با وجود اظهارات اعلامی مقامات باکو مبنی بر این که این کشور به دنبال توسعه صنایع غیرنفتی خود و تبدیل به هاب حمل و نقل منطقه ای است و همکاری با ایران برای تحقق این برنامه حائز اهمیت بوده است اما اتخاذ برخی از سیاست ها (از جمله همکاری با رژیم صهیونیستی و بحث تلاش آذربایجان برای ایجاد نارضایتی در بین آذری های ایران) باعث بی اعتمادی تهران شده است.
الوقت- سیاست خارجی منطقه ای جمهوری آذربایجان به طور همزمان مملو از رویکردهای مناقشه برانگیز و تعامل گرایانه با همسایگان بوده است. اولویت های سیاست خارجی عمده کشورهای جهان در ابتدا کشورهای مجاور است، چرا که در این شرایط فضای مساعدتری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی وجود خواهد داشت. دولت جمهوری آذربایجان نیز از این قاعده مستثنی نیست و مقامات این کشور می کوشند تا با کشورهای منطقه از جمله روسیه، ایران، ترکیه، رژیم صهیونیستی و ارمنستان مساله تعاملات خود را به پیش ببرند. کوشش مقامات باکو در این است که در چارچوب راهبرد عملگرایی با همه دولت های منطقه تا حد امکان مناسبات سطح بالایی داشته باشند.
در ارتباط با ایران هرچند تهران و باکو از ظرفیت های بسیار بالایی برای بهبود مناسبات برخوردار بوده اند اما هیچگاه این ظرفیت ها از بالقوه به بالفعل تبدیل نشده است. لغو تحریم های ایران در ژانویه 2016 هرچند امیدها را افزون کرد و ناظران را به این باور رسانید که همزمان با احتمال بازگشت روابط ایران و اروپا به دوران پیشاتحریم، منطقه قفقاز جنوبی و از جمله دولت هایی مانند باکو می توانند از موقعیت جغرافیایی خود برای تبدیل به کریدور انتقال کالا و منابع انرژی میان ایران و اروپا بهره برداری نمایند اما دست کم این امر تاکنون محقق نشده است. چالش هایی نظیر انتقاد آذربایجان از مناسبات نزدیک ایران و ارمنستان از یک طرف و موضوع تند تهران در قبال روابط نزدیک باکو با رژیم صهیونیستی موضوعاتی بوده اند که همواره مانعی عمده در راه افزایش سطح روابط ایران و جمهوری آذربایجان بوده است. باکو تهران را به تلاش برای نفوذ بر فعالان شیعه آذربایجان و قوم ایرانی تالش در جنوب این کشور متهم می کند و ایران نیز از کوشش آذربایجان برای ایجاد تفرقه قومی و نفوذ میان اقوام آذری زبان ایران ناخرسند است. با وجود اظهارات اعلامی مقامات باکو مبنی بر این که این کشور به دنبال توسعه صنایع غیرنفتی خود و تبدیل به هاب حمل و نقل منطقه ای است و همکاری با ایران برای تحقق این برنامه حائز اهمیت بوده است اما اتخاذ برخی از سیاست ها (از جمله همکاری با رژیم صهیونیستی و بحث تلاش آذربایجان برای ایجاد نارضایتی در بین آذری های ایران) باعث بی اعتمادی تهران شده است. کمتر مقطعی را می توان شاهد بود که سیاست مداران باکو نسبت به ایران اظهارنظرهای منفی از خود بیان نکرده باشند و این امر طی روزهای اخیر نیز مجدداً مطرح شده است.
جمهوری آذربایجان با روسیه نیز به دلیل شرایط موجود همواره مناسابت سطح بالایی داشته است. تاریخ طولانی مشترک بین باکو و مسکو باعث شده است تا هرگونه تحرکی در روابط خارجی آذربایجان متاثر از روسیه باشد. البته آذربایجان دست کم طی یک سال گذشته سعی کرد با روسیه و ایران بیشتر به سمت تعاملات حرکت کند به طوری که سران سه کشور چندین دور نشست سه جانبه را با یکدیگر برگزار کردند. محور اصلی این همکاری سه جانبه ایجاد دالان بین المللی حمل و نقل شمال-جنوب است. این کریدور یک پروژه فراملی استراتژیک است که منافع اقتصادی و امنیت هر سه کشور را تضمین می کند.
در رابطه با ترکیه نیز باید گفت مناسبات باکو با ترک ها همواره مساعد بوده و چالشی جدی در این زمینه مشاهده نشده است. پیوندهای باکو با آنکارا موجب تقویت جایگاه جمهوری آذربایجان در مذاکرات انتقال انرژی منطقه و طرحهای ترانزیتی شده است. آذربایجان در کنار ترکیه و گرجستان همکاری های سه جانبه گسترده ای را در زمینه هایی نظیر انرژی، امنیت، حمل و نقل و تجارت پیش گرفته اند. جمهوری آذربایجان، ترکیه و ایران نیز مثلث همکاری سهجانبۀ بهمراتب پیچیدهتری در حوزۀ دریای خزر را نشان میدهند.
باکو علاوه بر روسیه،ایران و ترکیه، نسبت به روابطی سطح بالا با رژیم صهیونیستی نیز علاقه مند هستند. این علاقه طی سالهای پس از استقلال جمهوری آذربایجان به شدت پیگیری شده است.
دولت آذربایجان از روابط با تلاویو اهداف مختلفی از قبیل تحکیم روابط با آمریکا و کشورهای اروپایی را دنبال می کند. باکو خواهان این مسئله است که در مقابل نفوذ لابی ارامنه در آمریکا از لابی یهود جهت متوقف کردن تحرکات علیه خود استفاده کند. رژیم صهیونیستی با توجه به همسایگی آذربايجان به ايران نگاهي استراتژیک به توسعه حوزه نفوذ خود در جمهوري آذربايجان داشته و اين امر را با برنامه اي دقيق و فارغ از تبليغات در حال پيشبرد دارد.
در زمینه مناسبات باکو با ایروان نیز باید توجه داشت که بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان همواره موضوع کلیدی سیاست خارجی و امنیتی آذربایجان بوده است. علیرغم بیش از دو دهه تلاشهای میانجیگرایانهای که تحت هدایت و حمایت گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا صورت پذیرفته است، تاکنون هیچگونه راهحل سیاسی برای حل این مناقشه پیدا نشده است. برخلاف ارمنستان، آذربایجان خواهان حفظ وضعیت موجود نیست و احتمال می رود بار دیگر تلاش برای آزمودن امکان تغییر روندها در دستور کار قرار گیرد. فارغ از مناقشه با ارمنستان، آیندۀ جمهوری آذربایجان بهصورت جدی به تواناییاش در شکلدهی به روابط سازنده و کارآمد با سه همسایۀ بزرگ، یعنی روسیه، ایران و ترکیه، بستگی دارد، چه این که این سه کشور همسایگان اصلی و کلیدی جمهوری آذربایجان هستند و باکو می تواند ضمن تعامل با این سه کشور سیاست خارجی موفقی را داشته باشد، به شرطی که بتواند اعتماد ترکیه و به خصوص ایران را جلب کند تا از این طریق بتواند روابط خارجی مقبولی را در پیش گیرد. سرانجام این که آیا آذری ها می توانند در عین حال که با روسیه روابط مساعدی دارند با غرب نیز مناسبات رو به جلویی داشته باشند و یا آیا باکو می تواند در عین حال نسبت به توسعه روابط با تهران و تلاویو تلاش کند یا خیر؟ این امر نیازمند برای جمهوری آذربایجان بتواند در راستای برخورداری از یک سیاست خارجی متوازن یک شریک پاسخگو و مطمئن باشد. در واقع برای رسیدن به یک سیاست خارجی متوازن و مؤثر، جمهوری آذربایجان نیازمند آن است که بهعنوان یک بازیگر باثبات و قابل پیشبینی عمل کند. احترامگذاشتن به حاکمیت ملی و وحدت سرزمینی تمام کشورها و مداخلهنکردن در امور داخلی آنها از مختصات مهم واکنش باکو به سایر کشورها در این زمینه است.
اما شاید بتوان گفت این مسئله، زمانی ممکن است که اولاً هر یک از دو طرف غرب ویا روسیه یا هر یک از دو طرف ایران و اسرائیل ، از ناحیه روابط باکو با طرف دیگر، تهدیدی را متوجه خود ندانند؛ ثانیاً احساس کنند که از روابط خود با آذربایجان بنوعی منتفع هستند. در این راستا اگر بطور مفروض بپذیریم که باکو بتواند این شکل از روابط را توأمان با غرب و روسیه داشته باشد، اما داشتن چنین روابطی همزمان با تل آویو و تهران تقریباً ممکن نیست. زیرا مهمترین هدف اسرائیل از نزدیکی به باکو، ظرفیت سازی برای خود در عرصه های مختلف از جمله امنیتی و نظامی جهت آسیب زدن به جمهوری اسلامی ایران می باشد. این مسئله ، موضوعی پنهان نیست و در نتیجه، با چنین وضعیتی، توسعه روابط و همکاری بین ایران و آذربایجان بسیار دور از ذهن می باشد. امکان ندارد که اسرائیل به شکلی از روابط با آذربایجان بسنده کند که در آن هیچ تهدیدی علیه ایران نباشد.آذربایجان در این رابطه در یک خطای استراتژیک است و در بلند مدت به روابط با تهران آسیب خواهد زد.