آمریکاییها به نظر میرسد بر خلاف گذشته در پی ایجاد حکومتی خودمختار برای کردهای سوریه هستند که تحت حمایت و نظارت مستقیم آنها باشد تا از این طریق بتوانند به حضور خود در صحنه بحران سوریه تداوم ببخشند
الوقت - اخیرا سناتور لیندسی گراهام، از توافق یک شرکت آمریکایی با کردها برای توسعه میادین نفتی در شمال شرق سوریه خبر داده است. متعاقب اظهارات این سناتور پر نفوذ جمهوریخواه، مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا نیز امضای توافق میان مظلوم عبدی (کوبانی) فرمانده کردها با شرکت آمریکایی را تایید میکند. بر اساس گزارشهای منتشر شده شرکت آمریکایی «دلتا کرسنت انرژی» با نیروهای دموکراتیک سوریه این توافق را امضا کرده است.
آمریکاییها و کردها این ادعا را مطرح میکنند که هدف اصلی آنها از این قرارداد تنها به روز کردن و توسعه تاسیسات نفتی در شمال شرق سوریه است اما با نگاه به تحرکات چند وقت اخیر آمریکا و نیز کلیت معادلات میدانی کشور سوریه میتوان از اهداف و طرحهای پنهان کاخ سفید سخن به میان آورد که میتواند بر آینده معادلات کشور سوریه اثرگذار باشد. در همین راستا، میتوان از دو محور مهم به عنوان اهداف واشنگتن از انعقاد قرارداد نفتی با کردهای سوریه سخن به میان آورد.
در تنگنا قرار دادن فزآینده اقتصادی دمشق
کشور سوریه حدودا 2.5 میلیارد بشکه ذخایر نفت خام دارد که عمدتا در استانهای دیرالزور و حسکه قرار دارد. طی سالها قبل از 2011 یعنی پیش از آنکه بحران در کشور سوریه آغاز شود، نفت منبع اصلی درآمد دولت سوریه بود اما بعد از آغاز بحران در ابتدا بخشی بزرگ از میادین نفتی در کنترل داعش و در ادامه در اختیار کردها قرار گرفت. همین امر تا کنون لطمات بزرگی را به دولت سوریه در بُعد اقتصادی وارد کرده است.
تولید نفت سوریه در سال ۲۰۰۸ معادل ۴۰۶ هزار بشکه در روز بود. این رقم در سال ۲۰۱۱ به ۳۵۳ هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرد و در سال ۲۰۱۸ به تنها ۲۴ هزار بشکه در روز رسید - بیش از ۹۰ درصد کاهش. اما در مقطع کنونی به نظر میرسد دولت امریکا قصد دارد با حمایت مستقیم از فروش و تولید نفت توسط کردها، بخشی بزرگ از نفت سوریه را به تاراج ببرد.
اکنون نیروهای دموکراتیک سوریه، بر حدود 70 درصد نفت سوریه تسلط و برخی منابع گازی ارزشمند را نیز در اختیار دارند که از جمله مهمترین آنها میتوان به میدان العمر اشاره کرد که تا پیش از سال ۲۰۱۱ روزانه ۸۰ هزار بشکه نفت از آن استخراج میشد. همچنین میدان التنک در حومه شرقی دیرالزور با تولید روزانه ۴۰ هزار بشکه، میدانهای السویدیه و الرمیلان، با ۱۳۲۲ حلقه چاه نفت و حدود ۲۵ حلقه چاه گاز در مناطق الشدادی، الجبسه و الهول در حومه جنوبی حسکه که تا پیش از سال ۲۰۱۱ تولید روزانه آنها به حدود ۲۰۰ هزار بشکه یعنی نزدیک به نیمی از کل تولیدات نفتی سوریه میرسید، از جمله میدانهای مهم نفتی تحت کنترل کردهای سوریه هستند.
بدون تردید هدف واشنگتن از انعقاد قرارداد نفتی با کردهای سوریه در مقطع کنونی را میتوان تلاش برای فشار فزآینده اقتصادی بر حکومت بشار اسد مورد ارزیابی قرار داد. در ابتدای امر آمریکاییها بااجرای قانون «قیصر» سطحی بزرگ از تحریمهای اقتصادی بر این کشور اعمال کردند و اکنون قصد دارند با ایجاد منفذهای اقتصادی برای فروش نفت توسط کردها، از یک سو آنها را از نزدیک به دولت مرکزی دور کند و از سوی دیگر، درآمدهای حاصل از فروش نفت برای دمشق را به صفر برساند. از این طریق واشنگتن قصد دارد فشار اقتصادی فزآینده را به بشار اسد در مسیر اداره امور کشور سوریه وارد نماید. اما تمامی قواعد بینالمللی نشان گر آن است که این قرارداد غیرقانونی به حساب میآید؛ چراکه با یک طرف مسلح غیرقانونی در سوریه بدون هماهنگی با دولت دمشق امضا شده است. لذا از نظر حقوق بینالملل هیچگونه مشروعیتی و مقبولیتی نداشته و ندارد.
تغییر راهبرد معنادار آمریکا در سوریه و جبران مافات برای کردها
در سطحی دیگر، امضای قرار داد نفتی میان کردهای سوریه با کردها را میتوان در ادامه تغییر راهبرد واشنگتن طی چند وقت اخیر مورد ارزیابی قرار داد. در چند سال گذشته همواره دونالد ترامپ بر ضرورت خروج نیروهای نظامی آمریکایی از سوریه تاکید کرده و حتی این کشور در جریان حملات ارتش ترکیه و نیروهای تحتالحمایهاش به شمال سوریه، هیچ گونه واکنش جدی نشان نداد.
در چند وقت اخیر سیاستهای جدید واشنگتن در صحنه معادلات میدانی سوریه، نشان دهنده تغییر راهبرد آمریکا نسبت به کردهای سوریه و کلیه معادلات میدانی در این کشور است. در سطح ابتدایی به نظر میرسد واشنگتن با حمایت از انعقاد قرارداد نفتی میان کردها با شرکت آمریکایی، قصد دارد به نوعی به جبران مافات گذشته یا به عبارت دقیقتر، پاک کردن خاطره عدم حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه در برابر ترکیه و نیروهای تحت الحمایهاش مبادرت ورزد.
در سطحی دیگر، آمریکاییها به نظر میرسد بر خلاف گذشته در پی ایجاد حکومتی خودمختار برای کردهای سوریه هستند که تحت حمایت و نظارات مستقیم آنها باشد تا از این طریق بتوانند به حضور خود در صحنه مبحران سوریه تداوم ببخشند. به نظر میرسد دلارهای نفتی میادین سوریه و نیز بحث ایجاد بزرگترین پایگاه نظامی آمریکایی در استان حسکه، ترامپ و استراتژیستهای آمریکایی را نسبت به یک منطقه جدید برای جولان دادن آمریکاییها در غرب آسیا قانع کرده است. در حقیقت آنها قصد دارند از شمال شرق سوریه به عنوان پایگاه نفوذ جدید خود در منطقه غرب آسیا بهره بگیرند. طبیعتاً از دیدگاه واشنگتن پیشبرد چنین هدفی نیازمند کسب حدی از استقلال اقتصادی از دمشق برای کردها با دستیابی به درآمدهای نفتی می باشد.