سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
شیعیان علوی

شیعیان علوی

علویان از اقلیت های مهم و موثر در جامعه ترکیه محسوب می شوند که حدود 20 درصد از جمعیت 78 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند. آنها در دوره امپراتوری عثمانی مورد سوظن شدید بودند و امنیت هویتشان به خطر افتاد و آسیب جدی دیدند اما دوره جمهوریت و آتاتورک را که حاکمیت بر مبنای سکولاریسم شکل گرفت؛ فرصتی برای بازنمایی هویتی یافته و با همراهی با حاکمیت از فضای تنش خارج شدند. هر چند که این اقلیت هیچ وقت نتوانست با هویت مکتبی خویش سهم سیاسی و فرهنگی در ترکیه کسب نماید. هویت سیاسی آنها بر مبنای مقتضات زمان، مکان و عوامل موثر بر آن، جلوه های متفاوتی داشته و از ملی گرایی تا چپگرایی سیالیت یافته است تا اینکه در یک دهه اخیر به شدت در تکاپوی هویت طلبی سیاسی خود هستند
New node

New node

انقلاب بحرین

انقلاب بحرین

تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است؛ به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 میلادی مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزش‌های مسلمانان علیه رژیم‌های دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیق‌تر ریشه های این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
New node

New node

روز جهانی قدس

روز جهانی قدس

undefined
تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

نقض حقوق بشر در یمن

نقض حقوق بشر در یمن

پرونده ای در مورد نقض حقوق بشر در یمن
alwaght.net
پرونده
پرونده توافق ایران و عربستان

ماجرای صلح‌ دو رقیب دیرینه پس از هفت راند خونین

شنبه 27 اسفند 1401
ماجرای صلح‌ دو رقیب دیرینه پس از هفت راند خونین
توافق ایران و عربستان سعودی که پس از هفت سال قطع روابط سیاسی حاصل شد، به دلیل مزیتهایی که دارد می‌تواند به حفظ صلح و ثبات و حل بحرانها در منطقه کمک کند، توافقی که دسیسه‌های رژیم صهیونیستی و آمریکا برای ناامن سازی در خلیج فارس را خنثی خواهد کرد.

 

الوقت- در روزهای گذشته خبر توافق ایران و عربستان به زلزله سیاسی تبدیل شد و به سرعت تیتر اول رسانه‌های جهان را به خود اختصاص داد. اهمیت بالای این توافق و ابعاد مختلف آن از حیث تأثیرات احتمالی بر وضعیت منطقه‌ای و درگیر بودن منافع تعداد دیگری از کشورها با نوع رابطه ایران و عربستان، موجب شد تا در این مدت سپری شده از توافق همچنان محافل سیاسی و رسانه‌ای به بررسی ابعاد و جوانب پیدا و پنهان آن بپردازند. بر این اساس نیاز به یک برسی جامع و یکپارچه از ابعاد توافق ایران و عربستان موجب شده تا الوقت در این پرونده نگاهی بدیع به ماجرای پر فراز و نشیب حصول توافق تنش‌زدایی تهران- ریاض بیاندازد.

 

جزئیات توافق

توافق عربستان و ایران اگرچه در چین به ثمر رسید اما حدود دو سال مذاکراتی بین نمایندگان دو کشور در عراق و عمان برگزار شده بود و بیشتر مسیر را طی کرده بودند و نیاز بود تا تصمیمات اتخاذ شده را نهایی کنند که با وساطت چینی‌ها این مهم انجام شد. 

در متن این توافق آمده است که در پاسخ به ابتکار شایسته شی جین‌پینگ، رئیس جمهور چین در حمایت از گسترش روابط ایران و عربستان سعودی، بر اساس اصل حسن همجواری و با توجه به توافق شی جینپینگ با سران دو کشور در میزبانی و حمایت از انجام گفتگوها بین دو کشور و همچنین تمایل به حل و فصل اختلافات از طریق گفتگو و دیپلماسی بر اساس پیوندهای برادرانه و با تاکید بر پایبندی دو کشور به اصول و اهداف منشور سازمان ملل و منشور سازمان همکاری اسلامی و اصول و رویه‌های بین‌المللی، هیئت‌های ایران به ریاست علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و مساعد بن محمد العیبان، عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی از تاریخ ۱۵ تا ۱۹ اسفند در پکن با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند. در این توافق جمهوری اسلامی و عربستان توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانه‌ها را بازگشایی کنند.

همچنین در این توافق دو کشور با تاکید بر احترام به حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر در زمینه اجرای موافقت‌نامه همکاری‌های امنیتی امضا شده در تاریخ 1380 و نیز موافقت‌نامه عمومی همکاری‌های اقتصادی، بازرگانی، سرمایه‌گذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان، امضا شده در تاریخ  1377 توافق کردند. در پایان سه کشور اراده قاطع خود را جهت بکارگیری تمامی تلاش‌ها برای تقویت صلح و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی اعلام کردند.

روابط دیپلماتیک ایران و عربستان، پس از حمله به سفارتخانه عربستان در تهران در دی ماه 1394 به طور کامل قطع شد و از آن زمان سعودیها سطح تنش با ایران را بالا برده و همواره رقیب را به مداخله در امور کشورهای عربی متهم می‌کردند و حتی دلیل اصلی شروع جنگ در یمن را به خاطر مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی در این کشور عنوان ‌کردند. در هفت سال گذشته به دلیل تنشهای دو کشور، فضای امنیتی خلیج فارس به شدت ملتهب بود و بازیگران منطقه‌ای زیادی خواستار میانجیگری بین تهران و ریاض شده بودند تا با بهبود روابط آنها، منطقه امن‌تر شود. بنابراین، باتوجه به اینکه ایران و عربستان قدرت‌های تاثیرگذار در غرب آسیا هستند، بهود روابط دو کشور در روند تحولات منطقه هم تاثیرات قابل توجهی برجای خواهد گذاشت و امنیت و ثبات بین کشورهای عربی و ایران برقرار خواهد شد.

با اعلام توافق اخیر، اظهارات مقامات سعودی در قبال ایران هم 180 درجه تغییر پیدا کرد و لحن آنها ملایم‌تر شد. فیصل بن فرحان وزیرخارجه عربستان در سخنانی تاکید کرد:«توافق با ایران نتیجه دو سال مذاکره بود که در پایان آن به توافقاتی مبتنی بر رعایت اصل حسن همجواری و احترام به حاکمیت ملی دو کشور رسیدیم و دو طرف بر لزوم برطرف نمودن همه چالش‌های امنیتی منطقه‌ای بر مبنای ادامه این گفتگوها تاکید کردند». فرحان همچنین گفت:«ایران کشور همسایه است که ثبات و شکوفایی این کشور در راستای ثبات و شکوفایی کل منطقه خواهد بود و ما در عربستان جز خوبی برای ایران آرزویی نداریم». هر چند فرحان به این مسئله هم تاکید کرد که توافق با ایران به معنای حل همه اختلافات نیست اما برای حل این اختلافات از طریق ارتباط و مذاکرات تلاش خواهند کرد. این وزیر سعودی با با بیان اینکه عربستان سعودی گفتگو را بهترین راه برای حل اختلافات می‌داند، گفت که مشتاقانه منتظر دیدار با حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران است.

ترکی الفیصل، رئیس سابق اطلاعات عربستان سعودی هم در اظهاراتی اعلام کرد که نه آمریکا و نه اروپا نمی‌توانستند میانجی صادق باشند و توافق بین عربستان سعودی و ایران را تضمین کنند، مانند آنچه چین به آن کمک کرده است. وی تاکید کرد:«چین توانست این کار را انجام دهد؛ چرا که روابط خوبی با عربستان سعودی و ایران دارد». شورای وزیران سعودی در همین رابطه ابراز امیدواری کرد که با ادامه گفتگوهای سازنده بین دو کشور براساس چارچوب‌ها و اصول مندرج در این توافقنامه منافع و خیر و برکات این توافق برای دو کشور به طور اخص و کل منطقه به طور اعم حاصل شده و منجر به توسعه صلح و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی شود.

مواضع تعدیل شده مقامات سعودی درباره ایران حتی به سطح تمایل به سرمایه‌گذاری اقتصادی نیز کشیده شد. محمد الجدان، وزیر دارایی عربستان گفت:«ثبات در منطقه برای جهان و برای کشورهای منطقه بسیار مهم است و همیشه گفته‌ایم که ایران همسایه ماست و اگر همسایگان مایل به همکاری باشند، هیچ علاقه‌ای به درگیری وجود نخواهد داشت». الجدان تاکید کرد:«دلیلی ندارد که در ایران سرمایه‌گذاری نکنیم و دلیلی وجود ندارد که به ایرانی‌ها امکان سرمایه گذاری در عربستان سعودی ندهیم».

 

پروسه مذاکرات دیپلماتیک در عراق و عمان

با اینکه عربستان همسو با سیاستهای رژیم صهیونیستی و آمریکا به تنش‌زایی با تهران ادامه می‌داد اما روند تحولات منطقه به خصوص جنگ یمن آنگونه که سعودیها انتظار داشتند پیش نرفت و به همین خاطر در سیاستهای اعلانی خود تجدیدنظر کرده و برای پایان دادن به اختلافات به سمت تهران متمایل شدند. از اینرو، پس از شش سال با میانجیگری عراق، مذاکرات بین نمایندگان دو کشور شروع شد تا اختلافات را حل کرده و روابط گذشته را از سر بگیرند. 

اولین دور مذاکرات که در فروردین سال 1400 در بغداد برگزار شد که در آن هیأت سعودی شامل 6 نفر از جمله مشاور عالیرتبه امنیتی ولیعهد عربستان و به سرپرستی خالد بن‌علی الحمیدان، رئیس سازمان اطلاعات عربستان و هیأت 5 نفره ایرانی هم به ریاست یک مقام عالیرتبه دولتی و نمایندگان سپاه پاسداران و نیروی قدس و نماینده وزارت خارجه در آن حضور داشتند. به گزارش رسانه‌ها فضای مذاکرات مثبت و فراتر از انتظارات بود و مسائل دوجانبه و منطقه‌ای در این گفتگوها بررسی شد.

دور اول تا سوم مذاکرات بین نمایندگان دو کشور از سوی مقامات دو طرف علنی نمی‌شد و برخی رسانه‌ها به نقل از منابع آگاه درباره روند این گفتگوها اخباری را از جزئیات آن مخابره می‌کردند. دور دوم به فاصله یک هفته بعد از دور اول برگزار شد و پس از پایان گفتگوها، مقامات عراقی آنرا تایید کردند. دور سوم هم آنگونه که منابع عراقی گفتند در مهر 1400 برگزار شد و موضوعات حل نشده میان دو کشور بر اساس نقشه راهی که پیشتر توافق شده بود، از جمله فعالیت دوباره نمایندگی دیپلماتیک میان دو کشور مورد بحث قرار گرفت. دور چهارم در آذرماه 1400 در بغداد برگزار شد که مقامات ایرانی برخی جزئیات آنرا اعلام کردند که نشان می‌داد روند گفتگوها مثبت و سازنده بوده است. امیرعبداللهیان مدتی پس از برگزاری دور چهارم گفت، در آخرین دور مذاکرات مجموعه‌ای از پیشنهادات عملی و سازنده را به طرف سعودی ارائه کردیم و هیئت‌های دو کشور در آینده نزدیک در بغداد گردهم خواهند آمد و در خصوص عملیاتی کردن مرحله بعدی توافقات اقدام خواهد کرد. برگزاری گفتگوها دستاوردهای جزئی هم داشت که عربستان سعودی سال گذشته با صدور ویزا برای سه تن از دیپلمات‌های ایرانی که قرار بود به عنوان دیپلمات‌های مستقر نزد سازمان کنفرانس اسلامی در جده مشغول کار شوند موافقت کرد.

در دور پنجم که با پیشرفت‌هایی در عرصه سیاسی و امنیتی همراه بود، جزئیات بیشتری از فضای مذاکرات به بیرون درز کرد و مقامات ایرانی هم رسما به این مسئله اشاره کردند. هر دو کشور ایران و عربستان سعودی  نسبت به ادامه گفتگوهای دوجانبه و چشم‌انداز احتمالی بهبود روابط ابراز امیدواری کردند.

دور پنجم گفت‌وگوها قرار بود در اواخر اسفند 1400 برگزار شود، ولی پیش از برگزاری این نشست، ایران از لغو یکجانبه این دور از مذاکرات خبر داد و برخی نیز آنرا به اعدام 80 نفر از شیعیان در عربستان مرتبط دانستند تا اینکه با میانجی‌گری عراق، در اوایل اردیبهشت سال جاری پنجمین دور برگزار شد ولی به دلیل برخی اختلافات اساسی، طرف عربستانی گفتگوها را متوقف کرد. وزیر خارجه عراق پس از پایان دور پنجم در سخنانی گفت که دو طرف به توافقی درباره یادداشت تفاهمی حاوی ۱۰ بند رسیدند. فواد حسین تاکید کرد که گفتگوهای ایران با عربستان موضوع ادامه آتش بس در یمن را نیز شامل می‌شد و همچنین توافق شد که دور بعدی گفتگوها در سطح دیپلماتیک باشد.

همزمان با برگزاری مذاکرات سیاسی در عراق، در عمان هم دیدارهای جداگانه‌ای بین مقامات امنیتی ایران و سعودیها برگزار شده بود تا بتوانند زودتر به اختلافات پایان دهند و این گفتگوها مثبت و سازنده بود و بخش زیادی از اختلافات در مذاکرات عراق و عمان حل شده بود و به همین خاطر در متن توافق اخیر، نمایندگان دو کشور از تلاشهای دیپلماتیک دولتهای عراق و عمان قدردانی کردند.

علاوه بر دیدار نمایندگان ایرانی و سعودی در عمان و عراق امیرعبداللهیان در حاشیه نشست وزیران خارجه سازمان همکاری اسلامی در پاکستان در آذر 1400 با فیصل بن فرحان دیدار کرده بود. در نشست بغداد 2 نیز که اخیراً  در پایتخت اردن برگزار شد، گفتگوهای کوتاهی بین وزاری خارجه دو کشور انجام شد و امیرعبداللهیان در این باره گفته بود که در این دیدار وزیر خارجه عربستان نسبت به آمادگی کشورش برای ادامه مذاکرات با ایران ابراز اطمینان کرد.

 

نقش چین در حل اختلافات تهران- ریاض

اگرچه هیچ کس تصور نمی‌کرد که یک قدرت شرقی بتواند به عنوان بازیگر میانجی میان دو قدرت غرب آسیا نقش اصلی را ایفا کند، اما پکن با این اقدام عملاً نشان داد که اژدهای زرد خیز بزرگی برای حضور فعال‌تر در تحولات منطقه خلیج فارس و غرب آسیا برداشته است. 

با اینکه اخبار پشت پرده در ارتباط با وساطت چینی‌ها  بین تهران و ریاض به بیرون درز نکرده بود اما مقامات ایرانی و سعودی اعلام کردند که طی ماههای گذشته گفتگوهایی بین مقامات سه کشور انجام شده بود. در این رابطه، یک  مقام سعودی اعلام کرد که  شی جین پینگ در سفر به ریاض در دسامبر گذشته، به محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی پیشنهاد میانجیگری برای آشتی بین ایران و عربستان را مطرح کرد و گفتگوی اولیه بین رهبر چین و بن سلمان در جریان دیدارهای دوجانبه صورت گرفت. به گفته این مقام عربستانی، «رئیس‌جمهور چین ابراز تمایل کرد که چین پلی بین عربستان سعودی و ایران باشد و محمد بن سلمان نیز از آن استقبال کرد». این مقام سعودی تاکید کرد که ریاض معتقد است پکن در وضعیت منحصر به فردی برای گسترش نفوذ خود در منطقه است.

پیشنهاد میانجیگری چین به سعودیها درحالی است که پیش از ورود شی به ریاض، نظر مقامات ایرانی را در این زمینه جویا شده بود. وزیر خارجه ایران پس از امضای توافق در سخنانی گفت که وقتی رئیس جمهور چین قصد سفر به عربستان را داشت ایده‌هایی را با تهران درمیان گذاشت و در نهایت در سفر سید ابراهیم رئیسی به پکن، شی جزئیاتی را از گفتگوهای خود با مقامات سعودی بیان کرد و رئیسی هم مواضع ایران را در این رابطه تبیین کرده بود و قرار شد گفتگویی بین تهران و ریاض شکل گیرد.

نقش آفرینی چین در این مذاکرات را می‌توان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد. چین که خود را برای ابرقدرتی جهان آماده می‌کند برای تحقق پروژه‌های جهانی خود به کمک ایران و عربستان نیاز دارد. ایران و عربستان بخشی از پروژه کلان «یک کمربند و یک جاده» چین هستند و مقامات پکن سعی دارند تا اختلافات بین دو قدرت منطقه را حل کرده و بتوانند این طرح خود را عملی کنند. 

چین که خلیج فارس را به دلیل ذخایر گسترده نفت و گاز، برای رقابت با آمریکا حیاتی می‌داند، درصدد است اتحادی بین ایران و تمام اعراب تشکیل دهد. از اینرو، رئیس جمهور چین در نشست اخیر خود با سران کشور‌های عربی خلیج فارس پیشنهاد بی‌سابقه‌ای را مطرح کرده بود که طی آن نشست سطح بالایی میان سران کشور‌های حاشیه خلیح فارس و مقامات ایران طی سال ۲۰۲۳ در پکن برگزار شود.

خبرگزاری آسوشیتدپرس درباره نقش تاثیرگذار پکن در تحولات جهانی، نوشته است:«چین به عنوان بازیگری ظاهر شده است که می‌تواند مناقشات را حل و فصل کند؛ نه اینکه صرفاً به طرف‌های درگیر سلاح بفروشد». روزنامه نیویورک تایمز، هم در گزارشی نوشت:«این واقعیت که توافق در پکن صورت گرفته، برای چین و ظهور آن به عنوان یک بازیگر دیپلماتیک و استراتژیک در منطقه خلیج فارس بسیار مهم است».

چین که در سالهای اخیر بر سر موضوعات اقتصادی و امنیتی با آمریکا دچار تنش شده است، تلاش می‌کند تا از فضای بی‌اعتمادی کشورهای عربی نسبت به حمایت‌های امنیتی واشتگتن و گرایش این کشورها به سمت جایگزین کردن دیگر قدرت‌های بین المللی برای جبران خلأهای امنیتی استفاده کرده و جای پای خود را در خلیج فارس مستحکم کند. این امر به نوبه خود موجب شد تا پس از اعلام خبر میانجی‌گری موفق چین در یکی از مهمترین موضوعات دیپلماتیک غرب آسیا و خلیج فارس، دیدگاه‌هایی که از پایان نظم تک قطبی و هژمونی روال یافته آمریکا سخن می‌گویند بیش از پیش مورد توجه و پذیرش تحلیلگران روابط بین الملل قرار گیرد.

 

ضربه کاری بر پیکر صهیونیستها

با اینکه بسیاری از کشورها از توافق تهران و ریاض استقبال کردند ولی در سرزمینهای اشغالی وضعیت به گونه دیگری بود و مقامات و رسانه‌های صهیونیستی از این مسئله به شدت نگران شدند. رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر با استفاده از تنش عربستان سعودی و دیگر شیخ‌نشین‌ها با ایران سعی داشت با عادی سازی روابط با اعراب بتواند ائتلافی علیه جمهوری اسلامی در منطقه تشکیل دهد و سه سال پیش با «توافق آبراهام» امارات و بحرین را به اردوگاه عادی سازی کشاند و در ماههای اخیر هم تلاش زیادی کرد تا عربستان را هم به علنی کردن توافقات سازش متقاعد کند اما شکست خورد. بنابراین، توافق ریاض و تهران، همچون پتکی بر سر صهیونیستها فرود آمد و نقشه‌های شوم بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به ایران ناکام ماند. چرا که کشورهای عربی همسو با عربستان، آمادگی خود را برای بهبود روابط با تهران اعلام کردند و آمدن شیخ نشین‌ها به سمت ایران، به معنای دور شدن از مدار تل‌آویو است و این به معنای پایان توافقات آبراهام است که نتانیاهو تلاش زیادی برای توسعه آن در جهان اسلام انجام داد.

با اعلام این توافق، رهبران اپوزیسیون اسرائیل، نتانیاهو را به باد انتقاد گرفتند که با سیاستهای جاه‌طلبانه خود، ریاض را به سمت تهران هل داد و سرزمین‌های اشغالی را با چالش جدی مواجه کرده است. رژیم صهیونیستی سعی داشت با توافق عادی سازی، برای خود در منطقه مشروعیت سازی کرده و از انزوا خارج شود اما بعد از این بیشتر در حصار امنیتی خود فرو خواهد رفت. این توافق شکستی مفتضحانه برای کابینه نتانیاهو است که در نتیجه ضعف و اختلافات داخلی بوجود آمد.

یک مقام عالی‌رتبه صهیونیستی در واکنش به توافق تهران و ریاض گفته، فروپاشی گسترده‌ای که اسرائیل در تمامی ابعاد شاهد آن است، زیان‌هایی را به بار می‌آورد که برای ترمیم آن باید سال‌ها زمان صرف کرد.

به گفته این مقام تل‌آویو، اقدام امارات در توقف خرید تسلیحات از رژیم صهیونیستی و تعلیق هر گونه همکاری مشترک ابوظبی با دولت نتانیاهو، تا زمان برقراری ثبات در سرزمینهای اشغالی، صرفا یک نمونه از یک فروپاشی بعد از اوج گیری قابل توجه در روابط محسوب می‌شود، در حالی که کشورهای دیگری هم در حال دور شدن از اسرائیل یا حداقل تعلیق روابط با آن هستند.

از طرفی، این توافق ممکن است نقشه جدیدی از روابط در غرب آسیا و فراتر از آن ترسیم کند و این امر برای ایران مشروعیت اساسی در میان کشورهای عربی منطقه فراهم می‌کند که ممکن است احیای روابط دیپلماتیک با کشورهای دیگری مانند مصر را به همراه داشته باشد. اگرچه عربستان و دیگر اعراب خلیج فارس تا قبل از توافق در خلوت از حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته‌ای ایران حمایت می‌کردند اما اکنون شرایط تغییر یافته است و اگر تل‌آویو قصدی برای ماجراجویی داشته باشد همین خود سران عر منطقه مانع این جنگ افروزی خواهند شد، به عبارتی، نتانیاهو در منطقه تنها مانده است. از سوی دیگر، توافق ایران و اعراب که بزرگترین دستاورد آن برقراری ثبات در خلیج فارس است، اجرای پروژه «از نیل تا فرات» را ناکام خواهد گذاشت و صهیونیستها قبل از اینکه جای پای خود را در منطقه تحکیم کنند باید با خفت و خواری به سرزمینهای اشغالی برگردند.

رژیم صهیونیستی در چند سال اخیر به لطف عادی سازی، با کمک امارات توانسته بود جای پایی برای خود در یمن و خلیج فارس دست و پا کند ولی حل بحران یمن و دیگر پرونده‌های روی میز منطقه، سبب می‌شود تا محاصره این رژیم توسط جریان مقاومت تنگ‌تر شود و هیچ وقت به رویای مشروعیت بین کشورهای اسلامی نرسد و این به معنای آغاز سقوط آهسته و نرم این رژیم است که مقامات ارشد صهیونیستی این روزها به آن اعتراف کرده‌اند.

 

افول آمریکا در خلیج فارس

درحالی که مقامات آمریکایی در اظهاراتی دیرهنگام ظاهرا از توافق ایران و عربستان استقبال کردند اما  در واقع واشنگتن از این مسئله خشمگین است و آنرا تهدیدی برای منافع خود در منطقه می‌داند. آمریکا برای چند دهه با تشدید تنش بین ایران و کشورهای عرب خلیج فارس، سعی داشت حضور طولانی مدت خود را در منطقه تثبیت کرده و با برنامه ایران هراسی، از طریق فروش میلیاردها دلار سلاح در سال  درآمد کسب کند اما دوستی بین تهران و ریاض، پایان جنگ افروزی‌های واشنگتن برای ماهی‌گیری از آب گلالود خواهد بود.

سران عرب این مسئله را به خوبی درک کرده‌اند که مثل گذشته دیگر نمی‌توانند روی حمایت‌های آمریکا حساب باز کنند و ایالات متحده به آرامی در حال ترک غرب آسیا است و برای اینکه بتوانند به بحران‌های منطقه پایان دهند، ناگزیر دست دوستی به سمت جمهوری اسلامی دراز کرده‌اند و با برقراری ثبات و امنیت در منطقه، جایی برای نیروهای آمریکا نخواهد بود. عصبانیت آمریکا از توافق تهران و ریاض را می‌توان در سیاستهای دفاعی این کشور به خوبی دریافت که پنتاگون روز سه‌شنبه (23 اسفند) اعلام کرد بودجه نیروهای هوایی در خلیج فارس را در سال 2024 کاهش می‌دهد و بخشی از بودجه آنرا به شرق آسیا و مهار چین اختصاص می‌دهد.

نکته مهم دیگری که آمریکا را نگران کرده، نفوذ گسترده چین در خلیج فارس است. چین به عنوان میانجی، برنده دیگر ازسرگیری روابط تهران-ریاض است و اقدامات یکجانبه پکن در کمک به دیپلماسی غرب آسیا می‌تواند، در آینده زنگ هشدار را برای نقش آمریکا در این منطقه به صدا درآورد.

برخی مقامات ایالات متحده گفته‌اند که تجدید روابط ایران و عربستان با میانجیگری چین «باخت، باخت و باخت برای منافع آمریکاست. آمریکا در سالهای اخیر تلاش کرده تا راه رسیدن چین به خلیج فارس را مسدود کند اما این رقیب نوظهور اینک موی دماغ آمریکا در مناطق تحت کنترل واشنگتن شده است و این تهدید بزرگی برای واشنگتن به حساب می‌آید. کشورهای عربی هم در یکسال گذشته نشان دادند که در حال دور شدن از واشنگتن و نزدیکی به چین هستند و موازنه منطقه‌ای به نفع پکن در جریان است.  

با روی کار آمدن جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا روابط این کشور با عربستان سعودی به سردی گرایید و پس از شروع جنگ اوکراین که ریاض با درخواست واشنگتن برای افزایش تولیدات نفتی با هدف کاهش قیمت حامل‌های انرژی در جهان، روابط دو طرف متشنج شد و توافق اخیر عربستان با ایران و به خصوص با میانجیگری چین، نوعی دهن کجی به واشنگتن بود که سعودی سیاست خارجی خود را نه بر مبنای نیازهای غرب بلکه بر اساس منافع ملی خود تعریف می‌کند.

دولت بایدن سعی داشت تا کشورهای عربی را در مدار خود حفظ کرده و از چرخش آنها به سمت روسیه و چین جلوگیری کند اما به نظر می‌رسد که اعراب خودشان در مسیر جدایی از واشنگتن هستند. افول جایگاه آمریکا در جهان در سالهای گذشته، نشان داد که زمان نقش آفرینی چین فرا رسیده و باید رهبری دیپلماسی جهانی را بر عهده گیرد. آمریکا چند سال است که در ظاهر مدعی است که دیپلماسی بهترین راه تعامل با ایران برای حل اختلافات بر سر برنامه هسته‌ای است اما هیچ گام موثری در این زمینه برنداشته است اما رئیس جمهور چین در کوتاه‌ترین زمان به اختلافات تهران و ریاض پایان دادند و به مقامات کاخ سفید این پیام را ارسال کرد که بعد از این، به جای غربیها پکن در مناقشات بین‌المللی نقش آفرینی خواهد کرد و نظم جدید جهانی که در حال شکل گیری است، چین در مرکز آن قرار خواهد داشت. به عبارت دیگر، پيام مهم توافق ايران و عربستان در پكن اين است كه دوران يكه‌تازی آمريكا در جهان به پايان رسيده است.

از نظر کارشناسان، واكنش سرد كاخ سفيد به توافق ايران و عربستان، از يكسو، نشانه استيصال و درماندگی آن و از سوي ديگر، بی‌خبری آمريكا از روند جزييات و محتوای توافق است. از اینرو، پكن يک گام مهم ديگر برای استقرار و تثبيت جايگاه خود در برابر آمريكا در صفحه شطرنج جهان برداشته است. روزنامه نیویورک تایمز در این باره نوشته است:«توافق در پکن برای احیای روابط بین ایران و عربستان مورد مذاکره قرار گرفت که دست کم نشان‌دهنده برقراری نظم موقت در ائتلاف‌ها و رقابت‌های معمول، همراه با کنار گذاشتن واشنگتن بود».

 

گشایش در روابط ایران و اعراب

نزدیک شدن ایران به عربستان محدود به این کشور نیست و بحرین و مصر هم جزء کشورهایی هستند که حالا با گشایش فضای جدید تمایل دارند با ایران رابطه داشته باشند. کشورهایی مثل امارات، مصر و بحرین قطعا در محور عربستان تعریف می‌شوند و حالا سرخط دیپلماسی خود را از ریاض می‌گیرند. مصر هم در جهان اسلام قدرت بزرگی است و اگر یکی از روندهای این توافق نزدیک شدن ایران و مصر به یکدیگر باشد گشایش مهمی است. همانگونه که مقامات بحرینی و مصری در روزهای اخیر آمادگی خود را برای ازسرگیری روبط با تهران اعلام کرده‌اند و با بازگشت کشورهای عربی به سمت ایران، ثبات منطقه نیز بیش از پیش افزایش خواهد یافت. در روزهای اخیر برخی منابع مطلع اعلام کردند که گفتگوهای مهمی میان مقامات ایران و بحرین در سطح دوجانبه برای از سرگیری روابط درحال انجام است.  در همین راستا، سایت الخلیج الجدید، در گزارشی در این باره نوشت که احتمالا اندکی پس از بازگشایی سفارت عربستان در تهران، بحرین هم روابط خود را با ایران عادی سازی کند.

اردن هم آمادگی خود را برای افزایش سطح روابط سیاسی با ایران اعلام کرده است و چنین تغییر مواضعی حاکی از این است که کشورهای اسلامی منطقه تلاش دارند تا اختلافات را پایان داده و در برابر دشمن مشترک که همان رژیم صهیونیستی است، هماهنگ عمل کنند. محمد ابورمان، وزیر پیشین فرهنگ و جوانان اردن با ضروری‌دانستن احیای روابط ایران و اردن گفت:«به عقیده من احیای روابط ایران و اردن یک امر دیپلماتیک ضروری است و پیش‌بینی می‌کنم همه موانع بر سر راه احیای این روابط برداشته شود».

دیدارهای جداگانه‌ای هم بین مقامات ایرانی با نمایندگان عمان، امارات و کویت پس از توافق با عربستان انجام شد و نشان می‌دهد همه چیز برای همکاری جمهوری اسلامی و اعراب فراهم است و طی ماههای آینده تهران به مرکز دیپلماسی منطقه‌ای تبدیل خواهد شد. باتوجه به اینکه چین هم قرار است در آینده نزدیک نشستی بین ایران و اعراب برگزار کند، بنابراین، با میانجیگری پکن گشایش‌های زیادی در عرصه سیاسی و اقتصادی در غرب آسیا به وجود خواهد آمد.

 

گشایش در مسیر حل و فصل بحران‌های منطقه‌ای

باتوجه به اینکه عربستان و ایران در پرونده‌های مختلف منطقه‌ای بایکدیگر رقابت داشتند، بنابراین بهبود روابط دو کشور در حل بحرانها هم کمک شایانی خواهد کرد.

یکی از پرونده‌های مهم جنگ یمن است که بزرگترین بحران خلیج فارس به شمار می‌رود و بیشترین آسیب را از اختلافات ریاض و تهران دیده است. این دو کشور از جناح‌های مخالف در جنگ داخلی یمن حمایت می‌کنند و به همین دلیل پایان دادن به جنگ یمن احتمالاً از سوی هر دو کشور در اولویت بوده است و در مذاکرات دو سال گذشته، همواره این بحران یکی از موضوعات مورد بحث بود. برخی کارشناسان بر این باورند که در توافق اخیر ریاض و تهران متعهد شده‌اند که به جنگ یمن پایان دهند و در ماه‌های آینده هم تاثیر توافقات در میدان یمن هم خود را نشان خواهد داد. همچنانکه، پس از توافق ایران و عربستان، مذاکرات جنبش انصارالله یمن با مقامات سعودی در ژنو، برای تبادل اسرا ازسرگرفته شد و می‌تواند مقدمه‌ای برای پایان جنگ هشت ساله باشد. تحلیلگران معتقدند که این توافق به عوامل موجود قبلی که در جهت حمایت از راه حل هستند، کمک می‌کند. پیوستن ایران به طرف‌هایی که به دنبال این توافق هستند یک پیشرفت در پرونده یمن است.

لبنان هم یکی از پرونده‌های مناقشه برانگیز بین تهران و ریاض است و با توافقات انجام شده به نظر می‌رسد در این مسئله هم گشایشی انجام خواهد شد. عربستان در سه سال گذشته با همراهی آمریکا به بهانه مقابله با نفوذ ایران و حزب الله در لبنان، تحریم‌هایی را علیه این کشور اعمال کرد تا بتواند برنامه‌های سیاسی خود را اجرایی کند اما این رقابت سعودیها، لبنان را وارد بحران مالی فلج کننده کرد. حزب‌الله و نجیب میقاتی، نخست وزیر موقت لبنان، توافق عربستان و ایران را ستودند و میقاتی آن را فرصتی برای تنفس منطقه و نگاه به آینده خواند. وزیر خارجه سعودی در سخنانی گفت که لبنان برای بهبود وضعیت خود به دوستی مردم لبنان نیاز دارد نه نزدیک شدن ایران و عربستان. از سوی دیگر، سفیر عربستان در بیروت هم چند روز پیش پیام مهمی را درباره ویژگی‌های رئیس جمهور آتی لبنان به نبیه بری، رئیس پارلمان این کشور ارائه کرد و بیانگر این است که مواضع سعودیها در میدان لبنان نرم شده است. اگر ریاض در پرونده لبنان عقب نشینی کند، بحران سیاسی و اقتصادی این کشور پس از سه سال و نیم تمام خواهد شد و جمهوری اسلامی و عربستان به دلیل ظرفیتها و نفوذی که در بین جریانهای سیاسی لبننان دارند، می‌توانند با کمک همدیگر، مشکلات این کشور را خاتمه دهند.

از سوی دیگر، تحلیلگران می‌گویند که آشتی ایران و عربستان به نفع بغداد است زیرا این کشور از زمان سقوط رژیم بعث در سال ۲۰۰۳ به عرصه رقابت ایران و عربستان تبدیل شده بود. در سالهای اخیر موضع عربستان در عراق متاثر از سیاستهای آمریکا بود و نوعی همکاری در مقابله با نفوذ ایران و گروههای مقاومت عراقی بین ریاض و واشنگتن به وجود آمده بود و به همین دلیل کاهش تنشها بین ایران و عربستان، در عراق هم تاثیر خود را نشان خواهد داد. رسانه‌های سعودی در سالهای اخیر همسو با آمریکا، هجمه‌های زیادی را علیه گروه‌های مقاومت در عراق انجام داده‌اند و ریاض در ناامنی‌های عراق در سالهای اخیر هم یک پای ماجرا بود و از عناصر نفوذی حمایت می‌کرد تا این کشور را بی‌ثبات کرده و اتحاد استراتژیک تهرات- بغداد را به چالش بکشد و با گروه‌های تکفیری در مسیر ژئوپلتیکی اتصال محور مقاومت مانع‌تراشی کند که البته همه این تلاشها ناکام ماند. بنابراین، یکی از دلایلی که مقامات بغداد واسطه شده بودند تا ایران و عربستان را به همگرایی سوق دهند، این بود که دوستی بین دو کشور را برای امنیت خود نیز مفید می‌دانستند.

بحران سوریه هم یکی از مواردی است که ایران و عربستان سعودی دچار تنش هستند و به احتمال زیاد در این پرونده هم دو کشور سعی خواهند کرد تا سطح همکاریها را افزایش دهند. عربستان در هفته‌های اخیر مواضع نسبتا خوبی در قبال تحولات سوریه اتخاذ کرده است و احتمال عادی سازی روابط با دمشق پس از 12 سال تنش، دور از انتظار نیست. وزیر خارجه سعودی اخیرا در سخنانی گفته است:«در جهان عرب اجماع بر لزوم اتخاذ رویکرد جدید در قبال سوریه در حال ظهور است و باید رویکرد دیگری پیدا کنیم که هنوز در حال تدوین است». در همین راستا، منابع مطلع از تلاش‌ عربستان برای برگزاری نشست آتی سران کشورهای عربی در ریاض با مشارکت همه کشورهای عربی ازجمله سوریه و دعوت از ایران و ترکیه برای حضور در آن به عنوان میهمان این نشست خبر دادند. این اقدامات دیپلماتیک می‌تواند مقدمه بازگشت سوریه به اتحادیه عرب باشد تا چکیده و گل سر سبد بحران‌های خاورمیانه در یک دهه گذشته آخرین گام‌ها را به سوی پایان بردارد. موضوعی که ثابت می‌کند تحول مثبت در روابط ایران و عربستان می‌تواند چشم‌انداز کلی وضعیت منطقه را به طور چشم‌گیری تحت تأثیر قرار دهد.

 

تگ ها :

ایران عربستان توافق چین صهیونیستی امریکا عادی سازی شکست بحران منطقه یمن جنگ تنش ثبات و امنیت

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

تظاهرات علیه نتانیاهو در چهارصدمین روز جنگ غزه

تظاهرات علیه نتانیاهو در چهارصدمین روز جنگ غزه