوط انتقال انرژی زمینی به اروپاست و تاکنون اجازه نداده است که هیچ طرح مشابه دیگری به سرانجام برسد که نمونه بارز آن خط لوله ناباکو و یا خط لوله ایران – ارمنستان بود که با دخالتهای روسیه از رسیدن به اهداف خود بازماند.
در همه این سالها نیز با توجه به ناامنیها و بحرانهایی که در تنگهها و آبراههای بینالمللی وجود دارد و نیز هزینههای انتقال از طریق کشتی؛ کشورهای اروپایی همیشه تلاش کردهاند تا از وابستگی خود به انرژی روسیه بکاهند و با احداث خطوط انتقال زمینی؛ به منابع انرژی دیگری دست یابند که تاکنون ناموفق بودهاند. اما و در حال حاضر با تضعیف شدید دولت سوریه و ممانعتهای خارجی در نابودی داعش در عراق؛ این فرصت برای غربي ها به وجود آمده است تا این بار شانس خود را برای انتقال زمینی نفت و گاز منطقه غرب آسیا از طریق تسلط طولانیمدت بر این دو کشور بیازمایند.
نکته حائز اهمیت در این موضوع که بیشازپیش روسها را نگران میکند حمایتهای ترکیه و عربستان از تروریستها و نیز دخالت قدرت های غربی به بهانه مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق است. این در حالی است که برخی از همین کشورها مهمترین خریداران نفت از گروههای تروریستی هستند. این موضوع شک روسها به اهداف پشت پرده بازیگران خارجی در این عرصه را بیش از پیش برمیانگیزد.
علاوه بر موارد فوق، انرژی به گونه دیگری هم باعث تحریک روسیه برای حضور فعالتر در عرصه سوریه شده است و آنهم موضوع رقابت و یا در واقع انتقام این کشور از عربستان و سایر کشورهای عرب صادر کننده انرژی حاشیه خلیجفارس است. عربستان و متحدان منطقهایاش در چند سال اخیر با هدف تحت فشار قرار دادن روسیه و ج.ا.ایران و اثرگذار شدن تحریمهای بینالمللی و کاستن از منابع درآمدی دو کشور اقدام به ارائه بیرویه انرژی به بازارهای بینالمللی کردند که نتیجه آن کاهش فوقالعاده درآمدهای ارزی ایران و روسیه بود. علاوه بر ایران و روسیه، دولت نوپای عراق و کشور ونزوئلا نیز از جمله مهمترین کشورهایی بودند که با توجه به درصد بالای وابستگی به منابع درآمدی از صادرات انرژی دچار زیان شده اند.
اگر این کاهش شدید بهای انرژی که بلافاصله پس از بروز بحرانهای مالی پیاپی در سطح جهان رخ داد و در ادامه آن موضوع اوکراین و تحریمهای غرب علیه روسیه پیش آمد را در کنار یکدیگر قرار دهیم بیش از پیش از عمق خسارتی که روسیه از این اقدام عربستان و متحدان منطقهایاش متوجه شده است را درک خواهیم کرد. حال اگر قرار باشد این کشورها با اشغال سوریه و عراق، منابع انرژی آن ها را هم تحت کنترل بگیرند عملاً نه تنها هرگز بازارهای سنتی صادرات انرژی روسیه احیا نخواهد شد بلکه آسیبپذیری این کشور در مقابل همسایگان و رقبای منطقهای و بینالمللیاش بهشدت افزایش خواهد یافت.
نکته حائز اهمیت ديگر در این میان این است که در سالیان اخیر شرکتهای انرژی وابسته به کشورهای عرب حوزه خلیجفارس بانفوذ در بازارهای انرژی اروپا؛ که بهصورت سنتی، روسیه آن را متعلق به خود میداند، اقدام به خرید و احداث پالایشگاهها و جایگاههای متعدد سوخت در سطح اتحادیه اروپا کردهاند بهگونهای که تنها یکی از شرکتهای اماراتی در سطح اروپا بیش از 4000 جایگاه سوخت در اختیار دارد. همچنین خود کشور عربستان بانفوذ در بخش انرژی همسایگان اروپایی روسیه از جمله بلغارستان؛ بازارهای این کشور را بیش از پیش مورد هجوم قرار دادهاند.
اکنون به نظر میرسد که روسها در شرایط فعلی چاره دیگری جز حضور فعالتر در عرصه مبارزه با داعش در سوریه و احتمالاً عراق نداشتهاند تا بدین طریق هم مانع از توسعه سیاستهای منفی انرژی کشورهای عرب منطقه و متحدانشان شوند و هم با برخورد با گروههای تحت حمایت آنها، این کشورها را کمی تنبیه کنند.
البته از این نکته هم نباید غافل شد که حضور روسیه در سوریه در بلندمدت مانع از انتقال انرژی ج.آ.ایران به اروپا نیز نشود. امری که با توجه به سابقه منفی این کشور در جریان انتقال خط لوله گاز ارمنستان و نیز کارشکنی در روند خط لوله صلح و نیز همراهی با دولتهای غربی در تصویب و اعمال تحریمهای همهجانبه علیه ج.آ.ایران میتواند مشکلساز شود و در آینده در این ميدان هم برای صادرات منابع انرژی ج.آ.ایران به اروپا مانع ایجاد کند. این موضوع بهویژه با توافقات هسته اي انجامشده با غرب از سوی ایران پیچیدهتر شده و میتواند بر مواضع آتی روسها در مسائل منطقهای تأثیرگذار باشد.