الوقت- تحرکات رو به افزایش کاخ سفید برای فشار بر ایران پس از خروج یکجانبه از توافق هستهای به صورت تهدید نظامی و تحریمهای اقتصادی در حال روی دادن است. مقامات آمریکایی در مدت مذکور از قصد خود برای اعمال تحریم های اقتصادی شدید و در نهایت به صفر رساندن فروش نفت ایران تا آبان ماه خبر دادهاند و به طور همزمان دونالد ترامپ رئیس جمهور گانگسترمنش آمریکا نیز همزمان با تهدیدات گاه و بیگاه توییتری، خواستار مذاکره مجدد میان واشنگتن و تهران و دست یابی به توافقی جدید شده است. اما درخواستهای ترامپ برای مذاکره از سوی تهران پذیرفته نشده و مقامات سیاسی و نظامی ایران در چندین نوبت نسبت به عواقب نامعلوم و خطرآفرین اقدامات کاخ سفید بویژه در جلوگیری از صادرات نفت ایران هشدار دادهاند. با این وجود طی روزهای اخیر ترامپ مجدداً علاوه بر تهدید نظامی ایران آرزوی خود مبنی بر اینکه ایرانیها در نهایت برای مذاکره با وی تماس خواهند گرفت (به معنای تسلیم شدن ایران در برابر خواسته های اجرا نشدنی آمریکا که پیشتر از سوی پمپئو اعلام شده بود) را حتمی دانست.
مشاهده این روند به خوبی یادآور الگوی رفتاری ترامپ برای حل بحران اتمی کره شمالی است که برای چندیدن دهه به یکی از موضوعات مهم سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده و در طول این مدت هیچکدام از دولت های آمریکا قادر به حل و فصل آن نبودهاند. پس از ورود ترامپ به کاخ سفید، واشنگتن علاوه بر فشار بر اعضای شورای امنیت برای اعمال تحریم های شدید اقتصادی بر پیونگ یانگ، همزمان با تقویت حضور نظامی در شرق آسیا شدیدترین جنگ لفظی و تهدیدات مکرر به حمله پیشدستانه هستهای به کره شمالی را صورت داد. روند مناقشه کره شمالی و آمریکا در نهایت به دیدار رهبران دو کشور و توافق سنگاپور در ماه می (خرداد) گذشته انجامید موضوعی که علی رغم انتقادات بسیار زیاد، دونالد ترامپ آن را یک پیروزی و دستاورد مهمی برای خود و همچنین درستی الگوی مذاکراتی بکار گرفته شده میپندارد.
اکنون و با مقایسه گفتار و شیوه عملکرد ترامپ در برابر کره شمالی و ایران میتوان گفت که رئیس جمهور آمریکا بسیار امیدوار است که بتواند با همین روش ایران را نیز مجبور به آمدن بر پای میز مذاکره کند. اما به طور حتم آنچه از سوی رئیس جمهور تاجرمسلک آمریکا نادیده گرفته شده تفاوتهای ژئوپلتیکی، نظامی، اقتصادی، ایدئولوژیک، روانشناختی و بین المللی موضوع ایران و کره شمالی است که طرح وی را از پیش شکست خورده میکند.
ایران، قدرت بی رقیب منطقهای
یکی از مهمترین ویژگی های متمایز کننده ایران، موقعیت و جایگاه منطقهای تهران نسبت به نفوذ و جایگاه منطقهای پیونگ یانگ میباشد. ایران قدرت اول منطقه و دارای عمق راهبردی از آسیای مرکزی تا سواحل دریای سرخ و از افغانستان تا سواحل دریای مدیترانه و شامات و شمال آفریقا میباشد. گفتمان انقلاب اسلامی طی 4 دهه به بلوغ و رشد لازم برای نفوذ در میان آحاد مسلمانان و ملتهای تحت استعمار و آزادیخواه جهان دست یافته است و در این شرایط ایران به یکی از قطب های تاثیرگذار بر روند تحولات جهانی تبدیل شده است به صورتی که امروزه آمریکا صحنه شطرنج معادلات منطقه خاورمیانه را برای خود، در نتیجه نقش آفرینی اتحاد محور مقاومت به مرکزیت ایران، کاملا از دست رفته میبیند. امروزه عراق، سوریه، افغانستان، یمن و لبنان به صحنه شکست طرح های توسعه طلبانه آمریکا و اقمار منطقهای آن تبدیل شده است که این امر نفوذ غیرقابل مقایسه ایران و کره شمالی در دو منطقه غرب و شرق آسیا را نمایان میکند.
پتانسیلهای اقتصادی و برگ های برنده ژئوپلتیکی
یکی دیگر از واقعیاتی که ایران و کره شمالی را از هم متمایز میکند به توانمندیهای اقتصادی و ویژگیهای ژئوپلتیکی دو کشور باز میگردد. ایران که به هیچ وجه با موضوع تحریمها ناآشنا نیست توانسته است طی 4 دهه گذشته اقتصاد خود را از یک اقتصاد کاملاً مصرفگرا بر پایه درآمدهای نفتی به یک اقتصاد درونگرا و مقاومتی در برابر فشارهای خارجی تبدیل کند به صورتی که اکنون ایران کمترین میزان وابستگی درآمدهای بودجه به سهم نفت را درمیان کشورهای نفت خیز منطقه برخوردار است. بررسی سهم منابع بودجه ای در لایحه بودجه سال 1397 و مقایسه آن با قانون بودجه سال 1396 نشان می دهد سهم درآمدهای نفتی از منابع بودجه ایران از 9.88 درصد در قانون بودجه سال 1396 به 8.45 درصد در لایحه بودجه سال 1397 کاهش یافته است. از سوی دیگر ایران خود با جمعیتی جوان و بالغ بر 80 میلیون نفری و با سرمایه های عظیم طبیعی و انسانی علاوه بر اینکه بازار مصرف بزرگی برای تولیدات داخلی دارد، یک سوژه مهم برای سرمایهگذاری خارجی و تمایل دولتهای جهان به برقراری و گسترش ارتباطات تجاری می باشد. لذا باید گفت اقتصاد ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با اقتصاد کره شمالی نیست و این امر توانایی ایران برای مقابله با فشارهای اقتصادی مورد نظر ترامپ را بسیار بالا میبرد، اگرچه طبیعتاً تهران برای مقابله با اثرگذاری هرچند محدود تحریمها نیز راهکارهای لازم را برای تقویت مناسبات اقتصادی با قطب های دیگر اقتصادی جهان از جمله چین، روسیه و اتحادیه اروپا (که با خروج یکجانیه آمریکا از برجام مخالف هستند) اندیشیده است.
اما از سوی دیگر ایران دارای برجستگیهای ژئوپلتیکی است که در کنار توان نظامی خودکفا و ارتقا یافته این کشور بویژه در بحث موشک های بالستیکی، توانایی این را دارد که در صورت مشاهده به خطر افتادن منافع حیاتی خود، به عوامل تهدیدزا پاسخ متقابل و کوبنده دهد. ایران در موقعیت منحصر به فرد ژئوپلتیک به عنوان پل ارتباطی شرق و غرب جهان شناخته می شود و از سوی دیگر با داشتن تنگه استراتژیک هرمز در منطقه قلب انرژی جهان میتواند منافع آمریکا و دولت های همراه با آن همچون عربستان سعودی را به طور متقابل تهدید کند. بر اساس آمار اداره اطلاعات انرژی آمریكا، روزانه 16.5 تا 17 میلیون بشكه نفت خام از منطقه خلیجفارس عمدتا به مقصد ژاپن، آمریكا، اروپای غربی و دیگر كشورهای آسیایی صادر میشود كه تمام آن از تنگه هرمز عبور میكند و این به جز حجم عظیم فرآوردههای نفتی، گاز مایع و مایحتاج كشورهای منطقه است كه از این تنگه عبور میكند.
شرایط بین المللی
یکی از دیگر تفاوتهای مهم میان دو موضوع ایران و کره شمالی مربوط به همراهیهای بین المللی با برنامه ترامپ برای مقابله با این دو کشور میباشد. در حالی که تقریباً بیشتر قدرتهای عضو شورای امنیت خواستار حل و فصل مسالمتآمیز بحران هستهای کره شمالی و خلع سلاح پیونگ یانگ هستند (اما نه آنگونه که آمریکا خواهان آن است) و همین امر منجر به همراهی چین و روسیه به عنوان دو متحد اصلی کره شمالی به وارد شدن به مذاکرات شد، در مقابل اما سیاستهای جنگ طلبانه و بی ثبات زای کاخ سفید در پی خروج یکجانبه از توافق هسته ای و تلاش برای بی ثبات کردن ایران که وزنه ثبات منطقه و مهمترین مانع گسترش گروه های ترویستی در دوره پرتش کنونی بوده است، نه تنها با همراهی جامعه بین المللی رو به رو نشده بلکه حتی به انزوای کم سابقه بین المللی کاخ سفید انجامیده است و در شرایطی که ترامپ جنگ تجاری تمام عیاری را با دیگر قدرتهای اقتصادی جهان و حتی متحدین سابق خود کلید زده است، دیگران دلیلی برای دامن زدن به بی ثباتی اقتصادی و حتی آغاز جنگی پردامنه با عواقب نامعلوم در اثر سیاست های جنون آمیز کاخ سفید ندارند.