سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
شیعیان علوی

شیعیان علوی

علویان از اقلیت های مهم و موثر در جامعه ترکیه محسوب می شوند که حدود 20 درصد از جمعیت 78 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند. آنها در دوره امپراتوری عثمانی مورد سوظن شدید بودند و امنیت هویتشان به خطر افتاد و آسیب جدی دیدند اما دوره جمهوریت و آتاتورک را که حاکمیت بر مبنای سکولاریسم شکل گرفت؛ فرصتی برای بازنمایی هویتی یافته و با همراهی با حاکمیت از فضای تنش خارج شدند. هر چند که این اقلیت هیچ وقت نتوانست با هویت مکتبی خویش سهم سیاسی و فرهنگی در ترکیه کسب نماید. هویت سیاسی آنها بر مبنای مقتضات زمان، مکان و عوامل موثر بر آن، جلوه های متفاوتی داشته و از ملی گرایی تا چپگرایی سیالیت یافته است تا اینکه در یک دهه اخیر به شدت در تکاپوی هویت طلبی سیاسی خود هستند
New node

New node

انقلاب بحرین

انقلاب بحرین

تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است؛ به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 میلادی مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزش‌های مسلمانان علیه رژیم‌های دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیق‌تر ریشه های این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
New node

New node

روز جهانی قدس

روز جهانی قدس

undefined
تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

نقض حقوق بشر در یمن

نقض حقوق بشر در یمن

پرونده ای در مورد نقض حقوق بشر در یمن
alwaght.net
پرونده
ایران، روسیه و ترکیه تحولات سوریه را در تهران بررسی می‌کنند

نشست سه جانبه تهران روی موج عملیات نظامی ترکیه در سوریه

سه شنبه 28 تير 1401
نشست سه جانبه تهران روی موج عملیات نظامی ترکیه در سوریه
نوزدهمین نشست آستانه با حضور سران روسیه، ایران و ترکیه در تهران برگزار می‌شود تا سه طرف مواضع خود را هماهنگ کرده و از افزایش تنشها در سوریه جلوگیری کنند. این دور درحالی برگزار می‌شود که ترکیه در هفته‌های اخیر اعلام کرده قصد دارد عملیات جدیدی را در شمال سوریه شروع کند و همچنین بحران اوکراین و تقابل مسکو و غرب هم بر این نشست سایه انداخته است.   

 

الوقت- پس از شروع بحران سوریه در سال 2011، کشورهای درگیر در این بحران تلاش کردند تا با برگزاری نشستهای بین‌المللی بتوانند به این بحران پایان دهند. در ابتدا نشستهای ژنو بین نمایندگان گروههای مخالف و دولت سوریه برگزار شد اما از آنجا که فضای این نشستها بیشتر به نفع معارضان بود در عمل کاری از پیش نبرد و حتی نتوانست در زمینه آتش بس موقت هم موفقیتی کسب کند. بنابراین، روسیه با همکاری ترکیه و ایران ابتکار عمل نشستها را به دست گرفتند و نشستهای جدید بین طرفهای درگیر در بحران سوریه، را در آستانه پایتخت قزاقستان شروع کردند. پس از 6 سال اکنون این نشست‌ها به ایستگاه نوزدهم و در تهران رسیده است، و سران ترکیه، ایران و روسیه روز سه‌شنبه با هدف یافتن یک راه حلی برای پایان دادن به بحران‌ سوریه و منطقه‌ای با یکدیگر گفتگو می‌کنند.   

 

چگونگی شکل‌گیری مذاکرات‌ آستانه

درباره چگونگی شکل‌گیری روند آستانه باید گفت که اولین دور مذاکرات آستانه به منظور حل و فصل بحران سوریه در بهمن ماه 1395 بین نمایندگان ایران، روسیه، ترکیه و نمایندگان گروه‌های معارض و دولت سوریه کلید خورد. اولین دور گفتگوها اگرچه موفقیتی در پی نداشت اما بیشتر بر روی تثبیت آتش‌بس و گشایش باب مذاکرات مستقیم دوجانبه سوری- سوری متمرکز بود.

نشست‌های آستانه در مدت شش سال گذشته هجده بار برگزار شده که شش دور آن در سطح سران کشورهای ترکیه، ایران و روسیه بوده است که نقش موثری در تحولات سوریه ایفا می‌کنند. 

یکی از مهمترین دستاوردهای نشست‌های آستانه در طول کل ادوار برگزاری آن، توانمندی این سازوکار سیاسی برای جمع کردن بازیگران عمده تأثیرگذار در روند تحولات میدانی نبرد بود به صورتی که 6 سال پس از آغاز بحران برای نخستین بار نمایندگان دولت سوریه با نمایندگانی از گروه‌های مخالف مسلح در ژانویه 2017 به‌طور مستقیم رایزنی کردند. از طرف دیگر نقش نشست‌های آستانه در توافق بر سر تفکیک گروه‌های معارض مسلح و گروه‌های ترویستی برای شتاب بخشیدن به روند مقابله با تروریسم در خاک سوریه بی‌بدیل بود. همچنین تسریع در ارسال کمک‌های بشردوستانه به مناطق جنگ زده و تعیین مناطق عاری از تنش برای جلوگیری از گسترش درگیری‌ها و کنترل بحران از دیگر دستاوردهای قابل توجه نشست‌های آستانه برای حل تدریحی بحران سوریه بود؛ بویژه در نشست ‌آستانه 4، ایران، روسیه و تركیه، تفاهم نامه ایجاد چهار منطقه امن را در سوریه امضا كردند كه در برگیرنده مناطقی در استانهای ادلب، بخشهایی از حمص، غوطه شرقی، درعا و قنیطره با هدف كاهش زودهنگام خشونتها بود. همچنین توافق بر سر تشکیل کمیته قانون اساسی سوریه از دیگر دستاوردهای بسیار قابل توجه گفتگوهای آستانه بود.

این موضوع موجب شد تا روسای جمهور سه کشور ضامن روند آستانه بارها این سازوکار را تنها ابتکار بین‌المللی مؤثری معرفی کنند که به کاهش خشونت در سراسر سوریه کمک کرده و در برقراری صلح و ثبات در سوریه نقش داشته و به منظور یافتن راه‌‌حل سیاسی پایدار برای بحران سوریه به فرآیند ژنو شتاب داده است.

اینکه بحران سوریه هیچ راه‌حل نظامی‌ ندارد و تنها از راه یک فرایند سیاسی و دیپلماتیک همراه با مذاکره می‌توان به آن پایان داد، همواره در نشستهای آستانه مورد تاکید قرار گرفته است.

در هفدهمین نشست آستانه که در آذرماه سال 1400 در تهران برگزار شد، مسائل مختلف سوریه از جمله وضعیت در ادلب و جنوب، تشکیل جلسه هفتم قانون اساسی، تجاوزات رژیم صهیونیستی به سوریه، خروج آمریکا از عراق و سوریه و پیگیری نتایج سفر هیات روسی به تهران مورد بحث و بررسی قرار گرفت. موضوع آوارگان سوری و لزوم فراهم کردن شرایط بازگشت داوطلبانه آنها جهت افزایش اعتماد در داخل سوریه و کاهش مشکلات  کشورهای مهاجرپذیر در کنار اعلام نگرانی از تجدید فعالیت داعش در منطقه و لزوم مقابله با آن از دیگر مباحث مطرح شده در این نشست بود.

اما در حالی که نقش نشست‌های استانه در کاهش سطح بحران در سوریه غیرقابل انکار و چشم‌پوشی است این واقعیت نیز به مرور مشاهده شد که گروه‌های معارضین (سیاسی و نظامی) به کارشکنی و سنگ‌اندازی در مسیر اجرای توافقات و یا رسیدن به توافق در مذاکرات می‌پردازند.

در واقع با توجه به اینکه برگزاری نشستهای آستانه که هم دوره با نشستهای ژنو بین گروههای معارض سوریه در جریان بود، بنابراین پیشبرد فرایند سیاسی در این نشستها با مشکل مواجه شد زیرا توافقات آستانه با آن چیزی که در ژنو توسط مخالفان دمشق تصمیم گیری شده بود مغایرت داشت و لذا گروه‌های مخالف ساز خود را می‌زدند و به توافقتات ‌آستانه که ابتکار عمل آن در دست ایران و روسیه به عنوان حامیان اصلی دمشق بود، اهمیت نمی‌دادند. گروههای مخالف سوری به بهانه‌های مختلف از جمله حضور نمایندگان ایران و دمشق در آستانه، سعی می‌کردند تا مشروعیت آنرا زیر سوال ببرند و همواره در مسیر مذاکرات کارشکنی می‌کردند. به همین منظور، نشست آستانه که در ابتدا با حضور کشورهای زیادی برگزار می‌شد به دلیل سنگ‌اندازی معارضان و‌ آمریکا، در نهایت به سطح سه جانبه تقلیل یافت. اکنون، فرمت آستانه شامل ایران، روسیه و ترکیه است و این سه کشور از حدود سه سال پیش مذاکرات آستانه را برای حل و فصل کامل مسائل سوریه بدون مداخله خارجی در امور داخلی این کشور و با تاکید بر مشارکت طرفهای سوری شامل دولت این کشور و گروه‌های معارض آن پیش می‌برند.  

 

توافقات دو جانبه روسیه و ترکیه بر سر ادلب

باتوجه به اینکه پس از پیروزیهای ارتش سوریه در مقابل تروریستها و آزادسازی بسیاری از مناطق اشغال شده، چند سال است که استان ادلب به عنوان تنها مقر گروههای تروریستی در سوریه باقی مانده است، بنابراین بیشتر طرحها و توافقات انجام شده در سه سال گذشته بیشتر بر سر تحولات این استان بوده است و ترکیه و روسیه در این راستا توافقاتی را پیشتر انجام داده بودند. روسیه و ترکیه در اسفند 1398 بر سر آتش‌بس در ادلب توافق کردند و همچنین قرار شد گشت‌های مشترک به راه بیندازند و مسیری امن در یکی از جاده‌های کلیدی ادلب ایجاد شود.‌

این توافق پس از آن انجام شد که درگیریها بین ارتش سوریه و تروریستها تشدید شده بود و در نتیحه دو کشور تلاش کردند تا با توافقات آتش بس، ثبات را تا حدی در ادلب برقرار کنند. همچنین در آن زمان 34 سرباز ترکیه در حمله جنگنده‌های سوری به کاروان نظامی این کشور در ادلب کشته شدند و به دنبال آن ترکیه عملیات «سپر فرات» را در ادلب آغاز کرد که به درگیریهای شدید با ارتش سوریه منجر شد.

ترکیه که حامی اصلی تروریستها در سوریه است نمی‌خواهد تا ادلب به عنوان تنها مقر این گروهها به تسلط دولت مرکزی درآید، زیرا در این صورت اهرم فشار آنکارا برای تاثیرگذاری در روند تحولات سیاسی و میدانی سوریه از بین خواهد رفت و به همین خاطر در سالهای اخیر با کمکهای تسلیحاتی سعی کرده این گروهها را همچنان در صحنه میدانی نگه دارد تا در صورت لزوم از وجود آنها برای پیشبرد برنامه‌هایش در شمال سوریه استفاده کند. اخیرا نیز دیدارهایی بین مقامات ترکیه و سرکرده‌های ترورویستها در ادلب انجام شده است تا در زمانی که عملیات ترکیه شروع خواهد شد، مواضع خود را برای مقابله با نیروهای سوری هماهنگ کنند. این درحالی است که دولت سوریه همواره اعلام کرده که ادلب را از دست تروریستها آزاد خواهد کرد و عملیات را مسئله زمان مشخص خواهد کرد.

 

اهداف نشست سه جانبه در تهران

نشست سه جانبه تهران که در ادامه نشست‌های قبلی آستانه انجام می‌شود، قرار است تحولات کنونی سوریه را مورد بررسی قرار دهد. روسیه، ترکیه و ایران به عنوان کشورهای ضامن آتش بس در سوریه تاکنون ۱۸ بار مذاکرات آستانه را با هدف بررسی مسائل بشردوستانه، تقویت اعتماد و هماهنگی برای انجام اقداماتی در راستای توسعه روند صلح و حل و فصل بحران سوریه برگزار کردند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران درباره دستور کار نشست سه جانبه در تهران گفته است که این نشست در شرایطی برگزار می‌شود که سه کشور هدف مهم فرمت آستانه که کاهش تنش در مناطق درگیری در سوریه بود را بتوانند تثبیت کنند. همچنین، بازگشت آوارگان سوری به منازل و شهرهای خودشان، کمک به صلح و ثبات و امنیت در سوریه از جمله موضوعاتی است که در دستورکار این نشست سه جانبه قرار دارد.

اگرچه در حال حاضر بحران داخلی سوریه نسبت به سال‌های ابتدایی آن تا حد زیادی کاهش یافته اما به باور کارشناسان اتخاذ تصمیم مشترک توسط این کشورها برای ایجاد ثبات کامل در سوریه بسیار مفید خواهد بود. به گفته فئودور لوکیانوف، مدیر هیأت مشاوره کرملین در سیاست خارجی و دفاعی، مسکو در این دیدار تأکید خواهد کرد که علی‌رغم مشغولیت در جنگ اوکراین، همچنان بازیگر کلیدی در سوریه خواهد ماند. این درحالی است که در ماه‌های اخیر رسانه‌های غربی و منطقه بارها گزارش داده‌اند که روسیه حجم فعالیتهای خود در سوریه را به دلیل جنگ اوکراین کاهش داده است.

بنابراین، روسیه تلاش می‌کند تا مواضع خود را با ایران در سوریه مستحکمتر کرده و اجازه جولان به سایر بازیگران را ندهد. از آنجا که روابط روسیه و رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر به دلیل موضع‌گیری صهیونیستها در بحران اوکراین، تیره شده است لذا روسها سعی دارند با تحرکات این رژیم در سوریه مقابله کنند. هماهنگی تهران و مسکو، سبب می‌شود تا صهیونیستها درباره هر گونه حمله‌ای به خاک سوریه جانب احتیاط را رعایت کنند. زیرا روسها به شدت با این حملات مخالفت کرده و اخیرا نیز پیش نویس قطعنامه‌ای را به شورای امنیت سازمان ملل برده بودند تا اقدامات تل‌آویو در سوریه را محکوم کند. اقدامی که نشان می‌دهد روسها برای صهیونیستها شمشیر را از رو بسته‌اند و مقابله سامانه موشکی اس 300 با حملات موشکی صهیونیستها در سوریه هم به خوبی این مسئله را نشان می‌دهد.

از طرفی، توسعه مناسبات ترکیه و رژیم صهیونیستی در ماههای اخیر هم احتمالا در نشست تهران از سوی طرف ایرانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از آنجا که صهیونیستها اخیرا تلاش کرده‌اند با فضاسازی علیه ایران و متهم کردن آن به ایجاد اقدامات تروریستی علیه شهروندان اسرائیلی در خاک ترکیه، روابط تهران و آنکارا را متشنج کنند، لذا مقامات ایرانی در این نشست تلاش می‌کنند ترکیه را نسبت به هدف اصلی فضاسازی‌های اسرائیل علیه تهران در منطقه آگاه کنند و سوءتفاهم‌هایی را که در این مدت به وجود آمده رفع کنند.

از سوی دیگر، با توجه به تلاش برخی کشورهای منطقه برای عادی سازی روابط خود با دولت بشار اسد، نوعی رقابت در بین کشورهای عربی برای مشارکت در بازسازی سوریه و در اختیار گرفتن بازار سوریه به وجود آمده است و این چیزی نیست که از چشم کشورهای روند آستانه دور مانده باشد و هرکدام به نوبه خود تلاش می‌کنند در این بازار سهمی داشته باشند. هر چند مقامات سوریه بارها گفته‌اند که در بازسازی این کشور اولویت با کشورهایی است که در زمان جنگ داخلی در کنار دمشق بودند و دوشادوش نیروهای ارتش سوری با گروههای تروریستی مبارزه می‌کردند و به همین منظور روسیه و ایران که حامیان اصلی دمشق هستند، در این عرصه نیز در اولویت بازسازی شهرها قرار خواهند گرفت.  

به طور معمول در بیانیه‌های پایانی نشست‌های آستانه بر لزوم حفظ حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی سوریه و ادامه روند آتش بس، تدوین قانون اساسی جدید سوریه و ادامه فعالیت کمیته‌ها در این زمینه، زمینه سازی برای انتقال آوارگان این کشور تاکید دارند و پیش بینی می‌شود که در بیانیه پایانی نشست هفتم سران ترکیه، روسیه و ایران، این موارد مجددا مورد تاکید قرار بگیرد.

نشست تهران درحالی برگزار می‌شود که ترکیه این روزها قصد دارد عملیات جدیدی را در شمال سوریه انجام دهد و این مسئله نگرانی ایران و روسیه را در پی داشته است و بنابراین، این مسئله یکی از اهداف مورد بررسی در نشست تهران خواهد بود. روسیه به دلیل حضور در اوکراین، سعی خواهد کرد تا ترکیه را از عملیاتی که قرار است در آینده انجام شود منصرف کند. زیرا، عملیات جدید ترکیه سبب می‌شود تا تنشها در سوریه بیش از پیش تشدید شود و در زمانی که روسها در جبهه دیگری درگیر هستند، می‌تواند منطقه و جامعه بین‌الملل را با چالشهای جدیدی مواجه کند. ترکیه برای اینکه دور جدید عملیات در سوریه را شروع کند، چراغ سبز آمریکا را نیز برای اجرای چنین عملیاتی گرفته است. ترکیه در هفته‌های اخیر از بحران اوکراین بیشترین بهره برداری را انجام داده و با موج سواری روی این مسئله، موافقت خود با عضویت فنلاند و سوئد در ناتو را به مسائلی در سوریه گره زده است و توافقاتی نیز بین آنکارا و واشنگتن در این زمینه انجام شده است.

ترکیه به بهانه مقابله با تروریستهای «پ ک ک» می‌خواهد تا شمال سوریه را اشغال کرده و حتی در صورت لزوم آنرا به خاک خود الحاق کند. اما مقامات دمشق و روسیه به شدت با این موضوع مخالفت کرده‌اند و این اقدام را به مثابه بازی با آتشی توصیف کرده‌اند که برای ترکیه گران تمام خواهد شد. در همین راستا، در هفته‌های اخیر ارتش سوریه سطح آمادگی خود را در شمال سوریه بالا برده است تا اجازه ماجراجویی به ترکیه را ندهد. همچنین برخی رسانه‌ها اعلام کردند که یگان‌های ارتش سوریه در روزهای گذشته نقاط تمرکز خود را با آوردن نیروها و سلاح‌های بیشتر در امتداد خط مقدم با گروه‌های مزدور ارتش ترکیه در مناطق رأس العین به ویژه روستاهای حومه "تل‌تمر" در شمال غرب حسکه تقویت کردند. علاوه بر این، منابع میدانی در حومه حلب تأیید کردند که یگان‌هایی از ارتش سوریه در مجاورت شهرک "العریمه" در خط "الساجور" در حومه منبج در شرق حلب با پشتیبانی سلاح‌های سنگین شامل؛ ۳ عدد تانک و ۳ فروند راکت انداز به نیروهای کمکی نظامی که به روستاها و مناطق غرب منبج ارسال شده بودند، مواضع خود را در آن مناطق تقویت کردند. اینها مناطقی است که احتمال دارد ترکیه در آنها عملیات خود را انجام دهد و بنابراین، نیروهای سوری برای هر گونه عملیاتی از جانب ترکیه آماده هستند، این درحالی است که گفته می‌شود ترکیه اخیرا از طریق ایران به دمشق پیام داده برای جلوگیری از تنشها و کاهش تلفات انسانی، ارتش سوریه در عملیات آتی مداخله نکند و با تحرکات جدید نیروهای سوری به نظر می‌رسد مقامات این کشور به این پیامهای آنکارا وقعی ننهاده‌اند. زیرا دولت سوریه هر گونه حضور نیروهای خارجی را در حکم اشغالگری می‌داند و بارها اعلام کرده که باید خاک این کشور را ترک کنند.

 

هدف ترکیه از حضور در نشست سه جانبه تهران

از آنجا که اردوغان در ماههای اخیر تحرکات خود در منطقه و جهان را افزایش داده است، در نشست سه جانبه هم دنبال اهدافی است تا بتواند آنها را محقق کند. اردوغان تلاش می‌کند تا تهران و مسکو را به عملیات خود در شمال سوریه متقاعد کند ولی با توجه به مواضع سخت ایران و روسیه در این مورد کاری از پیش نخواهد برد و اگر هم بدون موافقت تهران و مسکو عملیاتی انجام دهد مثل گذشته با مخالفت این دو کشور مواجه خواهد شد.    

 دیدار روز سه‌شنبه همچنین باعث می‌شود که اردوغان اولین دیدار چهره به چهره خود را با رئیس جمهور روسیه از زمان آغاز حملات مسکو در اوکراین برگزار کند. رئیس جمهور ترکیه پیش از این بارها خواستار دیدار با پوتین برای کمک به حل و فصل تنشهای جهانی از زمان آغاز جنگ در اوکراین بوده است. دفتر ریاست جمهوری ترکیه اعلام کرده که اردوغان درصدد است تا در جریان سفر دو روزه خود به تهران با ولادیمیر پوتین دیدار دوجانبه داشته باشد.

دیدار پوتین با اردوغان نیز در شرایطی انجام می‌شود که ترکیه سعی کرده در ظاهر خود را در تحولات اوکراین بیطرف نشان داده و نقش میانجی را بین طرفین بازی کند. ترکیه به‌ عنوان یکی از اعضای ناتو، پیش از شروع جنگ اوکراین بر سر تقویت روابط با مسکو با واشنگتن درگیر شده بود و پس از شروع جنگ با وجود محکوم کردن آن و فروش پهپاد به اوکراین، از تحریم‌ها علیه مسکو نیز تبعیت نکرد و به نوعی سیاست «یکی به نعل و یکی به میخ» را در پیش گرفته است.

همچنین، گفته می‌شود از بحث‌های مهم در دیدار پوتین و اردوغان، می‌تواند به طرح پیشنهادی سازمان ملل برای از سر گرفته شدن صادرات غلات از طریق دریای سیاه اختصاص داشته باشد. مذاکره‌کنندگان روسیه، اوکراین و ترکیه اخیرا بر سر صادرات غلات از طریق کشتی‌های حاضر در دریای سیاه به توافق رسیدند که امید برای آزاد شدن بیست میلیون تن غلات و محصولات کشاورزی اوکراین را زنده کرد. از آنجا که ترکیه و روسیه در دریای سیاه مرز مشترک دارند، اردوغان درباره موضوع تأمین امنیت در آن منطقه نیز با پوتین گفتگو خواهد کرد.

اردوغان به دلیل چالش‌ها و مشکلات عدیده به‌ خصوص در حوزه معیشتی و تورم 80 درصدی و هم به دلیل برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در سال آینده، به اهرمی جدی برای برون‌رفت از این شرایط نیاز دارد. بنابراین حمله به سوریه و اشغال حلب می‌تواند از یک سو برگ برنده‌ای برای اردوغان با هدف پیروزی در انتخابات باشد و از طرف دیگر به‌ عنوان اهرمی در جهت انحراف افکار عمومی ترکیه از مشکلات اقتصادی عمل کند. به همین خاطر نسبت به عملیات نظامی در شمال سوریه جدی است و شاید تنها دلیل به تاخیر انداختن این عملیات، نشست سه جانبه تهران بود که سعی کرده تا نگرانیهای خود را نسبت به تهدیدات ادعایی از جانب تروریستها مطرح کرده موافقت تهران و مسکو را در این زمینه داشته باشد.

 

منافع و دستور کار روسیه و ایران برای دور جدید مذاکرات در تهران

از آنجا که تحرکات جدید ترکیه در سوریه وضعیت امنیتی در این کشور را دچار چالش کرده است، بنابراین تهران و مسکو سعی دارند از ترکیه این تضمین را بگیرند که اقداماتش به تشدید تنشها منجر نخواهد شد. اگرچه در نشستهای قبلی بر سر برقراری ثبات در مناطق عاری از منازعه توافقاتی صورت گرفته بود اما عملیات ترکیه می‌تواند دوباره این مناطق را با ناامنی‌های زیادی مواجه کند که با سیاستهای روسیه و ایران که به دنبال تثبیت و برقراری امنیت در سوریه هستند، در تضاد است. باتوجه به اینکه احتمال دارد ترکیه سودای ان را داشته باشد تا با اشغال مناطقی از حلب و ادلب، این مناطق را به خاک خود منضم کند، از اینرو، روسیه و ایران سعی دارند تا این اقدامات تنش آفرین را خنثی کرده و تبعات منفی آن را به مقامات آنکارا گوشزد کنند.

از آنجا که مانع اصلی ازادسازی ادلب در سالهای اخیر حمایتهای گسترده ترکیه از این گروههای ترویستی بوده است، بنابراین مقامات روسی و ایرانی سعی دارند تا ترکیه را نسبت به عدم حمایت از ترورویستها متقاعد کنند تا راهب رای آزادسازی ادلب توسط نیورهیا سوری هموار شود. زیرا بدون کمکهای خارجی، تروریستها چند روز بیشتر دوام نخواهند آورد و با آزادسازی ادلب، پرونده تروریسم در سوریه برای همیشه بسته خواهد شد.

ترکیه هر چند در سالهای گذشته با روسیه و ایران دور یک میز نشسته است و ظاهرا خود را همسو با این دو کشور نشان داده اما  همیشه بازی دوگانه‌ای را در پیش گرفته است و کماکان به حمایت از گروههای تروریستی و تلاش برای ایجاد منطقه حائل در شمال سوریه ادامه می‌دهد. موضوع دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، این است که ترکیه در ابتدای بحران سوریه به دلیل گستردگی ابعاد جنگ داخلی، از ضعف دولت مرکزی استفاده می‌کرد تا برنامه‌های جاه‌طلبانه خود را عملی کند اما اکنون دولت سوریه در موقعیت ضعف قرار ندارد و باتوجه به شکست گروههای تروریستی و آزادسازی بسیاری از مناطق اشغال شده در موضع قدرت قرار دارد و می‌تواند حتی بدون کمک متحدانش، پاسخ توسعه طلبی‌های ترکیه را بدهد.

اگرچه نشست سه جانبه تهران با هدف بررسی تحولات سوریه انجام می‌شود اما ایران و روسیه از برگزاری چنین نشستی در شرایط کنونی اهداف دیگری را نیز دنبال می‌کنند. باتوجه به اینکه روسیه در جنگ اوکراین درگیر است و این احتمال وجود دارد که بخشی از فعالیتهایش را در سوریه کاهش دهد، لذا روسها سعی دارند تا مواضع ایران در سوریه را تقویت کنند تا در اثر کاهش حضور نیروهای روسی، خللی در تحولات این کشور به وجود نیاید. از طرفی، باتوجه به اینکه آمریکا پس از شروع جنگ اوکراین، سعی دارد تا در همه جبهه‌ها به روسیه ضربه بزند و سوریه نیز بخشی از این برنامه‌ها است، لذا نشست تهران فرصتی برای پوتین است تا به غربیها اعلام کند که اوضاع امنیتی سوریه را بیش از این متشنج نکنند زیرا همانگونه که در اوکراین به تنش آفرینی غربیها علیه روسیه پاسخ داد، می‌تواند در سوریه هم چنین پاسخ درخوری را به آمریکا و متحدانش بدهد.

همچنین باتوجه به اینکه روسیه به دلیل جنگ اوکراین، با غربیها سرشاخ شده است به دنبال تقویت روابط خود با متحدانش است. لذا، پوتین با حضور در تهران می‌خواهد این پیام را به دنیا بدهد که ایران جزو کشورهای متحد مسکو است و اخیرا نیز نشان داده که قصد دارد روابط خود با ایران را مستحکم‌تر کند. امضای قرارداد تجارت آزاد بین اتحادیه اوراسیا و ایران در روزهای اخیر و راه اندازی کریدور شمال-جنوب که پس از دو دهه انجام شده است، همگی نشان می‌دهد تهران و مسکو پس از بحران اوکراین مناسبات خود را ارتقاد داده‌اند. از آنجا که دو کشور از سوی غرب به شدت تحت تحریم قرار دارند، تلاش می‌کنند با همکاری یکدیگر این تحریمها را دور زده و تاثیر آن بر اقتصاد داخلی را خنثی کنند. از آنجا که حضور پوتین در تهران تنها چند روز پس از سفر جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به منطقه انجام می‌شود، بیانگر این است که مسکو نیز قصد دارد در خاورمیانه متحدانش را تقویت کرده و با تحرکات مخربانه غرب مقابله کند. همانگونه که وزیر خارجه روسیه هم در سفر اخیر خود به تهران به شدت به تلاش آمریکا برای ائتلاف سازی عبری-عربی علیه ایران هشدار داد.

در مجموع می‌توان گفت، نشست سه جانبه تهران نوعی بازتعریف سیاست‌های کلان کشورهای محوری در سوریه پس از سفر ناکام جو بایدن به منطقه تلقی می‌شود. از آنجا که بایدن در تشکیل ائتلاف عبری-عربی علیه ایران و محور مقاومت شکست خورد، به خوبی نشان داد که متحدان آمریکا در منطقه اعتمادشان را به توانمندیهای آمریکا و اتکا به این کشور به ویژه پس از بحران اوکراین از دست داده‌اند. بنابراین، نشست تهران می‌تواند پاسخ مناسبی به لفاظی‌های بایدن علیه ایران و روسیه باشد و قطعا خروجی آن می‌تواند به تقویت ایران و محور مقاومت در منطقه منجر شده و از طرفی فصل جدیدی را در روابط راهبردی و نظامی تهران- مسکو در آینده رقم بزند.  

 

تگ ها :

ایران روسیه ترکیه نشست تهران سوریه بحراناوکراین

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

تصویر سخنگوی گردان‌های القسام در یکی از دانشگاه‌های آمریکا

تصویر سخنگوی گردان‌های القسام در یکی از دانشگاه‌های آمریکا