به همان میزان که پیروزی دونالد ترامپ، نامزد جنجالی انتخابات آمریکا بازارهای مالی و محاسبات بنگاههای فکر و اندیشکدهها را به هم ریخته، در سطح جامعه آمریکا نیز وضعیت چندان آرام به نظر نمیرسد. اعتراضات در آمریکا از همان ساعات نخست اعلام پیروزی ترامپ آغاز شد و تا کنون نیز تظاهرات خیابانی اگرچه بصورت پراکنده، اما در شهرهای مختلف آمریکا ادامه دارد.
علاوه بر واکنش اعتراضی بخشی از مردم آمریکا، در میان سیاستمداران آمریکایی نیز، واکنشها به پیروزی ترامپ چندان خوشایند و گرم نبود. در خارج از امریکا هم، بیشتر رهبران اروپایی و غربی، استقبال سردی از پیروزی دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور منتخب امریکا داشتند. اما این واکنشها که حاکی از نوعی نگرانی از پیروزی ترامپ است، نتیجه چیست؟
"ترامپ رئیسجمهور من نیست"
بلافاصله پس از اعلام پیروزی دونالد ترامپ، صدها نفر از مخالفان رئیس جمهوری منتخب آمریکا به دنبال اعلام نتایج رای گیری در چند شهر آمریکا به خیابان ریختند و علیه ترامپ شعار دادند. روزنامه نیویورک تایمز می گوید تظاهرکنندگان بامداد چهارشنبه به خیابان های برکلی و اوکلند ریختند و شعار دادند «او رئیس جمهور من نیست.» تظاهرات مشابه در شهرهای پیتزبرگ، سیاتل و پورتلند نیز گزارش شده است. نیویورک تایمز می گوید صدها نفر که گفته می شود بسیاری از آنها دانشجو هستند در شهرهای مختلف کالیفرینا، اورگان، پنسیلوانیا و ایالت واشنگتن تظاهرات کردند. این تظاهرات حدود ساعت سه بامداد متوقف شد اما بسیاری از معترضان گفتند که در روزهای آینده نیز به خیابان ها خواهند رفت.
این گونه اعتراضات علیه رئیسجمهور منتخب در آمریکا بیسابقه است. بطور معمول از زمان پایان جنگهای داخلی شمال و جنوب در امریکا، رسم بر آن بوده نامزد شکست خورده در سخنرانی عمومی در شب پایان رایگیری پیروزی رقیب خود را به او تبریک گوید و به تبع این پیام تبریک، هواداران نامزد شکست خورده نیز از میدان رقابتهای پیشین به خانه باز گشتهاند. اما برخلاف این سنت تاریخی، اگرچه ترامپ اعلام کرد که رقیبش به او تبریک گفته، اما ستاد کلینتون برخلاف رسم رایج اعلام کرد که او در شب اعلام نتایج سخنرانی نخواهد داشت. همچنین هوادارن کلینتون هنوز به خانههای خود برنگشتهاند و جلسات خیابانی خود را به اعتراضات ضد رئیس جمهور فعلی آمریکا تبدیل ساختهاند.
اینکه چرا رئیسجمهور منتخب آمریکا در همان روز نخست پیروزی خود با چنین واکنش و تظاهرات بیسابقهای روبرو شده است، ریشه در یک دلیل بیشتر ندارد. بسیاری از آمریکاییها نگرانند. دونالد ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی خود کم سخن نگفت. او در مبارزات بیسابقه انتخاباتی سخنان نامتعارفی ایراد کرد که واکنشهای بسیاری در پی داشت و حال واکنشهای مسالمتآمیز پیشین به تظاهرات خیابانی ضد او تبدیل شده است. او از احداث دیوار در مرز مکزیک سخن گفت، از اخراج مهاجران، جلوگیری از ورود مسلمانان، قطع اینترنت کسانی که با او مشکل دارد، دفاع از حق حمل آزاد اسلحه و پایان سیستم بیمه درمانی اوباما سخن گفت. در سخنانی که پس از پیروزی ایراد کرد گفت کسانی که پیشتر فراموش شده بودند، دیگر فراموش نخواهند شد و وعده داد قدرت را به آمریکا بازگرداند.
همه سخنان ترامپ ناظر بر یک مسئله بیشتر نیست، و آن پایان رویای آمریکایی است. پایان رویای مهاجرتپذیری، پایان رویای ترکیب نژادی و پایان رویای رهبری و پلیس دنیا بودن امریکا. این رویاهای آمریکایی hست که قرار است ترامپ به آنها پایان دهد. در مقابل ترامپ با لهجه غلیظ نیویورکی خود وعده داده است کسانی که قبلا فراموش شده بودند، دیگر فراموش نخواهند شد. فراموش شدگان امریکا طی چند دهه اخیر، نسلی از آمریکایی بریتانیاییهایی بودند که از آنها به عنوان وسترن در فیلمهای هالیوودی یاد میشود. نسلی از کهنه سربازان سوار بر موتورهای غول پیکر امریکایی که نوعی نگاه نژادی و خود پرستی کاذب را به خود به عنوان نژاد اصیل آمریکایی در مقایسه با دیگر ملیتها دارند. ترامپ صدای فراموش شده این نسل است که قرار است باردیگر به صحنه بازگردند.
از طرف دیگر به مانند همان سالهای نخست تاسیس امریکا، ترامپ تفکرات بازگشت به درون مرزهای داخلی کشورش را دنبال میکند. آن چه از آن با عنوان دکتری همیلتون، وزیر خزانه داری آمریکا در دوران جرج واشنگتن یاد میشود که مداخله خارجی را نفی و بر ارزشهای آمریکایی به جای منافع آمریکا در خارج از کشور تاکید میکرد؛ بسیار مورد علاقه ترامپ و طرفداران اوست. ترامپ به شدت از هزینه کردن مالیات آمریکاییها در خارج از مرزهای امریکا گلایه دارد و این شعار او برای طرفدارانش بسیار خوشایند بوده است.
"نگرانی از شکلگیری نیروی سوم"
همه نگرانیهایی که در مورد ترامپ از جانب جامعه آمریکایی دنبال میشود، منحصر به روش غیرمتعارف او در سیاست نیست. نگرانی بزرگتر علاوه بر مردم از طرف سیاستمداران آمریکایی دنبال میشود که موقعیت خود را متاثر از تغییر صحنه سیاسی آمریکا در خطر میبینند. این نگرانی تنها از جانب دموکراتها نیست، بلکه فراتر از آن، هم حزبیها و سیاستمداران جمهوریخواه را نیز نگران ساخته است. ترامپ اگرچه به عنوان نامزد جمهوریخواهان به صحنه آمد، اما مخالفت با او از طرف جمهوریخواهان بسیار برجسته و روشن بود. نیویورک تایمز اعلام کرد که جرج بوش، رئیس جمهور جمهورخواه و سابق آمریکا در روز رایگیری رای سفید انداخته است و سه ماه پیش از برگزاری انتخابات نیز 50چهره برجسته امنیتی جمهوریخواهان با ریاست جمهوری ترامپ اعلام مخالفت کرده بودند.
اینکه چرا ترامپ علاوه بر رقبای دموکرات، هم حزبیهای خود را در میان جمهوریخواهان نیز نگران ساخته بود، تنها مرتبط با عملکرد احتمالی او در سیاست خارجی و یا اختلاف نظر با برخی متحدان سابق خود نبود، بلکه حقیقت آن که مشی منحصر به فرد او در اهدافی که در رقابتهای انتخاباتی خود اعلام میکرد، ترس از شکلگیری جریان سومی را در صحنه سیاسی آمریکا ایجاد کرده است. موج ترامپی که علی رغم همه پیشبینیهای سابق و انتظار مجامع دانشگاهی توانست ترامپ را بصورت غیرمنتظرهای از رقیب دموکرات خود به پیش اندازد، جریان فراگیری است که توانسته است آرای خفته و خاموش امریکا را به پای صندوقها کشاند. آرایی که نه دموکراتها و نه دیگر جمهوریخواهان نمیتوانستند به صحنه آورند، ترامپ با رفتاری خاص با خود همراه کرد. این گرایش اجتماعی در آمریکا در قالب دموکراتها یا جمهوریخواهان نمیگنجد و توانایی ایجاد نیروی سوم را در صحنه رقابتهای سیاسی آمریکا خواهد داشت. نیروی سومی که در صورت قدرتگیری حداقل در کوتاه مدت چالش بزرگ هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات خواهد بود.
"تضعیف لیبرالها و رشد راستگرایان در غرب"
غرب امروز، ائتلافی سیاسی از کشورهایی در اروپا و آمریکاست که در طیفی از لیبرالگرایی قرار دارند. حد غایی و آمال نئولیبرالهای غربی، مرز واحد مجموعه کشورهای غرب به عنوان قطب سیاسی و اقتصادی یکدست در معادلات جهانی است. شکلگیری اتحادیه بی مرز اروپایی که غایت خود را در دستیابی به ایالات متحده اروپا قرار داده، براساس به حاشیه راندن ملیگرایی سنتی و تقویت منطقه گرایی غربی است. همین گرایش است که رهبران فعلی اتحادیه اروپا و سابق امریکا را به انعقاد و تنظیم موافقتنامه تجارت آزاد دو سوی آتلانتیک متمایل ساخت. موافقتنامهای که قرار است تجارت بدون مرز را در سوی اقیانوس اطلس میان آمریکا و کانادا از یک طرف و اتحادیه اروپا از طرف دیگر رقم زند.
حال اما اگر ترامپ بخواهد به وعدههای پیشین خود عمل کند، این مسئله خط بطلانی بر رویای تجارت آزاد غربی خواهد بود. در طول نزدیک به هفت دهه که از جنگ جهانی می گذرد تمام ریاست جمهوری های آمریکا از قوانین تجارت آزاد جهان حمایت کرده اند اما این بار ودر سال 2016 شرایط به نظر دگرگون شده است. ترامپ واضحاً «منطقِ» تجارت آزاد را نفی میکند. او معتقد است که علت افول بخش صنعتی در آمریکا، معاهدات تجاری بدی است که توسط بروکراتهای ناشایست تدوین شدهاند. ترامپ حتی تهدید کرده که بر واردات کالاهای چینی، تعرفه ۴۵ درصدی وضع میکند. او تا آنجا پیش میرود که خروج آمریکا از سازمان تجارت جهانی را یک گزینه مناسب پیش روی اقتصاد آمریکا میداند. ترامپ موافقتنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) را مردود میشمرد و تهدید میکند که این موافقتنامه را ملغی خواهد کرد. ترامپ نماینده و نشانگر فروپاشی ایمان به تجارات آزاد است. برخی پیش از پیروزی ترامپ هشدار میدادند؛ اگر وی به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود، جهانیسازی در سراشیب سقوط قرار میگیرد. با این شرایط اگر ترامپ مصمم به اجرای شعارهای خود باشد، این پیش بینی به وقوع پیوسته است . این سقوط در عمل به معنای نفی کامل اهداف نئولیبرالهای غربی است که طی حداقل پنجاه سال گذشته پس از جنگ جهانی دوم تا کنون بلوک بی مرز غربی را در رویاهای خود دنبال میکردند.
همچنین پیروزی جریان ترامپی در آمریکا، سایر گرایشات راست افراطی در اروپا را جسورتر خواهد ساخت. استقبال مارین لوپن رهبر راستگرا و ضد اتحادیه اروپایی حبهه ملی فرانسه از پیروزی دونالد ترامپ و همچنین نخست وزیر ملیگرای مجارستان و 'گیرت ویلدرز' رهبر حزب راست افراطی 'آزادی' هلند که پس از پیروزی ترامپ گفت 'مردم در حال پس گرفتن کشور خود هستند'، همه نشانههای روشنی از استقبال راستگرایان غربی خارج از قدرت از قدرتگیری جریان سوم و نو در آمریکاست. این جریانها و احزاب راستی بطور کلی نوعی ملیگرایی سنتی و بازگشت مرزها به کشورهای خود را دنبال میکنند که درست در مقابل هدف غایی شکلگیری اتحادیه اروپایی است. بیجهت نیست که در مقابل راستگرایان اروپایی؛ واکنش رهبران فعلی اتحادیه اروپا به پیروزی ترامپ همراه با ناباوری و ابراز نارضایتی بود، تا آنجا که وزیر دفاع آلمان،پیروزی ترامپ را یک شوک بزرگ توصیف کرد.
پیروزی ترامپ هرچه بود، برای راستگرایان غربی که هنوز شیرینی رای مثبت همه پرسی به جدایی بریتانیا از اروپا را در نظر دارند، امیدی برای کسب قدرت در صحنه سیاسی غرب است. امیدی که در سوی دیگر اتلانتیک برای دو حزب عمده امریکایی مایه نگرانی شده است.