الوقت- در شرایطی که پس از یک دوره طوفانی رقابتهای منطقهای میان قدرتهای غرب آسیا و شمال آفریقا، امواج خروشان مناقشه مدتی است که جای خود را به ساحل آرام تنشزدایی و روی آوردن به دیپلماسی دادهاند، در این میان در اقدامی متناسب با این فضا شیخ نشین امارات متحده از تصمیم خود برای تنش زدایی و بهبود روابط با جمهوری اسلامی ایران خبر داده است.
در این رابطه ابتدا روز سه شنبه انور قرقاش وزیر مشاور امارات در امور خارجی گفت، این کشور در حال انجام دادن اقداماتی است تا به عنوان سیاستی در راستای دیپلماسی و دور از هرگونه تقابل، در روابط با ایران تنش زدایی کند. به دنبال این موضعگیری مقام اماراتی، خبرگزاری رویترز نیز از سفر یک مقام امنیتی بلندپایه به تهران برای پیشبرد این موضوع و احتمالاً شنیدن مواضع طرف ایرانی و زمینهسازیهای لازم برای انجام مذاکرات آینده پرده برداشت که در ادامه رسانهها سمت این مقام اماراتی را مشاور امنیت ملی ابوظبی اعلام کردند.
از سوی دیگر، منابع رسمی امارات بتازگی از گفتوگوی تلفنی «حسین امیر عبداللهیان» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با «عبدالله بن زاید آل نهیان» همتای اماراتی او خبر دادند.
دلایل تمایل ابوظبی به تنشزدایی
آنچه در ابتدا در مورد گرایش ابوظبی به تنش زدایی با جمهوری اسلامی ایران و ترسیم چشماندازی از این موضوع حائز اهمیت است، شناخت انگیزهها و علل اتخاذ این رویکرد میباشد.
اولین و شاید تأثیرگذارترین فاکتوری که در آینده مناسبات ایران، نه تنها با امارات بلکه مجموعه شورای همکاری خلیج فارس از اهمیت راهبردی برخوردار میباشد، خروج محتمل نیروهای آمریکایی و یا به عبارت دقیقتر اخراج نظامی آمریکا از منطقه بویژه آبهای خلیج فارس است. برای دههها دولت آمریکا حضور نظامی خود در آبهای خلیج فارس و در کشورهای شورای همکاری را تحت مأموریت دفاع از امنیت شیخ نشینان خلیج فارس تعریف کرده است و در ذیل تعریف مشترک از منافع امنیتی با این کشورها، عملاً سطوح مختلفی از همکاریهای نظامی و سیاسی و امنیتی صورت گرفته است. در این میان با آغاز روند خروج نظامی آمریکا از منطقه، که اکنون با بهانه تمرکز بیشتر بر منطقه شرق آسیا و چین شکست راهبرد نظامی واشنگتن در برابر محور مقاومت توجیه میشود، معمای امنیتی در خلیج فارس به احساس ضعف اعضای شورای همکاری در برابر قدرت منطقهای ایران دامن زده است. اگرچه نقش اختلافات سیاسی و ژئوپلتیکی و بعضاً مرزی در این احساس تهدید غیرقابل انکار است اما عامل مهمترِ نبود سازوکارهای امنیتی مشترک همانند پیمان امنیت جمعی (که ایران بارها خواستار آن شده است) همراه با نبود استقلال عمل در سیاست خارجی و دنبالهرویهای شیخ نشینانی چون امارات از سیاستهای مخرب و تفرقهآمیز آمریکا، میباشد.
در چنین شرایطی گرایش به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بر مبنای ایجاد حفاظ امنیتی تحت استراتژی همیشگی ایالات متحده برای ایجاد ائتلاف منطقهای علیه ایران، عامل دیگری برای تمایل ابوظبی به تنشزدایی با تهران بوده است. اساساً تهران علاوه بر مخالفت کلی با مقوله عادیسازی روابط کشورهای اسلامی با رژیم جعلی و تروریستی صهیونیستی به عنوان گامی در جهت ضربه زدن به وحدت اسلامی و منافع فلسطینیان، از اقدام امارات در کشاندن پای صهیونیستها به آبهای خلیج فارس به چشم تهدید مهم امنیتی برای منافع ملی خود مینگرد. در چندین مورد بروز حادثه در آبهای امارات که نگرانی مقامات ابوظبی را در پی داشت، مستقیماً موضوع صهیونیستها در میان بود تا نشانگر این واقعیت باشد که حضور صهیونیستها می تواند به خطر افتادن امنیت امارات را نیز در پی داشته باشد. در چنین وضعیتی اینکه مقامات اماراتی کاهش تنش را به عنوان راهی برای تهدیدزدایی از عادی سازی برای تهران در پیش بگیرند محتمل است.
از بعدی دیگر مسأله جنگ یمن و به بن بست رسیدن تجاوز 6 ساله به این کشور موضوعی است که اماراتیها را برآن داشته تا در فرایند تنشزدایی از سعودیها عقب نمانند. اگرچه اهداف امارات و عربستان در جنگ یمن به شدت در حال فاصله گرفتن از هم هستند و ابوظبی با اعلام خروج مستقیم از جنگ بخش مهمی از بار پیشبرد برنامههایش را به نیروهای نیابتی در جنوب یمن (تشکیلات شورای انتقالی جنوب) واگذار کرده است اما نگرانی از چالشهای امنیتی و اینده مناسبات صنعا با تشکیلات شورای انتقالی موضوعاتی است که امارات خواستار گفتگوی با تهران در ارتباط با آنهاست.
چشمانداز تنشزدایی در بستر اما و اگرها
اگرچه تمایل به تنشزدایی گامی مهم در کاهش اختلافات میان دو کشور میتواند بردارد اما به طور حتم پیشبرد تنشزدایی نیازمند حداقلی از بسترسازی میباشد.
بی تردید تمایل به حفظ و گسترش همکاریهای اقتصادی از مهمترین اولویتهای دو کشور برای روی آوردن به دیپلماسی برای کاهش اختلافات میباشد. نباید از یاد برد که علیرغم اختلافات سیاسی بر سر موضوعات منطقهای که کم نیز نیستند، اما تهران و ابوظبی همچنان دو شریک مهم تجاری برای یکدیگر محسوب میشوند.
از طرف دیگر تغییر رویههای کشورهای شورای همکاری نسبت به متحدان منطقهای جمهوری اسلامی ایران در محور مقاومت شامل دولت سوریه و شیعیان عراق- اگرچه تاکنون با انگیزههای مداخلهجویانه برای تأثیرگذاری روابط این کشورها با تهران نیز همراه بوده است- اما همچنان مورد استقبال ایران میباشد. دلارهای نفتی شیخ نشینان خلیج فارس همانند امارات در سالهای گذشته در خدمت توسعه تروریسم و بیثباتی و جنگ در این کشورها بوده است که باید چنین سیاستهایی مورد بازنگری قرار گیرد.
اما موضوع مهمتر و کلیدی در تعیین روند تنشزدایی به مسأله عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بازمیگردد که در مقامات جمهوری اسلامی در یکسال گذشته خطوط قرمز روشن و غیرقابل تسامحی در این مورد اعلام کردهاند. اینکه تا چه اندازه مقامات اماراتی بویژه محمد بن زاید، در زمین سیاستهای تفرقهافکنانه و خطرناک صهیونیستها برای امنیت خلیج فارس و روابط همسایگی ایران و امارات بازی کنند و یا با درک چنین خطری رفتار واقع بینانه و مسئولیتپذیرانه را در پیش گیرند، موضوعی است که جدیت ابوظبی برای تنشزدایی را محک میزند.