نئوکانها نسبت به تعهدات بین المللی به دیده ای بدبینانه می نگرند و یکی از اصول آنها توسعه موشکهای قارهپیماست. وجود تنش در سیاست جهانی هم باعث سود سرشار مجتمعهای نظامی می شود که افرادی مثل بولتون با حمایت آنها وارد مراکز تصمیم گیری سیاست خارجی می شوند و هم از انزوای افراد جنگ طلب مثل بولتون در حیات سیاسی جلوگیری میکند
الوقت- اعلام تعلیق حضور آمریکا در معاهده کنترل موشکهای میانبرد هستهای و به دنبال آن واکنش مشابه مسکو به این اقدام موجب بروز موجی از نگرانیهای جهانی در مورد آغاز رقابت اتمی میان قدرتها و بروز یک فاجعه هستهای در آینده شده است. با این حال ترامپ روز جمعه اعلام کرد قصد دارد پیمان جدیدی در این باره منعقد کند که البته با استقبال چندانی از سوی مسکو مواجه نشد و پس از نمایش توانمندیهای موشکی جدید خود، روسها صرفاً از آمادگی برای بررسی پیشنهادات آمریکا خبر دادند.
در پی این تحولات کارشناس اتمی موسسه امنیت جهانی «جوزف سیرنسیونه »در مطلبی در واشنگتن پست اظهار داشت: با اقداماتی که جان بولتون از زمان ورود به کاخ سفید انجام داده است می توان وی را به عنوان قاتل سریالی توافقنامه های کنترل تسلیحات به شمار آورد و قبل از اینکه وی با اقداماتی که انجام میدهد دنیا را به ورطه خطر تسلیحات هسته ای بیندازد، باید متوقف شود. این کارشناس به سوابق بولتون در به هم زدن برجام با ایران،توافق کلینتون با کره شمالی و معاهده ضد موشکهای بالستیک آمریکا که در زمان نیکسون امضا شده بود اشاره میکند و پیش بینی می کند بولتون در آینده نیز قصد دارد آمریکا از پیمان موشکهای دوربرد موسوم به START خارج کند. این سوالات متعددی را به ذهن متبادر می کند از جمله اینکه دلایل بولتون و هم کیشان او در میان نومحافظه کاران برای برداشتن محدودیت های ناشی از تعهدات بین المللی کنترل تسلیحاتی چیست؟ رگه های این تفکر در مورد توافق inf و پیشنهاد جدید مذاکره به روسها چگونه قابل خوانش است؟ و از طرف دیگر این رویکرد چه تاثیراتی بر جایگاه بین المللی و قدرت آمریکا در نظام بین المللی داشته است؟
منافع نظامی جهت گیری های بولتون
نظامی گری در سیاست خارجی آمریکا باعث دستیابی بولتون و همفکران او به منافع اقتصادی می شود. با فروپاشی شوروی قرار شد بودجه نظامی آمریکا کاهش پیدا کند و صرف امور اموزشی ،و بهداشتی شود اما مجتمع های نظامی و صنعتی با این کاهش بودجه احساس خطر کردند.وابستگان این شرکتهای نظامی به سرعت دست به کار ایجاد طرحی برای افزایش بودجه نظامی آمریکا شدند. بولتون از جمله کسانی بود که همراه با نئوکانهای سرشناسی مثل پل وولفویتز،ریچارد آرمیتاژ، دونالد رامسفلد و ریچارد پل رهنمود طرح ریزی دفاع ملی«Gouidence for defense planing» را در سال ۱۹۹۲ ارائه کردند. این رهنمود خواستار حمله پیشگیرانه به عراق و مسلح کردن مخالفان پیش از حوادث ۱۱ سپتامبر بود. امضا کنندگان رهنمود دفاعی و بعدا پروژه قرن جدید کسانی بودند که قبلا در وزارت دفاع امریکا سمت داشتند مجتمع های نظامی و صنعتی همیشه تلاش میکنند اعضای خود را وارد مراکز تصمیمگیری امریکا مانند وزارت دفاع آمریکا دفاع کنند. پل ولفویتز یکی از اعضای مجمتع نظامی صنعتی« نورثراب گرومن» بود که در دولت بوش پدر معاون وزیر دفاع ، و در دولت بوش پسر جانشین وزارت امورخارجه شد. دونالد رامسفلد نومحافظهکاری که تلاش بسیاری برای هدایت آمریکا به حمله به عراق و افغانستان داشت، یکی از سهامداران شرکتهای نظامی و مشاور شرکتهای نظامی خصوصی بود و در دولت بوش پسر وزیر دفاع شد.
جان بولتون نیز همواره ارتباط نزدیکی با این مجمتع های نظامی و صنعتی دارد و بعداً نیز ریاست انجمن ملی سلاح آمریکا شد. این امر باعث شد تا چند ماهپیش تحقیقاتی توسط کنگره آمریکا در مورد برخی اقدامات مشکوک بولتون در سال ۲۰۱۳ که ریاست انجمن ملی سلاح به عهده داشت انجام گردد و خواستار توضیح بولتون در این زمینه شوند.
مبانی فکری بولتون
نو محافظه کاران در سال ۱۹۹۷ در یک گردهمایی غیر رسمی بیانیه ای در رابطه با استراتژی امنیتی آمریکا و جهت دهی به آن صادر کردند که پروژه قرن نامیده شد. در این بیانیه با انتقاد از شیوه برخورد دولتهای ریگان و کلینتون در مواجه با مسائل جهانی ، اعلام کردند که سیاست خارجی آمریکا پس از فروپاشی شوروی وضعیت سردرگمی پیدا کرده است زیرا دیگر اعتقادی به وجود دشمنی به نام کمونیسم و شوروی نبود که سیاست خارجی آمریکا بر مبنای ستیز با آن جهت گیری شود.
نومحافظهکاران به عدم تلاش دولتهای پیشین برای افزایش بودجه دفاعی آمریکا انتقاد میکردند. بنابراین طرحی که آنها پیریزی کردند این بود که؛ آمریکا باید در جنگهایی شرکت کند و در این جنگها نیز پیروز شود، مدرنیزه کردن هر چه بیشتر قوای نظامی و دفاعی آمریکا، توقف برنامههای دردسرزا و مزاحم، حفظ برتری هسته ای که در زمان کلینتون کاهش یافته بود همراه با توسعه و به کار بردن موشکهای قاره پیما در نقاط مختلف جهان از جمله اصولی بود که برای استراتژی های کلان آمریکا در نظر داشتند. آنها همچنین به مقررات و نهادهای بین المللی به عنوان مانع و مزاحم نگاه میکنند.
دشمن جدیدی که در ابتدا برای آمریکا شناسایی کردند تروریسم بین المللی بود تا هژمونی آمریکا بر جهان پس از جنگ سرد را تثبیت کند. با حادثه ۱۱ سپتامبر آخرین پازل این استراتژی کلان تکمیل شد و طرحی که ابتدا به صورت غیر رسمی تهیه شده بود اکنون به واسطه نئوکانهایی مثل رامسفلد و جان بولتون در دستگاه سیاست خارجی آمریکا با حمله بوش به عراق و افغانستان عملی شد. در همان ابتدا بدهی عمومی آمریکا با این جنگها به هفت تریلیون دلار افزایش یافت .
نقش بولتون در استراتژی های تسلیحاتی دولت ترامپ
نئوکانها نسبت به تعهدات بین المللی به دیده ای بدبینانه می نگرند و یکی از اصول آنها توسعه موشکهای قارهپیماست. وجود تنش در سیاست جهانی هم باعث سود سرشار مجتمعهای نظامی می شود که افرادی مثل بولتون با حمایت آنها وارد مراکز تصمیم گیری سیاست خارجی می شوند و هم از انزوای افراد جنگ طلب مثل بولتون در حیات سیاسی جلوگیری میکند.
با بدهی هفت تریلیون دلاری آمریکا پس از جنگهای عراق و افغانستان که اکنون ۲۰ تریلیون دلار رسیده و همچنان رشد می کند، نه کنگره ،نه افکار عمومی آمریکا تمایلی به درگیری و جنگی دیگر ندارند بنابراین محتمل ترین گزینه برای کسب سود و بالا بردن بودجه نظامی تمرکز روی موشکهای بالستیک است. بولتون که درسال ۲۰۰۱ در دولت بوش به سمت معاون وزارت امورخارجه درکنترل تسلیحات و امور امنیت بینالمللی انتخاب شد، در سال ۲۰۰۱ نیز موفق شد کنفرانس بین المللی در مورد منع سلاحهای بیولوژیک را متوقف کند. وی در سال ۲۰۰۲ نقش مهمی در خروج آمریکا از پیمان ضدموشکی بالستیک که در سال ۱۹۷۲ بین شوروی و آمریکا منعقد شده بود داشت. خروج بوش از آن پیمان باعث ایجاد آژانس دفاع موشکی درسال 2002 گردید. این آژانس تسلیحات موشکی گران قیمت خود را به شرکتهای نظامی سفارش میدهد. سند دفاع موشکی 2019 در بحبوحه تلاشها برای چانه زنی و تصویب لایحه جدید بودجه منتشر شد.
ترامپ و بولتون تصمیم به افزایش مجدد بودجه وزارت دفاع از 716 میلیارد به 750میلیارد دلار دارند؛ این سند دفاع موشکی به کلی استراتژی موشکی چند سال گذشته را تغییر میدهد و با اشاره به تهدید چین و روسیه ، بر توسعه فناوریهای موشکی و دفاعی آمریکا تاکید می کند. با اتهامزنی به روسیه و خروج از INF، بودجههای دفاع موشکی بالا میرود و این در سود مجتمعهای نظامی آمریکا نقش مستقمی دارد زیرا بولتون در حلقه فکری و پشتیبانی این شرکتهاست.
سال گذشته آژانس دفاع موشکی ۱.۲ میلیون دلار به شرکت «لاکهید مارتین» برای ساخت موشکهای رهگیر جدید پرداخت نمود. آمریکا با ترساندن متحدان خود از تهدیدات منطقهای آنها را وادار به تقویت توان موشکی میکند. در این راستا مجتمع نظامی صنعتی ریتون ۱۸ دی ماه گذشته معامله ای برای تحویل ۹۰۰ قبضه موشک Aim-9x به ارزش ۴۳۴ میلیون دلار برای کشورهایی مثل استرالیا ،کره جنوبی ،هلند و امارات انجام داد. در سند دفاع موشکی ۲۰۱۹ ، ۱۵ بار به نام چین وتلاش این کشور برای توسعه موشکی خود وهمکاری های موشکی با روسیه مثل خرید اس ۴۰۰ از روسیه و تهدید شدن زیر دریاییهای آمریکا با فناوریهای تسلیحاتی چین اشاره شده؛ به نظر میرسد این مقدمات ،علاوه برتوسعه تجهیزات موشکی جدید و تقویت مجتمع های نظامی و صنعتی، بهانه ای برای مهار دو جانبه روسیه و چین است. از یک طرف باعث سود نظامی و تسلیحاتی در دوره خروج می شود از طرف دیگر، به تصور خود زمانی که به پیمان باز میگردد چین را نیز به همراه روسیه به ممنوعیتهای تسلیحاتی متعهد می کند.
اما این ریسکی خطرناک بود که به اشاره بولتون انجام شد و باعث میشود کنترل جهانی موشکهای میانبرد از بین برود چرا که در جنگ سرد فقط دو قدرت رقابت میکردند ولی با قدرتهای نوظهور فعلی، نظام بین الملل وضعیتی غیر شفاف پیدا میکند که احتمال اشتباه محاسباتی در آن بسیار زیاد است و قابل مقایسه با بازدارندگی زمان جنگ سرد و ساختار دو قطبی نیست. سابقه طولانی بولتون در بیاعتنایی به سازمانها و پیمانهای بین المللی و تحریک ترامپ به خروج از پیمانهای محدود کننده نظامی این عدم اطمینان و عدم شفافیت را بیشتر و رقابت تسلیحاتی را تشدید میکند. درحقیقت اشتباهی همانند اشتباه حمله به عراق و افغانستان با ماهیتی دیگر است که جایگاه آمریکا را در جهان متزلزلتر از پیش خواهد کرد.