○ طرح آمریکایی انتقال داعش به افغانستان بنا به چه دلایلی و با چه اهدافی انجام میشود؟
● نکته مهمی در این زمینه وجود دارد. پرسش اینجاست که آمریکاییها با انتقال داعش به افغانستان دنبال چه هدفی هستند؟ آیا خود افغانستان هدف است یا سکوی پرتابی است برای رفتن به سایر مناطق.؟ مناطقی در شمال که به روسیه نزدیک می باشند و یا مناطقی در داخل روسیه و یا ایالت سینکیانگ که یک ایالت مسلماننشین متعلق به چین است یا منطقه هلمند و زابل که هم مرز با ایران است.
بحث اساسی اینجاست که اگر خود افغانستان هدف نیست، پس باید سازمان داعش از این قابلیت برخوردار باشد تا خودش را با اهداف منطقهای آمریکا هماهنگ کند تا بتواند باقی بماند. در جاهایی که نیروهای داعش به طور مستقیم منافع آمریکا را به خطر میاندازند، ایالات متحده آنها را سرکوب میکند؛ ولی در مناطقی که ظرفیت هماهنگی با اهداف آمریکاییها را از خود نشان دهند، در آن مناطق آمریکاییها این فرصت را در اختیار داعش قرار خواهند داد تا وارد عمل شوند.
این موضوع دو کارکرد برای آمریکا دارد. یکی اینکه بهانه ای برای حضور نظامی آمریکا در منطقه است. براین اساس که داعش یک گروه تروریستی بینالمللی است که امنیت منطقه را به خطر میاندازد، پس برای حفظ امنیت بینالملل باید سرکوب شوند پس نیاز به حضور نظامی آمریکا است.
کارکرد دوم این است که نیروهایی که در منطقه خاورمیانه مشخصاً عراق و سوریه یعنی مناطقی که داعش به لحاظ نظامی و نه ایدئولوژیکی در آنها شکست خورده است، این نیروهای قومی که متشکل از ایغورهای چین، ازبک و چچنی، تاجیک، افغانی یا پاکستانی هستند با خروج از منطقه خاورمیانه و به طور طبیعی به مناطق قومی خودشان بازمیگردند؛ مسیر بازگشت اینها، مسیر افغانستان است. برهمین اساس داعش در تلاش است تا در شمال افغانستان (قندوز، فاریاب، بدخشان، جوزجان) نفوذ پیدا کند. براساس اطلاعاتی که روسها منتشر کردهاند حمل و نقل داعش و ارسال سلاح به این مناطق به وسیله بالگردهای ناشناس انجام میشود. روسها مدعی هستند این عملیات توسط آمریکاییها صورت میپذیرد . اگرچه آمریکائیها هم در این رابطه ، روسیه را متهم می سازند، اما واقعیت این است که بلحلظ تحلیلی ، درحمایت فرضی روسیه از داعش در افغانستان ، نه تنها هیچ نفعی برای این کشور مترتب نیست بلکه چنین اقدامی دارای پیامدهای تهدیدآمیز و خطرناک برای مسکو می باشد.
○ افغانستان به طور سنتی قلمرو طالبان بوده است. اکنون رابطه میان طالبان با داعش چگونه خواهد شد؟
● اصل موضوع «قدرت» است. طالبان یک نیروی محلی است که در چارچوب مواضع خودشان به دنبال دستیابی به قدرت هستند. اما داعش محلی فکر نمیکند؛ جهانی فکر میکند و به دنبال احیای خلافت اسلامی طبق برداشت خودش میباشد. این دو نیرو نخواهند توانست با یکدیگر کنار بیایند. ممکن است در برخی مواضع براساس منافع مشترک، با یکدیگر کنار بیایند ولی در موضوع به دست آوردن قدرت، هم طالبان و هم داعش به دنبال به دست آوردن تمام قدرت و قبضه آن میباشند.
داعش افغانستان را به چشم یک امارت کوچک در جهان اسلامی میبیند و اگر قرار است خلافت را احیا کنند، این کشور جزیی کوچک از آن خلافت بزرگ خواهد بود. اما دیدگاه طالبان این نیست؛ برای این گروه، افغانستان کشور و محل کنش اصلیشان است؛ ادعای جهانی هم ندارند و ادعای خودشان را محدود به مرزهای بینالمللی و شناخته شده افغانستان کردهاند. قطعاً بر سر قدرت و نفوذ در مناطق مختلف این دو گروه با یکدیگر وارد جنگ خواهند شد. شاید برهمین اساس است که خبرهایی از نزدیکی روسها به طالبان به گوش میرسد تا این گروه جلوی داعش بایستد و مانع ورود آن به قلمرو روسیه و مناطق مسلماننشین این کشور شود. بنابراین تضاد بین طالبان و داعش، بنیادین است و هر دو ادعای خلافت دارند.
○ آیا این حضور میتواند دارای جنبه مذهبی هم باشد؟
● برداشت کلی داعش در مورد شیعیان این است که رافضی هستند و مسلمان تلقی نمیشوند. موضوع دیگر این است که داعش شکست خود را در عراق و سوریه نتیجه همکاری ایران و روسیه با نیروهای عراق و سوریه میداند. پس تلقی داعش این است که ایران شیعه مذهب، دارد تمام شیعیان دنیا را به دور خود جمع میکند تا علیه اهل سنت به کار گیرد. این درواقع خط فکری داعش است.
در افغانستان هم همین دو دیدگاه داعش جریان خواهد داشت؛ به این معنی که هزارهها را اولاً مسلمان نمیداند و در ثانی نیروهای نزدیک به ایران میداند. پس از این زاویه، هزارهها جامعه هدف داعش هستند. البته داعش فراتر از این عمل میکند و حتی سایر مسلمانان را که با خط فکری خود همراه نمیبیند، کافر میداند. از طرف دیگر و در دیدگاه خلافگرا، معتقدند ایران از زمان صفویه، جهان اسلام را دو پاره کرده است. بنابراین یکی از اهداف داعش حذف ایران شیعی است.
○ واکنش احتمالی روسیه و چین به طرح انتقال داعش چه خواهد بود؟
● قطعاً واکنش منفی خواهد بود. سعی خواهند کرد براساس اینکه طالبان یک گروه محلی است و ادعای جهانی ندارند، به این گروه نزدیک شوند برای مهار داعش و جلوگیری از نفوذ آن به آسیای میانه و ایالتها و مناطق مسلماننشین خود. البته اینکه این برداشت و سیاست تا چه حد عملیاتی شود، جای بحث دارد. حقیقت این است که نیروهای قومی مثل ازبکها، چچنیها و ایغورها جدا از بحث مسائل افغانستان، انگیزههای قبلی برای جدایی و انجام عملیات علیه دولتهای مرکزی (چین و روسیه) دارند. نیروهای اسلامگرای افراطی که معتقدند بایستی از طریق اقدامات مسلحانه دولتها را تغییر دهند از افغانستان به عنوان پایگاه میتوانند استفاده کنند، اما به این معنا نیست اگر افغانستان نباشد، مضمحل میشوند.