الوقت_ حزب عدالت و توسعه طي چهارده سال اخير، همواره پيروز بدون رقيب همه انتخابات برگزارشده در تركيه بوده و در سطوحي همچون پارلمان، شهرداريها، مجالس استاني و رياستجمهوري، بالاترين آراي مردم تركيه را از آن خود كرده است. در دستهبندي دلايل عمده پيروزيهاي اين حزب به موارد بسياري ميتوان اشاره كرد كه عمده آنها عبارتند از: رهبريِ كارآمد و اثرگذار رجب طيب اردوغان و بهكارگيري كادرهاي توانمند بسياري در سطوح عالي نظري و اجرايي اين حزب، رشد اقتصادي تركيه در دوران زمامداري حزب مزبور، گرايش قاطبه مردم اسلامگراي تركيه بهسوي اين حزب و دلايل ديگري كه در اين مجال نميگنجد و ذكر ابعاد منطقهاي، امنيتي، جوانب مرتبط با ناتو و غرب و مسائل ديگر، نياز به طرح موضوع در نوشتاري مفصل و جداگانه دارد. اما بدون شك يكي از دلايل عمده تكرار پيروزيهاي بزرگ حزب عدالت و توسعه در ساليان اخير، ضعيف بودن جبهه مخالفين است؛ لذا ميتوان با بررسي اجمالي وضعيت اصليترين احزاب مخالف، تاحدودي به اين جمعبندي نهايي رسيد كه در چه صورتي و تحت چه شرايطي امكان كنار رفتن حزب عدالت و توسعه و سر برآوردن بازيگران جديد وجود دارد .
مهمترين احزاب مخالف در تركيه، بهترتيب ميزان آراء و نفوذ سياسي و اجتماعي عبارتند از :
حزب جمهوري خلق (CHP) جمهوريت هالك پارتيسي؛
حزب حركت ملي (MHP)مليتچي حركت پارتيسي؛
حزب دموكراتيك خلقها (HDP)هالكلارن دموكراتيك پارتيسي؛
حزب سعادت (SP) سعادت پارتيسي؛
حزب اتحاد بزرگ (BBP) بيوك برليك پارتيسي .
حزب جمهوري خلق
اين حزب در سال 1923 ميلادي و همزمان با نابود شدن امپراتوري عثماني توسط مصطفي كمال آتاتورك تأسيس شد و درطول نزديك به يك قرن اخير، بارها بهتنهايي كابينه را تشكيل داده و قدرت بلامنازع تركيه بوده است. حزب مزبور در دوره نزديك به سه دهه از تاريخ نظام تكحزبي و در دوران آتاتورك و عصمت اينونو، قدرت خود را تثبيت نمود و بعدها در دوران اقتدار نظاميان نيز همواره قدرت را در دست داشت، اما در سه دهه اخير قدم در مسير زوال تدريجي نهاده است .
حزب جمهوري خلق هماكنون 125 كرسي از مجموع 535 كرسي پارلمان و 232 شهرداري از مجموع 1381 شهرداري تركيه را دراختيار دارد .
كمال كلچدار اوغلو، رهبر كنوني حزب جمهوري خلق، اصالتاً از كردهاي علوي اهل درسيم است، اما هيچگاه حاضر نشده درمورد هويت ديني و قومي خود سخن بگويد. او پس از انتشار نوار ويدئويي رسوايي اخلاقي دنيز بايكال، سكان هدايت اين حزب را در دست گرفت و به اعتقاد كارشناسان و منتقدين، هنوز هم نتوانسته از پس مخالفين داخلي حزب خود برآيد. با آنكه كلچدار اوغلو براي ترميم و بازسازي اعتبار و اقتدار حزب خود دست به تلاشهاي گستردهاي زده، اما همواره در چند سال اخير، شاهد كاهش آراي اين حزب بودهايم و علاوهبراين، تاكنون چند تن از نمايندگان اين حزب مخالف دولت استعفا داده و به جريانات ديگر پيوسته و يا بهصورت مستقل تشكيل حزب دادهاند .
از اصليترين مشكلات اين حزب ميتوان به اين مسائل اشاره كرد :
1.خلأ ايدئولوژيك و فكري و جدال جدي بين دو جناح چپگرا و مليگرا ـ كماليست، از عمدهترين مشكلات اين حزب است و بنا به نظرات غالب تحليلگران سياسي تركيه، حزب جمهوري خلق در تركيه كنوني، داراي گفتمان جذابي براي جلب آراي نسل جديد تركيه نيست .
2.مشكل رهبري از ديگر مشكلات عمده حزب جمهوري خلق است و فرد كاريزماتيكي كه بتواند جان دوباره به اين حزب بدهد، در ميان كادرهاي عاليرتبه كنوني آن وجود ندارد .
3.حزب جمهوري خلق در تاريخ نود ساله خود مرتكب خطاهاي بزرگي شده و هنوز هم حاضر به مواجهه صحيح با اين خطاها نيست. اردوغان در اقدامي رندانه از اين حزب خواست كه بابت كشتار كردهاي علوي در سال 1938، از همه كردها عذرخواهي كند. علاوه بر اين كشتار، اقدامات سياه ديگري نيز در تاريخ حزب جمهوري خلق وجود دارد .
4.حزب جمهوري خلق درمورد پرونده عجيب و پيچيده كردها، هيچ استراتژي و برنامه خاصي ندارد و اين درحالي است كه غالب منتقدين براينباورند كه مبارزات مسلحانه كردها و سر برآوردن جدي اين معضل، در دوران اقتدار اين حزب بوده و بهخاطر بيمهريهايي كه دولتهاي برآمده از حزب جمهوري خلق در حق كردها نشان دادند، آنها سلاح به دست گرفته و روانه كوهستان شدند .
5.حزب جمهوري خلق داراي تئوري اقتصادي خاصي براي تغيير وضعيت تركيه نيست .
حزب حركت ملي
اين حزب در سال 1969 ميلادي توسط آلپ ارسلان تركش و براساس امتزاج انديشههاي مليگرايانه تركي و اسلامي تأسيس شد و همواره بر بستر تند راست افراطي حركت كرده است. حزب مزبور تاكنون چند بار در دولت ائتلافي، صاحب بخشي از قدرت كابينه تركيه شده است، اما با ورود حزب عدالت و توسعه به گردونه سياسي تركيه، اين موقعيت را از دست داد. دولت باغچلي، رهبر كنوني حزب، از سال 1997 تاكنون رهبري حزب را برعهده دارد. حزب حركت ملي هماكنون 52 كرسي از 535 كرسي مجلس و 169 شهرداري از 1381 شهرداري تركيه را در دست دارد .
اين حزب طي ساليان گذشته، همواره بر هويت تركي تأكيد نموده و همه شهروندان تركيه را ترك ميداند و معتقد است هرگونه مذاكره و سازش با كردهاي مخالف، موجب تجزيه تركيه ميشود .
از مهمترين مشكلات حزب مزبور ميتوان به اين مسائل اشاره كرد :
1.حزب حركت ملي داراي گستره جغرافيايي محدودي است و نتوانسته در همه استانهاي تركيه، هوادار جمع كند .
2. انديشههاي راست افراطي مليگرايانه تركي، رفتهرفته جذابيت خود را از دست ميدهد و ازآنجاييكه گرايش فكري نويني در كادر رهبري ديده نميشود، افق روشني براي گرويدن نسل جديد جوانان تركيه به حزب مزبور وجود ندارد .
3.حزب حركت ملي، پروژه سياسي ـ اقتصادي خاصي براي اداره تركيه پيشنهاد نكرده و صرفاً براساس شعارهاي مليگرايانه به حيات سياسي خود ادامه داده است .
حزب دموكراتيك خلقها
اين حزب درواقع يكي از نهادهاي اقماري پكك است كه طي دو دهه اخير، بارها تغيير نام داده است. هماكنون كرسي رهبري اين حزب بنا به اصل پذيرفتهشده در اساسنامه پكك، مانند همه نهادهاي اقماري ديگر، دراختيار يك مرد و يك زن است و صلاحالدين دميرتاش به اتفاق فيگن يوكسك داغ، بهعنوان رهبران مشترك يا همارز شناخته ميشوند. بااينحال در رسانهها و محافل سياسي، نام دميرتاش برجستهتر و آشكارتر است .
حزب دموكراتيك خلقها براساس آراء و افكار اوجالان و پكك، از ابتدا بهمنظور تحقق مطالبات كُردي و قومي قدم در راه نهاد، اما بعدها با توجه به تغييرات عمدهاي كه در پكك صوت گرفت و بهويژه پس از دوران دستگيري و زنداني شدن اوجالان، شعارهاي عمده آن تغيير پيدا كرد. حزب مزبور درحالحاضر بر روي دو محور اصلي حركت ميكند: الف) تلاش براي جلب آراي كردها در مناطق جنوب و جنوب شرقي و استانبول، براساس تبليغ درمورد مطالبات سياسي و فرهنگي كردها. ب) تلاش براي جلب آراي چپهاي تركيه و تثبيت موقعيت خود بهعنوان حزبي با انديشهها و برنامههايي كه همه تركيه و اقوام آن را دربر ميگيرد .
از مهمترين مشكلات اين حزب ميتوان به اين موارد اشاره كرد :
1. حزب دموكراتيك خلقها ازلحاظ هويت سياسي و حزبي، مشكلات بنياديني دارد و منتقدين براينباورند كه اين نهاد اقماري پكك، همه قدرت و نفوذ خود را از منبع تهديدات نظامي پكك بهدست آورده و داراي استقلال در تصميمگيريهاي حساس نيست .
2.حزب دموكراتيك خلقها، در اساس، خود را يك حزب دموكرات ميداند و در همه بيانيههاي تبليغاتياش، بر اين موضوع تأكيد ميكند كه صرفاً بهدنبال مطالبات كُردي نيست، اما در عمل، در موقعيتي قرار گرفته كه در نزد بسياري از مردم ترك زبان تركيه، بهعنوان يك حزب تجزيهطلب و قوممحور تعريف شده و از ديگر سو نزد بسياري از كردها، بهعنوان يك نهاد سياسي شكستخورده مورد انتقاد قرار ميگيرد كه دست از مطالبات كُردي برداشته و بهسوي تركها، گرايش پيدا كرده است .
3.كمبود منابع مالي، يكي از مهمترين مشكلات اين حزب است. براساس قوانين تركيه، تنها گروههايي ميتوانند بهعنوان حزب ثبتشده قانوني فعاليت كنند كه در نصف بهعلاوه يك 81 استان تركيه، داراي دفتر مركزي در مركز استان و دفتري در بزرگترين شهرستان دوم استانها باشند و تأمين هزينههاي اين دفاتر بسيار دشوار است. از اين گذشته، تأمين هزينههاي كمپينهاي تبليغاتي و سياسي، نياز به منابع مالي عظيم دارد و ازآنجاييكه حزب دموكراتيك خلقها چنين امكاني در دست ندارد، ناچار است براي برآورده كردن نيازهاي خود، از پكك و تاحدودي از هواداران خود كمك بگيرد .
4.حزب دموكراتيك خلقها، براساس آموزههاي اوجالان، حساب ويژهاي بر روي چپهاي تركيه باز كرده و اين درحالي است كه جريانات چپ در اين كشور شكست خورده و ضعيف شدهاند .
5.حزب مزبور نهتنها براي تركيه بلكه براي استانهاي كردنشين نيز برنامه و پروژه اقتصادي خاصي ندارد .
حزب سعادت
اين حزب در واقع مهمترين تشكل و نهاد سياسي شاگردان پايبند به مكتب نجمالدين اربكان، نخستوزير فقيد اسلامگراي تركيه است. بخش مهمي از شاگردان او كه به قول اردوغان «آن جامه تنگ را از تن خود درآوردند»، به حزب عدالت و توسعه پيوستند كه از ميان مهمترين آنها ميتوان به اردوغان، گُل، آرنچ، كورتولموش و ديگران اشاره كرد، اما شخصيتهاي مهم ديگري همچون رجايي كوتان و مصطفي كمال آك، كه در همان دورانِ تأسيس حزب فضيلت با اردوغان و رفقاي او اختلافنظر داشتند، حزب سعادت را در سال 2001 تأسيس كردند. اين حزب هماكنون در مجلس كرسي ندارد، اما 26 شهرداري از 1381 شهرداري كشور را دراختيار دارد .
حزب مزبور كه از بدو تأسيس توسط مصطفي كمال آك اداره ميشود، داراي چنين مشكلاتي است :
1.حزب سعادت خود را مهمترين نهاد سياسي مروج انديشههاي نجمالدين اربكان و جريان موسوم به «ديدگاه ملي» ميداند. اين درحالي است كه هنوز هم هيچ درك روشني از ابعاد فكري و ايدئولوژيك اين ديدگاه وجود ندارد و مشخص نيست كه جريان موردنظر در ابعاد ملي، چه اختلافاتي با تركهاي افراطي حزب حركت ملي دارد و به موازات آن، در ابعاد ديني هم، چه چالشهايي با حزب عدالت و توسعه و ديگر جريانات اسلامگرا و محافظهكار دارد .
2.حزب سعادت در محدوده كوچكي از جغرافياي تركيه مشغول فعاليت است و در ابعاد سياسي كلان تركيه، چه در حوزههاي نظري و تئوريك و چه در ابعاد عملي و ميداني، نميتواند بهمثابه حزب قدرتمندي عمل كند كه در آينده، تبديل به يك جريان جايگزين يا آلترناتيو شود .
3. حزب سعادت داراي بازوان تبليغاتي و رسانهاي قدرتمندي نيست و صداي اين حزب در تركيه، در يك حد و اندازه قابل توجه به گوش نميرسد .
4.حزب سعادت، استراتژي سياسي و اقتصادي كلاني براي اداره تركيه ندارد و صرفاً بنا را بر مخالفت صرف با ياران اردوغان گذاشته است .
حزب اتحاد بزرگ
اين حزب در سال 1992 ميلادي توسط محسن يازيجي اوغلو و ياران او و براساس انديشههاي ملي ـ اسلامي تأسيس شد. ايجاد سنتزي از تعاليم اسلامي و انديشههاي «مليگرايانه فرهنگي تركي»، از مهمترين آرمانهاي يازيجي اوغلو بود و اين حزب براساس چنين محور فكرياي تأسيس شده است. يازيجي اوغلو در سال 2005 و در يك حادثه مشكوك، بر اثر سقوط بالگرد، جان خود را از دست داد و از آن زمان تاكنون، رهبري اين حزب برعهده ياچين توپچي و پس از او نيز دراختيار مصطفي دستيجي بوده است .
حزب اتحاد بزرگ در مجلس ملي تركيه كرسي ندارد و از 1381 شهرداري تركيه نيز تنها شش شهرداري را دراختيار دارد .
درمورد مشكلات عمده حزب مزبور ميتوان گفت كه تقريباً با تفاوتهايي ناچيز، اين حزب نيز با همان موانع و مشكلاتي روبهروست كه درمورد حزب سعادت به آنها اشاره بشد. ضمن اينكه حزب اتحاد بزرگ، تنها در استان تركي ـ كُردي سيواس، داراي طرفداران بسياري است و در بخشهايي از استانبول و چند استان ديگر تركيه نيز هواداراني دارد و در آخرين انتخابات محلي در سال 2014 در كل كشور 720 هزار رأي بهدست آورده و در قد و قوارهاي نيست كه بتواند بهعنوان يك جريان آلترناتيو مطرح شود .
محمد علي دستمالي