الوقت- از زمان آغاز درگیری های سوریه، نحوه تعامل و برخورد روسیه با این بحران، همواره یکی از مهمترین سوالاتی بوده که مطرح شده است. زیرا روس ها بر خلاف سایر تحولات موسوم به بهار عربی در تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین و حتی تحولات موسوم به انقلاب های رنگی در آسیای مرکزی، قفقاز و اروپای شرقی که یکی یکی متحدان سنتی خود را از دست دادند و عملا خاموش ماندند، در مورد سوریه به کلی موضعگیری متفاوتی داشتند. این موضعگیری متفاوت باعث بوجود آمدن دو دیدگاه متضاد شده است. دیدگاه اول بر این اساس مبتنی است که هر لحظه امکان دارد روسیه دست به یک معامله بزرگ با غرب و آمریکا بزند و سوریه را نیز همانند سایر متحدانش به غرب واگذار نماید. دیدگاه دوم بر این پایه قرار دارد که روسیه به سبب منافع سنتی خود در سوریه، به دفاع از نظام حاکم در این کشور پرداخته و حاضر به سازش با غرب نیست.
به هر روی روند تحولات سوریه و موضعگیری روس ها نشان می دهد که مسکو نه تنها قصد عقب نشینی و مصالحه با غرب را ندارد، بلکه اخیرا بر میزان تجهیزات و تسلیحات خود در سوریه افزوده و با انتقال جنگنده های پیشرفته در صدد مبارزه عملی با گروه های تروریستی برآمده است. اگر چه اتخاذ چنین سیاستی از سوی روسیه، بیسابقه محسوب می شود، اما واقعیت آن است که اوضاع منطقه و جهان به کلی تغییر کرده است و دیگر کرملین نمی تواند نظارهگر تحولات و بحران های منطقه ای و جهانی باشد. به همین دلیل نیز مسکو تصمیم گرفته در مورد بحران سوریه بر مواضع خود استوار بماند و بر حضور نظامی خود در سوریه بیافزاید. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، نوشتار حاضر درصدد است به بررسی دلایل و پیامدهای افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه بپردازد.
دلایل افزایش حضور نظامی
در خصوص روابط نظامی روسیه و سوریه باید به این نکته توجه داشت که از گذشته میان دو کشور، روابط نظامی گسترده ای برقرار بوده است. به نحوی که یسش از 30 هزار تن از افسران سوریه در طول سال های گذشته در آکادمی های نظامی روسیه آموزش دیده اند و همواره سوریه یکی از مهمترین خریداران تسلیحات روسی در منطقه خاورمیانه بشمار می آمده است. علاوه بر این مهمترین و تنها پایگاه دریایی روسیه در دریای مدیترانه در بندر طرطوس سوریه قرار دارد. به همین دلیل نیز روس ها همواره حضور نظامی خود را در سوریه حفظ کرده بودند. در این بین پس از آغاز بحران سوریه، بحث همکاری های نظامی میان مسکو و دمشق بیش از پیش مطرح شد. با این حال طی هفته های اخیر که روسیه به صورت رسمی اعلام کرده به ارسال تجهیزات و تسلیحات جدید به سوریه می پردازد و حتی در بمبباران هوایی تروریست ها مشارکت می کند، مباحث مختلفی در خصوص سیاست جدید روسیه مطرح شده است. از جمله دلایل اتخاذ چنین راهبردی از سوی روسیه در سوریه می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. حمایت از دولت قانونی سوریه: روس ها همواره اعلام کرده اند که دولت بشار اسد تنها دولت قانونی در سوریه محسوب می شود که با رای مستقیم مردم انتخاب شده و دارای مشروعیت سیاسی است. ضمن آنکه از لحاظ حقوق بین الملل نیز دولت اسد همچنان دارای مشروعیت بین المللی است و لذا کشورهای خارجی باید ارتباط خود را با این دولت هماهنگ نمایند.
2 .مبارزه با تروریسم: از نظر روس ها، در سوریه نوعی تروریسم بین المللی بوجود آمده که در آن اتباعی از اکثر کشورهای جهان حضور دارند. در این بین آنچه روسیه را نگران می کند، حضور بیش از 5 هزار نفر از اتباع روسیه و کشورهای استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی در میان تروریست ها است. بر این اساس روس ها نگرانند که این تروریست ها پس از پایان نبرد در سوریه به کشورهای خود بازگردند و فضای امنیتی روسیه و مناطق پیرامونی مسکو را تحت تاثیر رفتارهای خشن و اعمال تروریستی قرار دهند. این در حالیست که اکثر این افراد متعلق به اقوامی نظیر چچن، اینگوش، داغستان و ... هستند که داعیه دار مطالبات قومی و جدایی طلبی نیز می باشند. از این رو روسیه ترجیح می دهد با این تروریست ها در منطقه ای فراتر از مرزهای روسیه وارد جنگ شود و آنها را پیش از آنکه تصمیم به بازگشت به سرزمین های اصلی خود بگیرند، نابود سازد.
3 .حفظ نفوذ در خاورمیانه عربی و دریای مدیترانه: در حال حاضر سوریه مهمترین متحد مسکو در خاورماینه عربی به شمار می آید و اگر نظام سیاسی این کشور تغییر کند و حکومت به دست افراط گرایان یا لیبرال های غرب گرا بیفتد، منافع روسیه کاملا با خطر مواجه می شوند. از این رو حفظ نظام فعلی سوریه به معنای حفظ مهمترین متحد مسکو در خاورمیانه عربی محسوب می شود. علاوه بر این با توجه به اینکه روسیه در بندر طرطوس در حاشیه دریای مدیترانه دارای پایگاه دریایی می باشد، لذا برای حفاظت از پایگاه و همچنین حضور متداوم در این دریای راهبردی، خواهان حفظ نظام سوریه می باشد. نباید از یاد برد که دریای مدیترانه محل اتصال سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا است و حضور نظامی روسیه در این دریا دارای ابعاد و اهمیت راهبردی برای مسکو می باشد. به خصوص که دریای مدیترانه می تواند معبر مهمی برای انتقال انرژی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا محسوب شود. به همین دلیل با توجه به آنکه مسکو تلاش دارد همچنان خود را به عنوان یکی از مهمترین صادرکنندگان انرژی به ارپا حفظ کند، برای حضور در مدیترانه برنامه های درازمدتی دارد .
4 .تقابل با نفوذ فزاینده غرب: از نظر روسیه، آنچه در حال حاضر در فضای خاورمیانه اتفاق می افتد، پیاده سازی و تکمیل تئوری «هرج و مرج کنترل شده» است که بر تقسیم دولت های بزرگ منطقه به واحدهای کوچکتر دلالت می کند. در واقع روس ها معتقدند که در سطح مفهومی و تئوریک، ایده تغییر نقشه خاورمیانه و استفاده از بی ثباتی ها، در استراتژی «هرج و مرج کنترل شده» یا «مدیریت بی ثباتی» تدوین شده است. مشارکت در تکامل این تئوری توسط مشاوران رئیس جمهور فعلی امریکا نظیر برژینسکی صورت گرفته است. علاوه بر این، جین شارپ، خالق و توسعه دهنده تئوری انقلاب های رنگی در برخی از کشورهای بجا مانده از شوروی سابق و همچنین مان به عنوان واضع تئوری «هرج و مرج و استراتژی تفکر» نیز نقش عمده ای در این موضوع داشته اند. ماهیت مفهوم «هرج و مرج کنترل شده» در این مسئله نهفته است که برای مدیریت موثر کشورها یا تمام مناطق باید ساختارهای ساخته شده توسط جامعه را نابود کرد و روش های سنتی زندگی را به همراه ارزش های سنتی تنزل داد و در نهایت، خلاء ایدئولوژیکی ایجاد نمود. این امر به ایجاد سردرگمی و ابهام در آگاهی اجتماعی منجر می شود و بدین ترتیب می توان به سادگی اهداف خود را به جوامع مورد هدف، القاء کرد. به اعتقاد روس ها، در چنین نظریه ای باید مدیریت کشورهایی که به نوعی تحت حمایت شوروی بودند یا با آن رابطه ای نزدیک داشتند، تغییر کند. در واقع از طریق اجرای تئوری «هرج و مرج کنترل شده»، رژیم های سیاسی موجود، جای خود را به رژیم های سیاسی طرفدار غرب می دهند. بر این اساس روسیه بحران سوریه را نیز در چارچوب تئوری هرج و مرج کنترل شده تفسیر و هدف نهایی آن را افزایش نفوذ آمریکا تلقی می کنند .
5 .مقابله با اجرای طرح منطقه حائل: از زمان اغاز بحران سوریه، بحث ایجاد منطقه حائل و منطقه پرواز ممنوع در نوار مرزی این کشور مطرح شد. اگر چه در سال های گذشته این ایده همواره از سوی ترکیه مورد تاکید قرار گرفته اما تاکنون کشورهای غربی از اجرای آن سر باز زده بودند. با این حال به نظر می رسد افزایش موج آوارگان و پناهندگان جنگ زده از سوریه به سمت کشورهای اروپایی، موجب تغییر رویکرد آنها در خصوص ایجاد منطقه حائل شود. در واقع امکان دارد اروپایی ها به منظور رهایی از موج اوارگان جنگی به ایجاد منطقه حایل در سوریه بپردازند تا پناهجویان را در همین منطقه اسکان دهند. نقشهای که عموما از منطقه حائل وجود دارد، از ادلب که هم مرز با استان هاتای ترکیه است، تا حلب و کوبانی کشیده میشود. این منطقه امن که حدود ۹۰ کیلومتر طول و بین ۴۰ تا ۵۰ کیلومتر عمق خواهد داشت، محدودهی میان شهر مرزی جرابلس واقع در کنار فرات در شمال شرق سوریه تا شهر کوچک مارع در شمال حلب را در بر خواهد گرفت. با توجه به آنکه پیشتر کشورهای غربی برای براندازی حکومت معمر قذافی در لیبی به ایجاد منطقه پرواز ممنون در بنغازی پرداخته بودند و سپس از آن طریق با تهاجم هوایی خود توانستند دولت لیبی را ساقط نمایند، اینک روس ها نگران تکرار این سناریو در سوریه هستند. به همین دلیل نیز مسکو با افزایش حضور نظامی خود تلاش داری کشورهای منطقه و غرب را از ایجاد منطقه ای مشابه در خاک سوریه بازدارد.
6 .تثبیت به عنوان قدرتی جهانی: آخرین حضور نظامی روس ها در مرزهایی فراتر از محدوده کشورهای شوروی سابق به حضور مسکو در افغانستان مرتبط می شود. در سال های گذشته به رغم آنکه روسیه چندین بار از نیروهای نظامی خود در فضای منطقه اوراسیا استفاده کرده اند، اما تاکنون به حضور نظامی در سایر مناطق نپردازخته بودند. بنابراین حضور نظامی روسیه در سوریه اولین نمایش قدرت نظامی روسیه در منطقه ای فراتر از منطقه اوراسیا است. این امر نه تنها روسیه را از انزوایی که پس از بحران اوکراین درگیر آن بود خارج کرد، بلکه می تواند موجب تثبیت قدرت مسکو به عنوان بازیگری جهانی شود که حاضر است در محدوده ای فراتر از مرزهای سنتی خود به قدرت نمایی می پردازد و از منافع خود دفاع می کند.
7 . ایجاد جبهه ضد تروریست: طی یک سال گذشته که آمریکا به تشکیل ائتلافی از برخی از کشورهای غربی و عربی پرداخته، عملا نتوانسته نقش موثری در مبارزه با تروریسم ایفا نماید. به نحوی که گروه های تروریستی نظیر داعش و جبهه النصره نه تنها به حیات خود ادامه می دهند، بلکه در برخی از مناطق موفق به پیشروی هایی نیز شده اند. از این رو مسکو که ائتلاف آمریکایی را ناکارآمد تلقی می کند، در صدد است ائتلافی جدید با حضور بازیگران موثر در بحران سوریه ایجاد نماید. بر این اساس روس ها سعی دارند در ائتلاف جدید خود، بازیگرانی که دارای منافع متعارض و متضاد هستند را در یک مجموعه امنیتی جمع کنند. اگر چه در ظاهر جمع کردن بایگرانی نظیر ایران، عربستان و ترکیه در یک ائتلاف ناممکن به نظر می رسد، اما روس ها تلاش دارند با برجسته کردن مسئله تروریسم، کشورهای عربی و ترکیه را به مبارزه جدی تر علیه گروه های تروریستی ترغیب نمایند. بی شک ایجاد چنین جبهه ای می تواند یک پیروزی راهبردی بزرگ برای روس ها و شکستی سخت برای آمریکایی ها محسوب شود .
8 . امتیازگیری سیاسی از طریق قدرت نمایی نظامی: هدف نهایی روس ها از افزایش حضور نظامی در سوریه و حتی تهاجم به مواضع گروه های تروریستی، صرفا مبارزه نظامی با آنها نیست؛ بلکه روس ها تلاش دارند از طریق قدرت نمایی نظامی به امتیازگیری سیاسی پای میز مذاکره بپردازند. در واقع هدف اصلی و نهایی قدرت نمایی نظامی روسیه، تضعیف جبهه معارضان به منظور امتیازگیری بیشتر از آنها در مذاکرات سیاسی آینده است.
شعیب بهمن