تحریم همهجانبه قطر، کمکهای مالی به سودان برای قطع ارتباط با ایران و بستن دفاتر فرهنگی ایران در این کشور، تهدید پاکستان به اخراج کارگران این کشور در صورت عدم همراهی با عربستان در بحث بحران قطر همچنین پیشنهاد کمک به عراق جهت بازسازی موصل در صورت همراهی با عربستان دراین بحران و فشارآوردنعربستان به کویت برای بسته شدن مراکز فرهنگی ایران در کویت و تقاضای کاهش تعداد دیپلماتهای ایرانی در این کشور همگی حکایت از این دارد که عربستان سعودی همانند متحدین غربی خود، سیاست "چماق و هویج" را در نیل به اهداف منطقهای خود در پیش گرفته است.
پس از زوال قدرتهای سنتی عربی مانند مصر، عراق و سوریه، عربستان سعودی با پشتوانه امپراتوری نفتی خود و حمایتهای ایالاتمتحده، تلاش میکند که از خلأ قدرت موجود در جهان عرب بهره گرفته و رهبری امور اعراب را عهدهدار شود. در این راستا، عربستان سعودی از سیاست چماق و هویج یا همان دوگانه تشویق- تنبیه برای ترغیب و یا اجبار نمودن کشورهای منطقه غرب آسیا و شمال افریقا در همراهی با سیاستهای این کشور استفاده میکند.
در یک دستهبندی میتوان گفت که عربستان در اعمال سیاست چماق و هویج با سه دسته از کشورها مواجه است:
دسته اول کشورهایی کوچکی هستند که اقتصادهای ضعیفی داشته و برای اداره امور خود وابسته به کمکهای خارجی هستند، از جمله این کشورها میتوان به جیبوتی، مالدیو و جزایر قمر اشاره کرد. این گروه از کشورها در قبال دریافت کمکهای مالی، از سیاستهای سعودیها تبعیت میکنند، و به علت وزن سیاسی اندک، به صورت "سیاهیلشکر" در ائتلافهای به رهبری عربستان حضور یافته و یا مواضع دیکته شده توسط سران سعودی در قبال مسائل منطقهای را "طوطیوار" تکرار میکنند.
دسته دوم کشورهایی هستند که جمعیت و وسعت جغرافیایی و بعضاً تاریخ آنها، سبب وزن سیاسی میشود اما به علت اقتصادهای بیمار، قادر به تأمین نیازهای مردم خود بدون دریافت کمکهای خارجی نیستند. از جمله کشورهای این گروه میتوان به پاکستان، سودان و حتی مصر اشاره کرد که با دریافت مشوقهای مالی قابلتوجه، حاضر هستند که عربستان را در جنگ علیه مردم یمن همراهی کنند. تفاوت این گروه با کشورهای دسته اول در این است که فشارهای داخلی در این کشورها به همراه مناسبات با سایر دولتها ممکن است موجب شود که آنها در برخی مسائل تمایلی به پیروی از سیاستهای منطقهای عربستان نداشته باشند که سبب مواجهه با تهدید "چماق" سعودی میشود. برای نمونه میتوان به عدم همراهی پاکستان در پیوستن به کشورهای تحریم کننده قطر اشاره کرد که در پی آن ریاض، مقامات اسلامآباد را تهدید به اخراج کارگران این کشور از خاک عربستان کرد.
دسته سوم کشورهایی هستند که عمدتاً در حلقه اول سیاست خارجی عربستان در منطقه جنوبی خلیجفارس تعریف میشوند و عموماً نیز از نظر اقتصادی با مشکل خاصی مواجه نیستند اما از نظر وسعت و جمعیت نسبت به عربستان سعودی کشوری کوچک محسوب میگردند. لذا در رابطه با این کشورها استفاده صرف از "هویج" پاسخگو نبوده و عربستان برای همراه ساختن آنها، گاه و بیگاه از تحریم و حتی توسل به نیروی نظامی نیز اجتناب نمیورزد. قطر را میتوان نمونهای کامل برای کشورهای این دسته در نظر گرفت که پس از اختلافنظرهای این کشور با عربستان سعودی پیرامون مسائل منطقهای، با محاصره از سوی عربستان مواجه گردید و چماق سعودیها به صورت تحریمهای همهجانبه و حتی تهدید به استفاده از نیروی نظامی و کودتا، بر سر آنها فرود آمد.
در مجموع درآمدهای نفتی عربستان به همراه حمایتهای ایالاتمتحده، این امکان را در اختیار حاکمان سعودی قرار داده تا با استفاده از "تطمیع سیاسی"، کشورها را در مسائل منطقهای با خود همراه سازند که این امر برای همه کشورها به صورت یکسان نبوده است:
دسته اول از کشورهای عمدتاً کوچک و ضعیف هستند که با دریافت مشوقهای اقتصادی، سیاست خارجی خود را با سعودیها هماهنگ میسازند.
دسته دوم کشورهای بزرگی هستند که به واسطه ضعف اقتصادی مجبور به دریافت کمکهای اقتصادی از سعودیها هستند اما در پیروی از برخی سیاستهای آل سعود ملاحظاتی دارند که این موجب میشود عربستان از تهدیدات تنبیهی برای اجبار نمودن آنها به همراهی استفاده کند.
دسته سوم کشورهای پیرامونی عربستان سعودی هستند که به کمکهای مالی سعودیها نیاز چندانی ندارند اما به واسطه احساس تهدید از جانب سعودیها سعی مینمایند که مخالفتی با سیاستهای آن نکنند.
به نظر میتوان تحریم قطر را در راستای دادن درس عبرت به سایر همسایگان سعودی درصورت مخالفت با سیاستهای این کشور تحلیل نمود. در پایان به نظر می رسد سیاست "چماق و هویج" سعودیها در درازمدت نمیتواند سبب شکلگیری اتحادها و ائتلافهای پایداری شود چرا که چنین سیاستی درصورت ارائه تطمیع بالاتر از سوی کشوری ثالث، و یا یافتن یک کشور "حامی" در برابر چماق سعودی کارکرد خود را از دست خواهد داد.
محمد اولیایی، پژوهشگر مسائل منطقهای