الوقت- اقدام عربستان در به شهادت رساندن آیتالله باقر النمر و آنچه پس از آن در ارتباط با ایران از رژیم سعودی سر زد و اعمال فشار به بعضی از کشورهای عربی برای قطع رابطه با جمهوری اسلامی، نشان میدهد که دولت فعلی عربستان توامان گرفتار احساس شکست و گرفتار عدم توانایی در مدیریت مسایل میباشد بر این اساس میتوان گفت عربستان در شرایط حساس و زمانی که نیازمند اتخاذ تصمیم درست و کارآمد است، به ورطه اقدامات نسنجیده و فاقد کنترل روی میآورد و به همین دلیل ضربهپذیر میشود. در این خصوص نکات مهمی وجود دارند:
١- صدور حکم اعدام علیه مقامات سیاسی- مذهبی و سپس اجرای آن در واقع اعتراف به این نکته است که رژیم صادرکننده حکم، توانایی شنیدن صدای مخالف را ندارد و به گفتمان مخالف ماهیت وجودی داده و آن را امنیتی میکند و در واقع درجه آسیبپذیری خود از سخنان مخالف را به نمایش میگذارد. از سوی دیگر نشان میدهد که این رژیم آنچنان ناتوان شده که از درک تبعات وخیم به شهادت رساندن یک عالم دینی به همراه ٤٧ نفر دیگر که عمدتا از افراد صاحب نفوذ شیعه و سنی در عربستان بودهاند، عاجز است. دیروز و پریروز صدها مقاله در مطبوعات غرب که به شدت نگران سقوط رژیم وابسته آلسعود میباشند، به چاپ رسید که در آن به تاثیر اقدام دولت ریاض در اعدام شیخ نمر اشاره کرده و این حکم را آغازی بر یک سلسله بحران در عربستان ارزیابی نمودند. با این وصف رژیم عربستان به اقدامی دست زده که نوعی خودکشی سیاسی به حساب میآید.
٢- براساس آنچه گفته شد، این احتمال که در پشت صدور و اجرای احکام اعدام در عربستان، رژیم صهیونیستی قرار دارد، تقویت میشود سناریوخوانی رژیم صهیونیستی در این ماجرا کار دشواری نیست. صهیونیستها بدون آنکه به کشف خارقالعادهای نایل شده باشند، جمعبندی کردهاند که اقدام رژیم سعودی در به شهادت رساندن یک روحانی عالیقدر از یک سو روابط ایران و عربستان را که تا پیش از این هم ضعیف بود به وضعیت بحرانی تبدیل میکند و از سوی دیگر سبب برانگیختگی شدید احساسات شیعیان منطقه علیه رژیم سعودی و عوامل وابسته به آن در کشورهای منطقه شده و حتی میتواند به درگیری خونین منجر شود. از منظر رژیم صهیونیستی، در چنین فضایی میتوان رژیم سعودی را وادار به زدن ضربات پی در پی به شیعیان نمود و پای ایران را که تاکنون از درگیر شدن با عربستان اجتناب میکرده به درگیری با این رژیم باز کرد. از منظر رژیم صهیونیستی درگیری عربستان و ایران خواه ناخواه در کشورهای اسلامی یک دوقطبی را پدید میآورد که در آن تعداد کشورهای محافظهکار که موجودیت رژیم صهیونیستی را پذیرفتهاند، بیش از کشورهایی است که دارای هویت انقلابی هستند. رژیم تلآویو که از رویارویی مستقیم با جبهه مقاومت عاجز است به جبههبندی عربستان در مقابل ایران به عنوان راهحل نگاه میکند. در این میان رژیم عربستان که در سالهای اخیر به دلیل عملکرد، دارای افت موقعیت شده است، گمان میکند نزدیک شدن به اسرائیل و پذیرش دیدگاههای امنیتی آن، به بازسازی موقعیت عربستان به خصوص در میان کشورهای غربی کمک میکند. و از آنجا که یک دولت در شرایط طبیعی به اقدامی با این درجه از خطر دست نمیزند، میتوانیم احتمال بدهیم که از این پس نیز اقداماتی جنایتکارانه از سوی رژیم سعودی روی خواهد داد.
٣- اقدام علیه شیخ باقر نمر نشان میدهد که رژیم سعودی، تهدید امنیتی خود را در درجه اول، شیعیان این کشور میداند و در میان شیعیان، رهبران روحانی را برجستهترین خطر ارزیابی میکند. این جمعبندی از دو منظر قابل ارزیابی است. منظر اول این است که در عربستان طی حداقل ٣٠ سال گذشته، شیعیان هیچگاه مشکل امنیتی نبودهاند از این رو هیچ گزارشی وجود ندارد که شیعیان در اقدامات امنیتی علیه رژیم سعودی مشارکت کردهاند. این در حالی است که وضع شیعیان در استانهای الشرقیه، عسیر، نجران و جیزان- که اکثریت جمعیت آنان را شیعیان تشکیل میدهند- بسیار بد و توأم با محرومیت شدید است. شیعیان عربستان که حتماً بیش از ٣٠ درصد جمعیت این کشور را شامل شده و عدد آنان از ٧/٥ میلیون نفر بیشتر میباشد، هیچ نوع مشارکتی در اداره حکومت و حتی اداره استانهای خود ندارند. این وضعیت اگر چه مورد اعتراض آنان بوده اما هیچگاه سبب روی آوردن آنان به فضای امنیتی نشده است. بنابراین امنیتی دیدن شیعیان نوعی ناسپاسی از سوی رژیم آلسعود به حساب میآید. اما منظر دوم این است که شیعیان به دلیل برخورداری از فرهنگ انقلابی مهمترین جمعیت مخالف فساد و وابستگی در عربستان به حساب میآیند و روحیهای که بطور طبیعی در ماههای محرم و صفر و در سایه نهضت عاشورا در شیعیان بیشتر جلوهگر میشود، از منظر رژیم آلسعود یک تهدید است و واقعاً هم برای مفسدین منحرف سعودی یک خطر جدی به حساب میآید. از آن طرف، روحانیت انقلابی شیعه، ضمن آن که از پشتوانه عظیم اجتماعی برخوردارند، در راه مبارزه از صلابت و الهامبخشی خاصی برخوردارند. کما اینکه گفته شده است وقتی شیخ باقرالنمر از قطعی بودن شهادت خود و زمان اجرای حکم خبردار گردید، خوشحال شد و با اراده قوی تن به حکم جائرانهای داد که یک روی آن جلب رضوان الهی بود.
٤- حوادث چند هفته اخیر در سطح منطقه که با سوگیری علیه شیعیان و رهبران روحانی آنان پیوند دارد، خود یک دلیل قاطع بر مستقل نبودن حکمی است که به نام رژیم آلسعود صادر شده است. در این ایام ما شاهد هجوم وحشیانه ارتش نیجریه به شیعیان در «زاریا» و هتک و جرح و حبس آیتالله شیخ ابراهیم زکزاکی، حمله پلیس به صفوف شیعیان آذربایجان در «نارداران» که منجر به شهادت چندین تن از شیعیان و بازداشت یکی از رهبران آنان گردید، حمله وهابیون به منازل و مساجد شیعیان پاکستان در پاراچنار که به مجروح و کشته شدن تعدادی از شیعیان منجر گردید و حمله به صفوف شیعیان عزادار افغانستانی در «غزنی» بودیم اگر چه در همه این اقدامات به نوعی ردپای رژیم وهابی آلسعود وجود دارد، در عین حال اسناد و شواهد از محوریت رژیم صهیونیستی در همه این حوادث حکایت دارد. طبعاً اجرای حکم اعدام ٤٧ نفر از نیروهای متنفذ عربستانی که شیخ نمر برجستهترین آنها میباشد، یک اقدام ابتکاری از سوی این رژیم به حساب نمیآید کما اینکه واکنش توأم با خوشحالی مقامات و رسانههای اسرائیلی پرده از محوریت تلآویو و نه ریاض برمیدارد. تسلسل این وقایع در عین حال از توطئه بزرگی علیه منطقه هم پرده برمیدارد و از این رو به نوعی چارهاندیشی قاطع و در عین حال مدبرانه نیاز دارد.
٥- اما اقدام عربستان به قطع روابط با جمهوری اسلامی و پیوستن دو سه کشور عربی که به سختی میتوان از آنان بعنوان کشور و دولت مستقل نام برد، یک اقدام مؤثر به حساب نمیآید چرا که از یک طرف روابط عربستان و این کشورها با ایران در حوزههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در اندازهای نیست که قطع یا وصل آن تأثیری داشته باشد. «حج»، تنها دلیل اتصال دیپلماتیک بین ایران و عربستان است و آنکه از حج سود مادی میبرد، کشور ایران و مردم آن نبودهاند. اقدام عربستان به قطع رابطه سیاسی که در موضوع شرکت ایرانیان در مراسم حج آینده ابهام به وجود آورده است، کار دولت ایران را در مواجهه با شهروندانی که برای انجام فریضه در پی سفر به مکه و مدینه میباشند آسان میکند و حال آنکه در بخش وسیعی از مردم ایران، پیش از این هم این سؤال پدید آمده بود که وقتی به دلیل ضعف فرهنگی و اخلاقی برگزارکنندگان سعودی، حرمت حجگزار زیر پا گذاشته میشود، آیا شرعاً حضور در چنین سفری جایز است یا خیر. از سوی دیگر برخلاف ظاهر قضیه که قطع کننده رابطه سیاسی در موضع ابتکار عمل دیده شده و کشوری که رابطه با آن قطع شده، منفعل دیده میشود، واقعیت این است که در حوزه دیپلماسی وجود رابطه، نشانه اقتدار و قطع آن نشانه عدم توانایی در مدیریت مناسبات است و از این رو کشوری که تحت تأثیر یک موضوع و یا به دلیل نابخردی، رابطه سیاسی خود را با کشوری قطع میکند، لاجرم برای وصل دوباره آن هزینه سنگینی خواهد پرداخت چرا که کشوری که رابطه با آن قطع شده درخواست مجدد رابطه را فقط تحت شرایطی میپذیرد. آنگاه رژیم قطع کننده باید تحقیر خود را عملاً بپذیرد. آمریکاییها در اردیبهشت سال ١٣٥٩ رابطه سیاسی خود با ایران را قطع کردهاند که حضرت امام خمینی در واکنش فرمودند: «اگر کارتر در طول عمر خود یک کارکرده که به نفع مظلومین بوده، همین کار است» بعد از کارتر همه رؤسای جمهور آمریکا دنبال وصل دوباره رابطه با ایران بودهاند که ایران زیربار نرفته است. کاملاً واضح است که در صحنه مواجهه با ایران، رژیمی نظیر عربستان بازنده است.
سعدالله زارعی