واشنگتن در پی آن است تا با بهرهگیری بیشتر از فضای مجازی به عنوان یکی از ابزارهای مهم بکارگیری قدرت نرم در سیاست خارجی، در راستای تحقق منافع سلطهجویانه خود در سراسر جهان با علم کردن شعارهای زیبایی مانند لزوم آزادی بیان و آزادی دسترسی به اطلاعات به نفوذ و تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم سایر کشورها بپردازد.
الوقت_ امروزه نقش و تاثیرگذاری فضای مجازی در شکل دهی به افکار عمومی و هدایت آن در سطح نظام بین الملل بر کسی پوشیده نیست.اما شرایط پیچیده و گسترده و همچنین نبود مقرارت و قوانین بین المللی روشن و دقیق در این فضا معضلات و مشکلات فراوانی را به دنبال داشته و خواهد داشت.
درشرایط کنونی، تکنولوژی سایبری به عنوان شاخصه مهم جامعه مدرن پذیرفته شده و بعنوان یکی از منابع قدرت ملی محسوب می گردد. از جمله موارد استفاده از این تکنولوژی، منازعه بین طرفهای مختلف می باشد. تنوع و تعداد زیاد بازیگران، در دسترس بودن و قابلیت سرعت بالای انتشار و هزینه های پایین ابزارهای منازعه، عدم وجود قواعد روشن در حقوق بین الملل سایبری و مشکلات ناشی از انتساب عمل مجرمانه به بازیگران درگیر در منازعه سایبری، اهمیت این موضوع را دوچندان می کند.
تمامی کشورها در عرصه سیاست خارجی، از فضای مجازی استفاده های مختلف می نمایند که از جمله مهترین آنها تأثیر گذاری بر افکار عمومی در جوامع و کشورهای هدف، در راستای اهداف و سیاستهای تعیین شده خود است. اساساً منظور از تأثیر گذاری بر افکار عمومی، شکل گیری رفتارهای مورد نظر در جوامع هدف اعم از فعل و ترک فعل می باشد.
در همین چهارچوب، حزب دموکرات آمریکا و شخص هیلاری کیلینتون، شبکه های اجتماعی بویژه توئیتر و فیس بوک را تحت فشار قرار می دهند که در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دخالت داشته اند و نیز مسکو را به دخالت سایبری و تاثیرگذاری در این انتخابات متهم می کنند. اتهامی که از طرف روسیه بارها تکذیب شده است.
صرف نظراز اینکه مسکو در انتخابات آمریکا دخالت کرده و یا دخالتی نداشته است اما این ایالات متحده است که مدیریت اصلی شبکه جهانی نت را در اختیار دارد و پیوسته از این ابزار علیه کشورها استفاده می نماید. «ادوارد اسنودن» پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا بعد از فرار از خاک آمریکا و افشاگری علیه دستگاه های اطلاعاتی این کشور به این موضوع بارها اشاره کرده که چگونه آژانس امنیت ملی آمریکا، ایمیلها، گپهای اینترنتی ، سوابق استفاده از اینترنت، عکس ها و ویدئوهای خصوصی کاربران و ... در تمامی کشورها را مشاهده و داده های مربوط به آنها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل میکند. که این خود مداخله آشکار در امور داخلی کشورهای دیگر است. انقلابهای رنگی در کشورهایی چون چکسلواکی(1989)، صربستان (دو مرحله در 1999 و2000)، گرجستان(2003)، اوکراین(2004) و قرقیزستان (2005) که توسط بنیاد آمریکایی سوروس مدیریت و با رسانه ها و شبکه های مجازی غربی حمایت می شد، نمونه بارز این مداخله می باشند.
در سال 2009 رئيس جمهور آمريكا در گزارشي به كنگره محورهاي جنگ نرم آمريكا عليه ايران را با بودجهای به مبلغ 55 میلیارد دلار كه شامل گسترش پخش اخبار، مقابله با پارازيت ماهوارهاي، استفاده بيشتر از تويتر و فيس بوك، تقويت سازمان هاي غير دولتي و توليد فيلتر شكنهاي جديد براي ايرانيان است، تشريح كرد.
به طور کلی در طی یک دهه گذشته به این سو ایالات متحده به دنبال توسعه استفاده فضای مجازی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود بوده است که ارتقای فرماندهی سایبری و حتی جداسازی این سازمان از آژانس امنیت ملی در این چند سال نشان دهنده عزم جدی این کشور در این زمینه است.
واشنگتن در پی آن است تا با بهرهگیری بیشتر از فضای مجازی به عنوان یکی از ابزارهای مهم بکارگیری قدرت نرم در سیاست خارجی، در راستای تحقق منافع سلطهجویانه خود در سراسر جهان با علم کردن شعارهای زیبایی مانند لزوم آزادی بیان و آزادی دسترسی به اطلاعات به نفوذ و تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم سایر کشورها بپردازد. اما سیاستمداران و هیئت حاکمه این کشور هنگامی که شرایط برای آگاهی رای دهندگان آمریکایی از پشت پرده مسائل همچون ایمیلهای فاش شده هیلاری کلینتون و یا افشاگریهای ویکیلیس در موضوعات مختلف مرتبط با سیاستهای اعمالی کاخ سفید در سطح جهان از کانال فعالیت شبکههای مجازی را میبینند و آن را به زیان منافع خود مییابند با ادعای نقض حاکمیت ملی، خاستار محدود شدن آزادی بیان و دسترسی رای دهندگان به اطلاعات می شوند.
به طور کلی باید گفت آنچه در این فضا در حال تبادل و کنش و واکنش می باشد صرفا ابزاری است که در اختیار همگان قرار گرفته تا از آن برای مقاصد و تسهیل امور بشریت استفاده گردد اما نکته حائز اهمیت، چگونگی استفاده از این ابزار است. ابزار فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، می تواند با آگاهی بخشی صحیح، در خدمت صلح ، منافع و مصالح بشری باشد و یا اینکه در جهت مداخلات منفعت طلبانه و خصمانه بازیگران از طریق فریب افکار عمومی، تشدید اختلافات قومی و مذهبی، افزایش تنش و خشونت و مانند اینها ، مورد استفاده قرار گیرد.
مسئله مهم دیگر، این است که این تکنولوژی ، اساساً مورد استفاده قدرتهای بین المللی می باشد؛چرا که این ابزار را در کنترل خود دارند؛ بویژه در شرایطی که قوانین کافی و دقیق و ضمانت های لازم در این رابطه وجود ندارد.