بدون تردید، هر شخص یا جریانی که از رشادتهای نیروهای حشدالشعبی قدردانی کند از سوی ملت و جامعه عراق نیز مورد تکریم قرار میگیرد اما اگر هر شخصی راهبرد ضدیت با این نیرو را اتخاذ کند، به طور حتم چشماندازی فازغ از شکست پیشروی او قرار نخواهد گرفت
الوقت - دستور مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق برای حمله به نیروهای حشد الشعبی در 26 ژوئن 2020 (6 تیر 1399) رخدادی بود که طی روزهای گذشته مجادلات زیادی را در سطح کلان سیاسی کشور عراق به همراه داشته است. نیروهای مبارز با تروریسم عراق در ساعات اولیه بامداد به مقر تیپ ۴۵ الحشد الشعبی وابسته به جنبش کتائب حزبالله در منطقه «الدوره» بغداد حمله کردند. در این حمله که 14 عضو حشدالشعبی بازداشت شدند، شائبه همکاری آمریکاییها در عملیات نیز مطرح شد.
در این میان نکته قابل توجه این است که بر اساس اعلام دولت عراق، عملیات «دوره» با هدف حراست از حاکمیت دولت و قانون انجام گرفته بود و دولت الکاظمی مدعی است که افراد بازداشت شده در پی حمله به سفارت آمریکا و منطقه سبز در بغداد بودند. در وضعیت کنونی نیز، با وجود آزادی بازداشتشدگان، بحث همکاری الکاظمی با آمریکاییها علیه نیروهای حشد واکنشهای انتقادی زیادی را به همراه داشت. با نظر به این مقدمات، اکنون استدلال اصلی نوشتار حاضر این است که اگر واقعا مصطفی الکاظمی در اقدام خود در صدور دستور بازداشت نیروهای حشد الشعبی در بغداد، در پی تضعیف این نیرو بوده، تنها راههای خروج از منطقه الخضراء را بر روی خود گشوده است.در حقیقت، نخستوزیر جدید در عراق در صورتی که بر اراده خود مبنی بر فشار بر حشدالشهبی ادامه دهد به طور حتم در آینده نزدیک مورد غضب اراده عمومی مردم و جریانهای سیاسی عراقی وطنپرست قرار خواهد گرفت.
سراب دوستی آمریکا
بر خلاف ادعاهای دولت، سران حشدالشعبی مصطفی الکاظمی را به خوشخدمتی برای آمریکا متهم میکنند. هر چند آمریکاییها و ائتلاف بینالمللی ضدداعش نیر دست داشتن در این عملیات را رد کردهاند اما واقعیت امر این است که دستور حمله به مقر نیروهای کتائب حزب الله را میتوان نوعی سیگنال مثبت نخستوزیر برای واشنگتن مورد ارزیابی قرار داد. به نظر میرسد الکاظمی همزمان با در جریان بودن مذاکرات استراتژیک میان بغداد و واشنگتن، در پی آن است که حمایت آمریکا را برای باقی ماندن در منصب ریاست بر منطقه اخضراء و ثبیت جایگاه خود به کار بگیرد.
اما واقعیات میدانی و پیشینه تاریخی اینگونه اقدامات به الکاظمی و مشاوران فکری او نشان میدهد که این مسیر سرابی بیش نیست و بدون تردید با شکست مواجه خواهد شد. نماد بارز این امر را میتوان در کنشهای حیدر العبادی نخستوزیر پیشین عراق در سالهای 2014 تا 2018 مورد ارزیابی قرار داد. العبادی با وجود اینکه کارنامه پیروزی بر داعش و شکست همهپرسی استقلال اقلیم کردستان را در کارنامه داشت اما به دلیل اتخاذ مواضع نزدیک به آمریکاییها و نشان دادن پالس مثبت به این کشور، در نهایت راهی جز خروجیهای دفتر نخستوزیری را بر روی خود ندید. اکنون به نظر میرسد الکاظمی نیز ضروری است به نتیجه و برآیند نزدیکی و حرکت در مسیر سیاستهای این کشور تجدید نظر کند؛ زیرا فارغ از این امر راهی جز پایان حضور در منصب ریاست بر کرسی نخستوزیری را پیشرو نخواهد داشت.
همآهنگی عامل اعتبار و ضدیت عامل افول وجهه
شاید مصطفی الکاظمی مهمترین گزینه و شخصیتی بود که مورد اجماع جناحهای سیاسی عراقی قرار گرفت و بر خلاف افراد همچون عدنان الزرفی و محمد توفیق علاوی، به آسانی توانست از پارلمان برای کابینهاش رای اعتماد بگیرد اما باید توجه داشت که بخشی بزرگ از این موفیقت و اقبال سیاسی به او بر این اساس بود که شخصیتی ملیگرا و معتدل در تعامل با گروههای سیاسی عراقی داشته است. حتی زمانی که در روزهای ابتدایی نشستن بر منصب نخستوزیر الکاظمی، به دیدار فالح الفیاض و دیگر سران حشد الشعبی رفت و در اقدامی نمادین لباس حشد را بر تن نمود، این محبوبیت او بیش از پیش افزایش پیدا کرد.
ملت و جریانهای سیاسی عراقی، نیروهای حشدالشعبی را در مقام قهرمانان ملی و جریانی میشناسند که با شکست دادن اهریمن داعش و خلافت خودخوانده ابوبکر البغدادی، تاریخی زرین را به نام خود ثبت کردهاند. بدون تردید، هر شخص یا جریانی که از رشادتهای نیروهای حشدالشعبی قدردانی کند از سوی ملت و جامعه عراق نیز مورد تکریم قرار میگیرد اما اگر هر شخصی راهبرد ضدیت با این نیرو را اتخاذ کند، به طور حتم چشماندازی فازغ از شکست پیشروی او قرار نخواهد گرفت.