الوقت- كشور افغانستان در طول چند دهه گذشته به دلايل متعدد با بحرانهاي داخلي و خارجي فراواني روبرو بوده است. اين كشور در حال حاضر نيز اوضاع وخیم و اسفباری را تجربه میکند که طي چند سال گذشته و از زمان شکلگیری دولت وحدت ملي در این کشور بیسابقه بوده است. شرایط بسیار بد اقتصادی و معیشتی، ناکامی در بازسازی و توسعه زیرساختهای کشور، گسترش فقر و بیکاری، بحران مهاجرت، توليد و قاچاق مواد مخدر، ناامني و چالشهای متعدد امنیتی- سياسي، قدرت گرفتن روزافزون شبه نظاميان وابسته به طالبان (که اکنون بخشهای بزرگی از کشور را در شمال و جنوب در تصرف دوباره خود دارند)، ظهور پدیده تروريستي داعش در برخی از نقاط این کشور از جمله ننگرهار، تداوم اختلافها میان اشرفغني رئیس جمهور و دكتر عبدالله رئیس اجرایی و بنبست در تکمیل کابینه بعد از گذشت 20 ماه و مهمتر از همه بحران پایان اعتبار توافقنامه وحدت ملي، چشمانداز مبهمی را در برابر دولت و ملت این کشور قرار داده است.
با وجود این، شايد بتوان مهمترين چالش های دولت افغانستان در شرایط کنونی را موضوع مذاكره يا مبارزه با طالبان و مشروعيت دولت وحدت ملي عنوان كرد كه در این یادداشت مختصرا به آنها پرداخته خواهد شد.
سرنوشت مذاكره با طالبان
در خصوص مساله مذاكره دولت افغانستان با گروه طالبان بايد گفت كه این گروه که بنا به درخواست كشورهای افغانستان، پاكستان، چين و آمريكا در چهار دور از مذاكرات صلح قبلی شرکت کرده بود، در پاسخ به برگزاري پنجمين نشست مذاكره مستقيم با دولت افغانستان، با انتشار اطلاعيهاي اعلام كرد كه به دليل محقق نشدن خواستههايشان در نشستهاي قبلي، در گفتوگوهاي صلح بعدي شركت نخواهد کرد. این گروه با تاکید بر پيششرطهاي خود، تنها راه ايجاد صلح و امنيت در افغانستان را خروج نيروهاي خارجي از افغانستان، برگزاري انتخابات آزاد و تغيير قانون اساسي، خارج شدن نام اين گروه از فهرست سياه سازمان ملل و آزادي زندانيان خود و... ميداند.
از سوی دیگر گروه طالبان كمتر از يك ماه پس از انتشار اطلاعيه خود مبني بر شركت نكردن در نشست پنجم گفتوگوهاي صلح، از آغاز عمليات بهاره به نام «عمري» در سراسر افغانستان خبر داد، هرچند كه در بسياري از مناطق نتوانست به اهداف خود كه به گفته منابع افغان «تصرف سرزمين» است، دست يابد؛ اما با اين حال بر انجام عملياتهاي خود تاكيد ميكند و عملا مذاكرات صلح تبديل به نوعي مشروعيتدهي به طالبان شده است.
در چنین شرایطي كه مذاكرات صلح به نتيجه مشخصي نرسيد، دولت و نهادهاي امنيتي افغانستان با تغيير استراتژي، خواهان سركوب طالبان شدهاند. دستور اشرفغنی احمدزي مبني بر سركوب طالبان نشان از نتيجهبخش نبودن مذاكرات صلح بوده و اين راهبرد دولت وحدت ملي، دو روز پس از انفجار مهيب كابل در مقابل رياست امنيت ملي و در نزديكي وزارت دفاع افغانستان كه موجب كشته شدن 67 تن و مجروح شدن 347 تن گرديد، اتخاذ شد.
با وجود سياست اعلامي دولت افغانستان در سركوب طالبان، به نظر میرسد موضوع مبارزه با طالبان و دفاع از شهرها و ولایات مورد هجوم طالبان به نوعي چندان هم در اولویتهای دولت بحرانزده افغانستان نیست. در حالی که جنگ در مناطق شمالی (قندوز، فارياب، جوزجان و ...) و جنوبی (ننگرهار، هلمند، زابل، قندهار و...) بطور مستمر به نفع طالبان دنبال میشود، دولتمردان افغانستان همچنان درگیر تنشهای خود بر سر قدرت هستند، قدرتی که قادر به تأمین امنیت كابل هم نیست.
در واقع، انفجار مهیب اخیر در قلب کابل که در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری، وزارت دفاع و سفارت آمریکا رخ داد، به روشني حكايت از آن دارد كه طالبان با دولت افغانستان سر جنگ دارد و هيچ افق روشني براي روند كنوني موسوم به روند مذاكرات صلح افغانستان، وجود ندارد.
وضعیت دولت وحدت ملي
موضوع ديگري كه چالش اساسي براي دولت افغانستان محسوب می شود، مشروعیت دولت وحدت ملي است. هرچند که تشكيل اين دولت، گام بزرگي در حل بحران سياسي و جلوگيري از جنگ داخلي بود، اما با گذشت بيش از 20 ماه از آغاز به کار دولت وحدت ملي، مفاد اين توافقنامه از جمله برگزاری لویه جرگه به منظور تعدیل قانون اساسی و بررسی طرح ایجاد پست صدراعظم اجرایی، همچنان مغفول مانده است.
قرار بود پس از تشكيل دولت وحدت ملي نظام انتخاباتي اصلاح شده و سپس طي لويه جرگه (نشست بزرگان قومي و سياسي) ساختار نظام سياسي از رياستي به پارلماني تبديل و پست نخست وزيري قانوني شود. براین اساس درحالی که اعتبار دولت ائتلافی افغانستان تا 3 ماه و نيم دیگر به پایان میرسد، اشرف غنی رئیسجمهور و عبدالله رئیس اجرایی دولت هنوز در برخی وزارتخانهها و حتی دستگاه امنیتی افغانستان به توافق روشني نرسيدهاند. از سوی دیگر، انتخابات پارلمانی افغانستان هم باید در شهریورماه 1395برگزار شود كه به دلیل نبود بودجه و تدبير درست، احتمالا به تأخیر خواهد افتاد.
دورنما
در يك نگاه كلي بايد گفت كه حملات اخير طالبان به كابل به نوعي مرگ مذاکرات صلح با طالبان بود. اشرفغني نه تنها موفق نشد مذاکرات صلح با طالبان و جذب آنها در ساختار سیاسی قدرت را محقق سازد، بلکه کنترل بخشهای بزرگی از کشور را نيز از دست داده است. عملیات بهاری طالبان نیز که برای بزرگداشت ملامحمدعمر، عملیات «عمری» نامگذاری شده، تشدید شده و حتي برای اولین بار در یک دهه گذشته شهرهای بزرگ و مهمی را تصرف کردهاند.
د راین شرایط عملا مذاکرات صلح وجود ندارد و آنچه كه هست جنگ است که حالا در تمام افغانستان گسترده شده است. بنابراین، با همه هزینهها و تلاشهاي انجام شده، عملاً جنگ با طالبان و مذاکره با آنها هر دو با شکست مواجه شده است و اشرفغنی راه دیگری جز تلاش برای مذاکره و مصالحه با طالبان ندارد، اما به اين شرط که دولت به جاي تكيه بر نيروهاي خارجیها و پاکستان، به ظرفيتهاي داخلي و همسو كردن احزاب و جريانهاي سياسي در نحوه مواجهه با طالبان تكيه كند.
در سوی دیگر، مشروعیت دولت ائتلافی نیز بويژه پس از پایان اعتبار پیمان ائتلاف میان اشرفغنی و عبدالله در 3 ماه آينده به چالشی اساسی برای آینده صلح و امنیت در افغانستان تبدیل شده است. گروههای سیاسی که ائتلاف را پذیرفتهاند، اکنون تأکید دارند که مشروعیت دولت ائتلافی تا چند ماه دیگر که عمر آن دوساله خواهد شد و موعد انتخابات پارلمانی و تشکیل دولت فرا میرسد، از بین خواهد رفت و این آغاز یک بحران سیاسی دوباره در افغانستان است. این در حالي است كه با اصلاح نظام انتخاباتي و تلاش براي برگزاري انتخابات پارلماني در اواسط سالجاري ميتوان از بروز بحران سياسي ديگر در افغانستان جلوگيري كرد.
اسماعيل باقري، كارشناس افغانستان