به گزارش الوقت، سایت تحلیلی دفنس وان اخیرا مقاله ای با قلم «توماس وایت» منتشر نموده که در این مقاله نویسنده معتقد است اخراج جان بولتون با نزدیک شدن به انتخابات ۲۰۲۰، نشانه ای از آغاز فصل جدید سیاست خارجی ترامپ است.
در این یادداشت گفته شده: اخراج ناگهانی «جان بولتون» از دولت ترامپ اجتناب ناپذیر بود. این مهم هیچ ارتباطی با سبیل های افسانه ای یا حتی برخورد شخصیت واقعی او با رئیس جمهور نداشت. اخراج او مبتنی بر یک اصل مهم در سیاست خارجی بود. ترامپ می خواهد فصل جدیدی بنویسد، فصل میلیتاریسم و حداکثر فشار را ببندد و فصل ساخت توافق و پیگیری جایزه صلح نوبل را بازگشاید. او نشست با سران ایران را می خواهد و می خواهد با طالبان، «کیم جونگ اون» و «ولادیمیر پوتین» در مورد کنترل تسلیحات گفتگو کند. تعداد معدودی از اعضای دولت ترامپ با این رویکرد موافق هستند اما به سرپرستی وزیر امور خارجه «مایک پومپئو» آنها مجبورند این رویکرد را بپذیرند و به دنبال شکل دادن به آن خواهند بود. بولتون آن را نپذیرفت و نقش یک خرابکار را بازی کرد.
تنش میان ترامپ و بولتون در طی چند ماه اخیر واضح و آشکار بود. اما با توجه به اینکه بولتون خواهان حفظ سمت خود بوده و ترامپ از رویارویی شخصی بیزار است، اخراج وی چند ماه طول کشید. با احتمال نشست رئیس جمهور ایران با «دونالد ترامپ» و مذاکره واشنگتن با طالبان، بولتون نتوانست مخالفت خود را پنهان کند بنابراین از سمت خود برکنار شد.
برخی از مقامات فعلی و سابق دولت ترامپ بولتون را دیپلماتی درخشان و عالی می دیدند که در مسائلی مانند ایران ، کوبا و ونزوئلا رویکردی سخت در پیش گرفت و همین رویکرد باعث اخراج وی شد. برخی دیگر اظهار داشتند بولتون نتوانسته به خوبی با دیگر مقامات ارشد در پیشبرد راهبرد ترامپ همکاری کند. اما همه موافق بودند که دولت ترامپ وارد مرحله جدیدی می شود. ترامپ همیشه دو تصویر از خودش در موضوعات امنیت ملی داشته است - به عنوان یک سیاستمدار نظامی گرا و به عنوان یک سیاستمدار معامله گر. با نزدیک شدن به انتخابات ۲۰۲۰، وی امیدوار است بتواند از سیاستمدار نظامی گرا به سیاستمدار معامله گر تبدیل شود. او به دنبال رفع محدودیت های نهادی در تصمیم گیری است تا بتواند حداکثر فضای لازم را برای انجام مانور با غرایز و باورهای اصلی خود فراهم کند.
اگر بولتون بی پرده و با صدای بلند صحبت کند، انتقاد از مرکز گراها و حمایت بدون قید و شرط از ترامپ برای برخی از جمهوریخواهان در کنگره سخت تر می شود، با توجه به اینکه بولتون از ترامپ در مورد نحوه برخورد با ایران انتقاد می کند -موضوعی که آنها با اشتیاق به آن اهمیت می دهند. در مقابل ترامپ با حمله به شخصیت بولتون و هر کس که با او معاشرت کند، واکنش نشان خواهد داد. نتیجه می تواند شکاف جدید میان جمهوریخواهان در سیاست خارجی با چالشی که از طرف راست گرایان ایجاد شده باشد و البته ترامپ طرفداران خود را در این زمینه خواهد داشت.
بدیهی است که پیامدهای بین المللی محور دیپلماتیک سیاست خارجی ترامپ بسیار عمیق خواهد بود. «مارتین ایندیک» سوالات جالبی را در توئیتر خود در این ارتباط منتشر کرد: کیم، روحانی، شی جی و طالبان در مورد نیاز ترامپ به معامله با آنها چه نتیجه ای می گیرند؟ واکنش بنیامین نتانیاهو و محمد بن سلمان به این ملاقاتها و توافقات چه خواهد بود؟ اینها سوالات مناسبی هستند که باید پرسیده شوند. در صورت عدم وجود بحران خارجی، محور دیپلماتیک ترامپ سیاست جهانی را برای سال آینده تعریف خواهد کرد و پویایی خاص خود را دارد. رقبای امریکا می دانند که ترامپ به مذاکرات نیاز دارد تا شکست نخورد و آنها امیدوارند بتوانند از موقعیت استفاده نموده و امتیازاتی از واشنگتن کسب نمایند.
اکنون سریعترین چالش ترامپ انتخاب جایگزین بولتون است. وی ممکن است «ریچارد گرنل» سفیر ایالات متحده در آلمان را به عنوان مشاور امنیت ملی معرفی کند. اما گرنل ممکن است نتواند به ترامپ و تیم او جهت رسیدن به موفقیت در عرصه دیپلماسی کمک نماید. سرهنگ بازنشسته «داگلاس مک گرگور» ممکن است انتخاب بعدی ترامپ باشد. مک گرگور همواره با اظهارات ترامپ موافق بوده و نظرات رئیس جمهور درباره سوریه و روسیه را تأیید می کند.
هفته گذشته دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا جان بولتون را از سمت مشاور امنیت ملی برکنار کرد. وی به رسم همیشگی این خبر را در توییتر اعلام کرد و نوشت: شب گذشته به جان بولتون اطلاع دادم که خدمات او در کاخ سفید دیگر مورد نیاز نیست. من و دیگر افراد در دولت با بسیاری از پیشنهادهای او به شدت مخالفت داشتیم و از این رو، از جان خواستم استعفا دهد که او امروز صبح استعفایش را به من داد.