الوقت- سقوط هواپیمای مسافربری در شبه جزیره سینا در اکتبر سال گذشته که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت، ممکن است در نهایت از حملات هولناک پاریس و متعاقب آن در سان برناردینو در کالیفرنیا، اهمیت زیادتری داشته باشد.
دانیل ال. بایمن در تحلیلی که اندیشکده بروکینگز منتشر کرد، نوشت: برای مدت مدیدی مقامات امنیتی غرب نگران بودند که شهروندان کشور خودشان پس از بازگشت از سوریه و عراق به صورت گروهی یا «تک رو» دست به حملاتی بزنند، اما عامل سقوط هواپیمای روسی که باعث کشته شدن 224 نفر شد، جنایتکار متفاوتی بود: چرا که نه خود داعش و نه یک تروریست تک رو عامل اینکار نبودند، بلکه عامل آن یک عضو وابسته به داعش بود که به ابوبکر البغدادی، خلیفه خود خوانده داعش، اعلام وفاداری کرده بود.
داعش این افراد و گروه ها را ولایت خود می داند. همچنین، داعش، تقسیمات دولتی در داخل عراق و سوریه را هم ولایت نامگذاری می کند. به هر حال، اگر ولایت های دور افتاده داعش اقدامات خود را این قدر با فعالیت کانون رهبری هماهنگ کرده اند، همانطور که حوادث اخیر حاکی از آن است، بنابراین، حوزه جغرافیایی داعش به شدت گسترش یافته است.
گسترش داعش گرچه نگران کننده است، اما دور از انتظار نبود. اکنون داعش از نظر قدرت و وسعت، القاعده را تحت الشعاع قرار داده است. ولایت ها تهدید جدی علیه منافع غرب محسوب می شوند. این ولایت ها داعش را قادر می سازند تا حوزه خود را گسترش دهد و گروه های محلی را در جنگ های منطقه ای خود مرگبارتر سازد. از این رو، اگر غرب قصد شکست داعش را دارد، باید علیه کل این گروه اقدامی انجام دهد و نه صرفا علیه بخش قابل رویت آن.
تورم داعش
کاملا معلوم است که قلب داعش در بخش های سنی نشین عراق و سوریه قرار دارد. با این حال، داعش مدعی است که حاکم شرعی کل مسلمانان است و در کل دنیای اسلام به فعالیت می پردازد. تا به حال، داعش اعلام کرده که در بخش هایی از افغانستان، الجزایر، مصر، لیبی، نیجریه، پاکستان، عربستان سعودی، یمن و قفقاز وابسته ها یا ولایت هایی دارد. تروریست ها و ستیزه جویانی که با نام داعش فعالیت می کنند، در بنگلادش و کویت نیز حملاتی انجام داده اند. در این میان، ولایت های مصر و لیبی تاکنون از بقیه نگران کننده تر بوده اند. امروزه وابستگان داعش در لیبی تهدید جدی منحصر به فردی برای منافع غرب به شمار می روند، چرا که ستیزه جویان آن، برخلاف همتایان خود در مصر، با مخالفت دولتی قوی مواجه نیستند.
در این میان، تشخیص مکان حضور رسمی داعش دشوار است. در این مکان ها ستیزه جویان خارجی نقش مهمی در ایجاد و حفظ روابط بین گروه محلی و مرکز بازی می کنند.
احساس تعلق به همدیگر
دلایل زیادی باعث جذب گروه های محلی به داعش می شوند که مهم ترین آنها یعنی اعتقاد واقعی، بدیهی ترین آنها محسوب می شود. اگرچه مسلمانان از داعش نفرت دارند، اما این گروه از اعتقادات زیر مجموعه مهمی از مسلمانان به ویژه جوانان سوء استفاده می کند و با ترسیم خود به عنوان مدافع و انتقام جوی سنی ها در جهان، بر طبل فرقه گرایی کوبید.
علاوه بر این، ویدئوهای جذاب این گروه و کمپین های رسانه ای آن از طریق بازی با آرمان های ماجراجویی و احساس هدفمندی جوانان، باعث جذب جوانان سنی می شود که فاقد دانش مذهبی یا اعتقاد واقعی هستند. همانطور که ژنرال دیوید رودریگز، فرمانده نیروهای آمریکا در آفریقا اشاره کرده است گروه ها خود را به داعش پیوند می دهند «تا اهداف خود را تعالی بخشند».
البته، برخی گروه ها بیشتر به خاطر اهداف کاربردی، نظیر دسترسی به کمک های فنی و مالی، به داعش می پیوندند. داعش هم به گروه های محلی کمک می کند تا کیفیت تبلیغ خود را بهبود بخشند. برای مثال، بوکوحرام بعد از تقویت روابط خود با داعش در سال 2014، توانست کیفیت ویدئوهای سیاه و سفید دوربین های دستی را به تولیدات با کیفیت بهبود دهد.
از طرف دیگر، ولایت ها هم منافعی برای مرکز تامین می کنند به طوری که الحاق وابسته های دیگر باعث تقویت وجهه داعش به عنوان سازمانی قدرتمند و جذاب می شود. همچنین، این وابسته ها پناهگاهی بالقوه برای رهبران داعش در صورت شکست یا عقب نشینی از عراق و سوریه فراهم می کنند.
رفتن به افراط
با گسترش داعش به آنسوی سوریه و عراق، عدم تحمل مذهبی خشونت بار آنها نیز بر همین منوال شیوع می یابد. در سال 2015، پیروان این گروه به مساجد شیعیان در کویت، عربستان سعودی و یمن حمله کرده، مسیحیان مصری و ایتیوپی را در لیبی سر بریدند و به نیروهای امنیتی و شیعیان حمله می کردند. این حملات نه تنها فی نفسه یک تراژدی بشمار می رود، بلکه خطر بروز چرخه انتقام جویی را نیز به همراه دارد. این چرخه انتقام، که منجر به حملاتی می شود، صرفا باعث تقویت ادعای داعش می شود که خود را مدافع مومنان تلقی می کند.
مشکل دوچندان
با وجود منافعی که ولایت ها برای داعش تامین می کنند، این ولایت ها مشکلاتی را نیز به همراه دارند: اولا، آنها اتحاد جنبش جهادی ها را تضعیف می کنند. ثانیا، بسیاری از آنها فقط برای رقابت با ولایتی دیگر به وجود آمده اند که در برخی موارد هم به جای دشمن فرضی به جنگ با یگدیگر مشغول می شوند. ثالثا، هنگامی که گروهی جذب داعش می شود، دشمن آنها هم دشمن داعش محسوب می شود که باعث تقویت و اتحاد در جبهه مخالف این گروه می شود.
راهبردی جدید
در سال گذشته به نظر می رسید که فقدان راهبرد روشن آمریکا و متحدان آن در مبارزه با ولایت های داعش مهم نباشد. واشنگتن و دوستان آن تمایلی به درگیری در جنگی دیگر در خاورمیانه نداشتند. در واقع، به نظر می رسید که هدف قرار دادن وابسته های داعش نتیجه معکوس دارد، اما حمله به هواپیمای روسیه خطر این طرز تفکر را آشکار ساخت.
هر نوع راهبرد تضعیف ایالت ها و وابسته های داعش مستلزم دو بخش است: قطع ارتباط بین هسته گروه و وابسته های آن و تلاش برای مهار، تضعیف و شکست خود وابسته ها. بنابراین، آمریکا و متحدان آن بایستی مراکز فرماندهی و کنترل ولایت های داعش و نیز کسانی را که با رهبران اصلی این گروه در عراق و سوریه روابط شخصی دارند، مورد هدف قرار دهند.
آمریکا برای مبارزه با گسترش داعش، نیازمند پایگاه های نظامی در دورافتاده ترین نقاط جهان است. ضمن آنکه انعطاف پذیری نیز بسیار حیاتی است، چرا که به سختی می توان پیش بینی کرد که کدام ایالت متورم شده و مستلزم توجه بیشتری است. همچنین، برای کاهش هزینه ها و برای کسب حق دسترسی جغرافیایی، آمریکا باید با متحدان خود همکاری بیشتری نماید.