تیرگی روابط دو عضو اصلی سازمان یعنی ترکیه و پاکستان با آمریکا می تواند این فرصت را برای اکو فراهم نماید که این دو بتوانند در کنار ایران و سایر کشورهای عضو، به نحوی همکاری های خود را گسترش دهند که علاوه بر کاهش واگرایی و حرکت به سوی همگرایی بیشتر، ضمن فراهم نمودن هرچه بیشتر همکاری های اقتصادی و تجاری در راستای توسعه پایدار، سازمانی منطقه ای را تشکیل دهند که از عوارض منفی جهانی سازی اقتصاد و حربه هایی همچون تحریم کمتر آسیب ببیند.
الوقت- امروزه سازمان های منطقهای در عرصه روابط بینالملل با توجه به نیاز و تمایل روزافزون دولتها به گسترش همکاریهای منطقهای در زمینههای مختلف از جایگاه مهمی برخوردار هستند. در منطقه غرب آسیا نیز مجموعه مختلفی از سازمانهای منطقهای در طول دهههای گذشته تاسیس شده است که در این میان سازمان اکو یکی از مهمترین و قدیمیترین سازمانهای منطقه است. این سازمان در ابتدا با نام "آر سی دی"(سازمان همکاری عمران منطقه ای)، با محوریت سه کشور ایران، پاکستان و ترکیه در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴) آغاز به کار کرد. پس از انقلاب اسلامی کار سازمان دچار وقفه شد و در سال ۱۳۶۴ با نام «اکو» حیات خود را از سر گرفت. با فروپاشی شوروی و پیوستن کشورهای استقلال یافته از آن به سازمان اکو- شامل کشورهای افغانستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان و تاجیکستان، توان بالقوه این سازمان به طور چشمگیری افزایش یافت.
در همین راستا پنجمین نشست سه جانبه وزرای خارجه ایران، ترکیه و جمهوری آذربایجان چهارشنبه 29 آذر در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان در حال برگزاری است. پیش از این بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرد: در این نشست که پنجمین نشست وزرای امور خارجه سه کشور است، طیف وسیعی از موضوعات و همکاریهای ممکن در زمینههای مختلف اقتصادی از جمله ترانزیت، حمل و نقل، انرژی، گمرک و دیگر مسائل مورد علاقه طرفین در حوزههای فنی، تجاری و همچنین موضوعات مرتبط با همکاریهای سیاسی و منطقهای به ویژه راههای کمک به صلح و ثبات هر چه بیشتر در منطقه، مورد بررسی و تبادل نظر قرار خواهد گرفت. اما اینکه کشورهای عضو اکو تا چه اندازه قادر هستند در شرایط جدید منطقه در مسیر اهداف اصلی این سازمان پیش روند بسیار حائز اهمیت است.
اکو و چالش ها: واگرایی و ناهمگونی
سازمان همکاری های اقتصادی اکو جدا از اختلافاتی که میان اعضای آن وجود دارد، این روزها با چالشهای بسیار جدی روبه رو است. به گونه ای که می توان گفت که این سازمان از زمان تجدید حیات خود توفیق چندان نداشته است و دچار مشکلاتی فراوان در بین اعضا است. همین مسئله آنها را به سمت واگرایی سوق داده است. عوامل مختلفی در این زمینه تأثیرگذار بوده است که مهمترین آنها عبارتند از:
1-عدم انسجام سازمانی موجب شده است که کشورهای عضو این سازمان به سمت دیگر سازمان ها دلبستگی پیدا کنند و عضویت اعضای اکو در سازمان های منطقه ای رقیب، شانگهای بیانگر دلبستگی پایین این کشورها به اکو است.
2- فقدان انسجام ملی از دیگر چالش های پیش روی این گروه هاست. تقریبا اکثر کشورهای عضو این سازمان از نبود انسجام ملی فراگیر رنج می برند. قبیله گرایی در افغانستان که به ظهور گروه های تکفیری انجامیده است. چالش محله گرایی در جنگ داخلی تاجیکستان، وجود گرایش های جدایی طلبانه در کشورهای ترکیه، تاجیکستان، قزاقستان و نظایر آن مواردی هستند که وجود ثبات در بین اعضا را کمرنگ می نمایند.
3- وجود اعضای هم سطح از نظر قدرت باعث شده است که همگرایی در این سازمان تقلیل پیدا کند و نوعی از رقابت بین آنها ایجاد شود. در نتیجه رقابت بین قدرتهای هم سطح، شرایطی به جود می آید که هر یک از آن ها برای به هم زدن معادله به نفع خود، به قدرت های بین المللی تکیه کنند.
4- از طرف دیگر می توان اظهار نمود که کشورهای عضو اکو به لحاظ اقتصادی نیز فاقد سازگاری هستند. نظام های اقتصادی متفاوت، تجارت معطوف به بیرون از سازمان و نیز فقدان اراده ای بر ایجاد نظامی تکمیلی که بتواند این ناهمگونی ها را تعدیل نماید، از عوامل زمینه ساز این ناهمگونی هستند.
5- اما شاید بتوان از سیاست قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای رقیب به عنوان یکی از مهمترین عوامل عدم همگرایی این کشورها نام برد. حساسیت این منطقه منجر به دخالت قدرت های خارجی و ترسیم مرزهای تحمیلی به جای مرزهای طبیعی شده است. سیاست آمریکا در آسیای مرکزی و خزر مبنی بر جلوگیری از گسترش اسلام گرایی و مقابله با نفوذ ایران و همچنین حضور در حیات خلوت روسیه، جمهورهای استفلال یافته، و از طرف دیگر سیاست روسیه در حفظ آسیای مرکزی و "خزر" به عنوان حوزه نفوذ سنتی خود و در نهایت سیاست رژیم صهیونیستی بر پایه سیاست"اتحاد با پیرامون"-که گسترش روابط نزدیک با کشورهای مسلمان غیرعرب خاورمیانه بویژه در قفقاز را مد نظر دارد تا بدین طریق به اعمال فشار بر محیط پیرامونی و امنیت ملی ایران بپردازد- چالش های واگرایی در سازمان هایی منطقه ای را تشدید می نماید.
در واقع برخورداری موقعیت استراتژیک اعضای این سازمان باعث می شود که عوامل برهم زننده همگرایی، تأثیر بسزایی در واگرایی هر یک از اعضای این سازمان به خارج داشته باشند.
اما با وجود چالش هایی که این کشورها برای دستیابی به اهداف سازمانی خود با آن مواجه اند، ظرفیت های قابل توجهی نیز بین آنها وجود دارد.
1- کشورهای عضو این سازمان از موقعیتی استراتژیک برخوردارند که در کنار آن برخوردار از منابع استراترژیک، موقعیت آنها را خاص می نماید.
2- همچنین اعضای این سازمان از منابع غنی نفت و گاز جهان برخوردار هستند که بر ظرفیت اقتصادی این کشورها برای سرمایهگذاری های مشترک و همکاریهای اقتصادی می افزاید.
3- با وجود قومیت گرایی در کشورهای عضو این سازمان، اشتراکات فرهنگی، به ویژه اسلام، می تواند عامل مناسبی در مسیر همگرایی کشورهای عضو باشد.
4- تهدیدات مشترک اعضا از ناحیه تحریمهای احتمالی و نیل به استقلال عمل بیشتر در این حوزه(اقتصادی) می تواند اعضا را به همگرایی بیشتر با یکدیگر سوق دهد.
5- مجاورت و اتصال جغرافیایی، آنها را در عرصه تجارت جهانی نیازمند به همکاری با یکدیگر می نماید.(انتقال لوله های نفت و گاز، ترانزیت کالا و ...)
تحولات جدید و فرصت ها
اما در پی بروز تحولات جدید در منطقه سازمان اکو نیز از این تغییر و تحولات بیتأثیر نبوده است. اعلام استراتژی ایالات متحده امریکا در قبال افغانستان، همزمان بود با انتقادات تندی بود که دونالد ترامپ علیه پاکستان انجام داد. ترامپ گفت آمریکا میلیاردها دلار در اختیار پاکستان گذاشته ولی آنها به گروه هایی که عوامل بینظمی و خشونت هستند، فضای امن دادهاند. او همچنین گفت که پاکستان به پناهگاه سازمانهایی شده است که هر روز تلاش میکنند مردم ما را بکشند. ما به پاکستان میلیاردها دلار پرداخت کردهایم ولی آن ها به تروریست هایی پناه دادهاند که ما با آنها میجنگیم." در واقع آمریکا تلاش دارد شکست سیاست های خود در افغانستان را به پاکستان ارتباط دهد. از سوی دیگر راهبرد ایالات متحده امریکا حمایت از دهلی نو برای مقابله با گسترش قدرت چین و اعمال فشار بر پاکستان است. هند نیز با توجه به اهداف اقتصادی بزرگ که در منطقه دنبال میکند و رقابتی که با چین و پاکستان دارد، از افزایش نقش خود، استقبال کرده است. لذا برخورد کنونی امریکا با پاکستان برخلاف دوران اوباما، که بر محوریت همکاری با پاکستان برای حل بحران افغانستان بود، مبتنی بر خارج نمودن پاکستان از مرکز توجه خود و اتخاذ سیاستی تند و سرسختانه در قبال آن است که این امر اسلام آباد را متوجه گسترش همکاریهای منطقهای برای جبران کاستیهای کاهش حمایت احتمالی غرب در آینده کرده است و اکو یکی از مهمترین فضاهای پیش روی پاکستان در این مسیر میباشد.
اختلافات کنونی ترکیه و آمریکا، که در حال حاضربه اوج خود رسیده است، نیز بخشی از تحولات منطقهای مهم و تأثیرگذار بر آینده اکو خواهد بود. این اختلافات در حال حاضرپس از روی کار آمدن دونالد ترامپ تشدید گردیده است. ترکیه به شدت از کمک آمریکا به معرضان کرد سوری نگران است و این اقدام امریکا را خلاف امنیت خود می داند. به ویژه اینکه بخشی از کردهای سوری در اتحاد با پ.ک ک هستند و آمریکا نیز از آنها حمایت می کند. در مورد کودتای نافرجام سال 2016 نیز اختلافات ترکیه و آمریکا ادامه دارد. ترکیه خواهان استرداد فتح الله گولن است و آمریکا از انجام این کار خودداری میکند و بالاخره بحران اخیر صدور ویزا بین دو کشور نیز بیانگر افزایش تضاد و تنش موجود در بین دو کشور می باشد.
به اعتقاد بسیاری در شرایطی که فعالیت های اکو در سال های پس از تجدید حیات (پس از 1986) با اثرات ملموسی همراه نبوده است، می توان با توجه به تحولات جدید منطقه ای و بین الملی با تکیه بر فرصت هایی که کشورهای این سازمان از آنان برخوردارند زمینه همکاری های گسترده تر را فراهم نمود. در واقع تیرگی روابط دو عضو اصلی سازمان یعنی ترکیه و پاکستان با آمریکا می تواند این فرصت را برای اکو فراهم نماید که این دو بتوانند در کنار ایران و سایر کشورهای عضو، به نحوی همکاری های خود را گسترش دهند که علاوه بر کاهش واگرایی و حرکت به سوی همگرایی بیشتر، ضمن فراهم نمودن هرچه بیشتر همکاری های اقتصادی و تجاری در راستای توسعه پایدار، سازمانی منطقه ای را تشکیل دهند که از عوارض منفی جهانی سازی اقتصاد و حربه هایی همچون تحریم کمتر آسیب ببیند و از سوی دیگر اتحادی منطقه ای را علیه سیاست های بحران زا و تنش آفرین ایالات متحده و اسرائیل، به ویژه در خاورمیانه و آسیای مرکزی، ایجاد نمایند.
