موقعیت جغرافیایی افغانستان و پاکستان برای سیاست های آمریکایی ها و غرب حائز اهمیت است و غرب بدلیل برنامهها و اهداف بلند مدت خود، در حال حاضر منافع خود را در ادامه شرایط پرتنش فعلی در این دو کشور میبیند. لذا نقش بازیگران خارجی مهمترین دلیلی است که ثبات در منطقه ایجاد نشود.
الوقت- طی روزهای اخیر پاکستان و افغانستان اقدام به اعزام هیئت های گفتگو در موضوع پروسه صلح و مبارزه با تروریسم کردند. ابتدا در پی انجام حملات خونین تروریستی در کابل و شماری از ولایات افغانستان، هیئتی بلندپایه از کابل روز 11 بهمن/دلو ، عازم اسلام آباد پایتخت پاکستان شد. پس از انجام این سفر به فاصله کوتاهی هیئت پاکستانی به ریاست تهمینه جنجوعه معاون وزارت خارجۀ اینکشور روز (۱۴بهمن/ دلو) برای گفتگو با مقامات افغان وارد کابل شد. این مذاکرات اما بدون دستیابی به نتیجه مشخصی پایان یافت و وزارت خارجه افغانستان این گفتگوها را بی نتیجه عنوان کرد تا اختلافات میان دو کشور همچنان حل نشده باقی مانده و روابط اسلام آباد- کابل پرتنش ادامه یابد. نظر به اهمیت موضوع پایگاه خبری- تحلیلی الوقت برای ریشه یابی اختلافات و دلایل ناکامی مذاکرات میان طرفین، گفتگویی را با منصور افراسیابی؛ کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان به انجام رساینده است که به شرح ذیل می باشد.
چرا گفتگوها و مذاکرات اخیر میان مقامات پاکستان و افغانستان بدون نتیجه پایان یافت؟
طی حداقل سه دهه گذشته که افغانستان و پاکستان دارای روابط پرتنشی میباشند، این اولین بار نیست که رفت و آمد میان مقامات پاکستان و افغانستان به بن بست می رسد.
در این ارتباط باید در نظر داشت که نگاه پاکستان به افغانستان نگاهی بالادستی است و اسلام آباد، افغاستان را به عنوان حیات خلوت خود در نظر میگیرد و روحیه تمامیت خواهی را نسبت به این کشور دنبال می کند. مثلا در دوره ربانی پاکستان حاضر نشد تعاملات خود را با دولت ربانی گسترش دهد، در صورتی که آقای ربانی گرایشات نزدیکی روابط با پاکستان را دنبال می نمود. در دوره طالبان؛ پاکستان به خواستههای خود در افغانستان دست یافت و در این دوره دست پاکستان در افغانستان باز بود و به نوعی در تمام نقاط این کشور تسلط داشت.
با این حال همیشه معروف است که پاکستان اگرچه در تاکتیتک برنده است اما در استراتژی یک بازنده بیش نیست چون راهبردها و برنامه های بلند مدت پاکستان در افغانستان بطور معمول با شکست مواجه میشود و این کشور معمولا به نتایج کوتاه مدت بسنده می کند.
همچنین در موضوع تنش در روابط پاکستان و افغانستان، نقش بازیگران فعال در حوزه افغانستان بویژه سیاستهای واشنگتن بسیار قابل توجه است.
ریشه تاریخی اختلاف میان اسلامآباد و کابل در چیست؟
وقتی ما به دو کشور پاکستان و افغانستان نگاه میکنیم، سابقه تمدنی افغانستان با قرنها سابقه تاریخی بسیار بیشتر است، اما پاکستان در 1948 تاسیس شده است. موسس پاکستان محمدعلی جناح ساکن انگلیس بود و در پاکستان تحرکاتی انجام داد که منجر به استقلال پاکستان شد. در این میان یکی از دلایل عمده اختلاف میان پاکستان و افغانستان که تا مدتها ادامه یافته، نقش انگلیس در تعیین خط مرزی دیورند میان دو کشور است که توسط افسر انگلیسی به همین نام ترسیم شد و اگر کمی این خط مرزی این طرف تر یا آن طرف تر بود، شاید این اختلاف مرزی میان پاکستان و افغانستان را امروز شاهد نبودیم. البته این نوع عملکرد انگلیسی ها در دیگر نقاط خاورمیانه نیز دیده می شود و یکی از عمده ترین اختلافات اسلام آباد و کابل همین مسئله مرز دیورند است.
در کنار مرز دیورند، اقوام پشتون ساکن میباشند که خود پشتونها ادعای تشکیل دولت پشتونستان را دارند. لذا نطفه اختلاف انگیزی از ابتدای استقلال پاکستان بوجود آمده و تا امروز ادامه دارد. از سوی دیگر باید در نظر داشت استقلال پاکستان تقریبا همزمان با استقلال غیرمشروع اسرائیل است که در آن موضوع نیز نقش استعمار انگلیس کاملا روشن و مشخص است.
عوامل داخلی اختلافات میان دو کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
در ارتباط با عوامل داخلی اختلاف میان دو کشور باید به جریانات متعددی در افغانستان توجه کرد که گرایش به پاکستان دارند. مثلا حزب اسلامی حکمتیار با گرایش به پاکستان و بخشی از طالبان افغانستان که تحت تاثیر شبکه حقانی هستند یکی از عوامل اختلافزا میان دو دولت هستند و تاثیرپذیری این گروهها از سیاستها و برنامههای پاکستان همیشه به ایجاد بدبینی و تنش در میان مقامات کابل با اسلامآباد منجر میشود.
در پاکستان نیز علاوه بر مدرسه حقانی، در مناطق وزیرستان شمالی گروههای متعددی هستند که نقش منفی بازی میکنند و پاکستان از نقش این گروه ها برای ناامنی استفاده می کند. همچنین جمعیت علمای پاکستان شاخه سمیع الحق یا فضل الله رحمن عامل ایجاد تنش در روابط دوکشور هستند، چون هرکدام از این گروه ها عواملی در افغانستان دارند که از آن ها حمایت می کند و این تحرکات دور از چشم سرویس جاسوسی پاکستان (ISI) هم نیست.
با این حال سایر احزاب رسمی مانند تحریک انصاف عمران خان، یا حزب مردم یا احزاب رسمی که از بدنه بروکراتیک برخوردار هستند، چندان تمایلی به تشدید تنش با افغانستان ندارند.
با این حال چه عواملی را موجب تشدید تنش ها در ماه های اخیر در روابط پاکستان و افغانستان میدانید؟
اختلافات میان پاکستان و افغانستان طی چند دهه گذشته وجود داشته اما این اختلافات هیچ گاه به مانند امروز به تنش و درگیری و چالش میان دو طرف تبدیل نشده بود. اما طی چند سال اخیر و بویژه همزمان با روی کارآمدن ترامپ در آمریکا؛ اختلافات پاکستان و افغانستان با توجه به ریشه و زمینه تاریخی بسیار تشدید شده است که این موضوع بی ارتباط با اعلام و اجرای راهبرد جدید آمریکا در افغانستان نیست.
در راهبرد اخیر آمریکا در مورد افغانستان، در واقع این پاکستان بود که بیشتر مورد هدف قرار گرفت و تمرکز واشنگتن بیشتر بر تقابل با اسلام آباد بود. علت این تقابل نیز تلاش آمریکا برای همراه سازی پاکستان با خود در منطقه است. آمریکا بدنبال آن است که دست پاکستان را از تحولات افغانستان کوتاه کند و برای این منظور از یکسو تلاش دارد تا هند را در افغانستان جایگزین کند و از طرف دیگر تنش و اختلاف اسلامآباد و کابل را تا بالاترین حد خود افزایش دهد. به این دلیل در راهبرد اخیر آمریکا، ترامپ پاکستان را مهد تروریست خواند و گروههای تروریستی فعال در افغانستان را مورد حمایت پاکستان عنوان کرد تا با این جهتگیری تنش میان پاکستان با افغانستان را تشدید کرده و حضور این کشور در افغانستان را محدود کند. لذا در بحث اختلاف میان افغانستان و پاکستان نقش قدرتهای خارجی بسیار برجسته است.
چشم انداز صلح و ثبات در روابط پاکستان و افغانستان چگونه است؟
نمی توان انتظار داشت در ماههای آینده آرامش نسبی در منطقه برقرار شود و چشم انداز صلح و ثبات در منطقه حداقل در کوتاه مدت بسیار دور از ذهن است. در واقع یکسری عوامل هستند که اجازه نمی دهند صلح پایدار در منطقه و در روابط میان دو کشور برقرار شود. این اختلافات مانند آتش زیرخاکستر باقی خواهند ماند و در مقطعی دیگر بار دیگر تشدید خواهند شد.
حقیقت آن است که موقعیت جغرافیایی افغانستان و پاکستان برای سیاست های آمریکایی ها و غرب حائز اهمیت است و غرب بدلیل برنامهها و اهداف بلند مدت خود، در حال حاضر منافع خود را در ادامه شرایط پرتنش فعلی میبیند. لذا نقش بازیگران خارجی مهمترین دلیلی است که ثبات در منطقه ایجاد نشود.
از طرف دیگر پاکستان، افغانستان را حیات خلوت خود می داند و از طریق افغانستان کسب درآمد می کند. ارتش پاکستان بزرگترین مافیای مواد مخدرِ افغانستان است و ایجاد صلح و ثبات در افغانستان به معنای حذف درآمد این بخش پرقدرت از جامعه پاکستان. لذا اگر دولت قانونی با اقتدار در افغانستان روی کار آید، دست پاکستان از مزایای ناامنی در افغانستان کوتاه می شود و بسیار طبیعی است که حتی پاکستان نیز چندان تمایلی به صلح و ثبات در روابط خود با همسایه شمالی ندارد. لذا در مجموع نمیتوان چشم انداز روشنی از ثبات امنیتی در روابط دو کشور را حداقل در کوتاه مدت انتظار داشت.