الوقت- گفتمان سلفی وهابی در عربستان پس از یک قرن منزلت هژمونیک، از دهه 1970 با چالش های درون گفتمانی مواجه شده است. گفتمان صحوه (بیداری )یکی از گفتمانهایی است که در چالش باگفتمان وهابی در عربستان سعودی شکل گرفت و به دنبال بازاندیشی در بنیادهای فکری سیاسی گفتمان سلفی وهابی بوده است. این گفتمان، ضمن نقد تجویز«تبعیت » و بی تفاوتی سیاسی در گفتمان سلفی وهابی از آموزه های سیاسی اخوان المسلمین بهره گرفته و با تأکید بر احیای نقش دین در جامعه و سیاست، به دنبال واسازی گفتمان سلفی وهابیت و همزمان رقابت با گفتمان اسلام شیعی بوده است. این نوشتاردر صدد پاسخگویی به این پرسش است که کدام زمینه ها و فرصتهای معناساز، ظهور خرده گفتمان سلفی صحوه را موجب شده و باعث توسعه منازعه درونی خرده گفتمانهای سلفی با سلفیت مادر (سلفی وهابی) و نتیجه این منازعه چه بوده است؟
زمینه ها و فرصتهای شکلگیری و رشد صحوه
ریشه شکل گیری صحوه به دهه 1960و زمانی برمیگردد که عربستان مرزهای خود را به روی هزاران پناهنده اخوان المسلمین از مصر، سوریه ، عراق و فلسطین گشود. سعودیها، سیاست «درهای باز»را درپیش گرفتند تا از این پناهندگان در مبارزه خود، ضد ناصریها و بعثیها استفاده کنند. بسیاری از این پناهندگان به اخوان المسلمین، وابسته بودند و با خود، ایده های انقلابی را که به طورعمده از سید قطب، رهبر فکری اخوان المسلین الهام گرفته بودند به عربستان آوردند. هم زمان، برنامه های گسترده نوسازی نهادها و سازمانها به ویژه آموزش در دستورکار نظام سیاسی عربستان قرارگرفت؛ به ویژه آنکه درآمدهای هنگفت نفت، چنین امری را ممکن میساخت. با توجه به 85 درصد بیسوادی در عربستان، اخوانی های مهاجر با سواد بالا فرصتی برای عربستان بودند تا از آنها در مشاغل آموزشی و اداری حساس استفاده شود. اخوانی ها از طریق نظام آموزشی عربستان در فضای اجتماعی منتشر شدند. بنابراین صحوه با صورتبندی گفتمانی ترکیبی از وهابیت و ایدئولوژی اخوان المسلمین ؛گستره نفوذ خود را توسعه داد.
این گفتمان حوزه های اصلی فقه اسلامی را ازوهابیت و مسائل سیاسی و فرهنگی را از اخوانی ها گرفت. به عبارت دیگر تفکر اعتقادی را از وهابی و تفکر سیاسی را از اخوانی ها گرفت. طرفداران این جریان آنرا «بیداری اسلامی» نامیدند. مخالفین آنرا جریان «سروری» و برخی نیز جریان«قطبی » نامیدند.
با افزایش قیمت نفت از سال 1973 و ثروتمندتر شدن عربستان، سعودیها تلاش کردند مذهب را در فضای عمومی ادغام و همزمان سکولاریسم سیاسی را تعقیب کنند. مردم اغلب نمیتوانستند از علمای گفتمان مذهبی درباره موضوعات عمومی مرتبط با سیاست های دولت، تفاسیر مذهبی یا سایر موضوعهای چالش برانگیز سوال کنند، در چنین فضایی گفتمان حاکم از هویت بخشی به مردم ناتوان ماند و مردم از گرد گفتمان حاکم پراکنده میشدند، اینجا بود که زمینه برای شکلگیری و مفصل بندی های جدیدی در قالب گفتمان صحوه فراهم آمد.
پس از حمله صدام به کویت در آگوست 1990 ،دولت سعودی از نیروهای بین المللی به رهبری آمریکا خواست که از سرزمینهای سعودی در برابر تجاوز احتمالی صدام حمایت کرده، خاک این کشور را پایگاهی برای آزادی کشور اشغالی کویت قراردهد. ملک فهد اعلام کرد فراخواندن نیروهای بیگانه، تدبیری ضروری اما موقت خواهدبود، اما آمریکا پایگاههای خود درعربستان را به بهانه ضرورت حضور نیروهای نظامی در نزدیکی عراق حفظ کرد. در همین زمان، بن باز، مفتی اعظم سعودی با صدور فتوایی کمک طلبیدن از بیگانگان را برای حمایت از اسلام و مسلمانان، جایز دانست. بسیاری از علمای صحوه معتقد بودند این فتوا که به نیروهای مسیحی اجازه داده به کشور وارد شوند، خطوط قرمز دینی را زیرپاگذاشته و در تعارض با شریعت است. بدین ترتیب، دو تن از علمای به نسبت جوان، به نامهای شیخ سلمان عودة و شیخ سفر حوالی، معروف به »شیخین صحوه«، رهبری صحوه را پس از حمله عراق به کویت به عهده گرفتند؛ و بسیاری از جوانان طبقه جدید و مهاجر روستایی که از دل شرایط اقتصادی جدید ظهور کرده بودند گرد آنان جمع شدند.
دیگریسازی از گفتمان اسلام شیعی، غرب و سلفی وهابی
گفتمان صحوه در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی، غیرهای متفاوتی را برای هویت یابی خود برگزید؛ در سطح داخلی با گفتمانهای سلفی وهابی و سکولار تحت حمایت غرب، در سطح منطقه ای باگفتمان اسلام شیعی ، غیریت ایجادکرد و در سطح بین المللی، غرب را دشمن معرفی کرد . انقلاب ایران در سال 1979، چالشی بزرگ برای جامعه دینی سعودی به وجودآورد، به گونه ای که بسیاری از رهبران دینی و فعالان جوان سعودی، تحت تأثیر انقلاب ایران، خواهان موقعیتی بهتر برای رجال دینی در حاکمیت شدند. در این منازعه در گفتمانهای سلفی وهابی رسمی و نیز لیبرال و سکولار، صحوه گروهی در نظرگرفته شد که تفاسیر مذهبی بیگانه ارائه میدهد و انگارههای جنبشهای اسلامی سیاسی و به طور خاص، تزهای اخوان المسلمین و ایدئولوژی سید قطب و نیز اندیشههای جهادی را بازتعریف میَکند. این غیریت و ایجاد تمایز میان خود و دیگری، نقش مهمی در شکل گیری هویت گفتمان صحوه ایفاکرد و این گفتمان، موفق شد، خود را به عنوان یک ضرورت به جامعه تحمیل کند.
تعارض با منافع حکومت سعودی
عائض القرنی، یکی از شیوخ معروف صحوه، این گفتمان را درواقع «تجدید مذهبی »دانست که راستی و صداقت دوران سلف را احیا میکند. »صحوه«، خود را بازگشت به اصول، پس از یک دوره طولانی جدایی و ازخودبیگانگی معرفی کرد؛ بالاتر از آن، صحوه اعلام کردکه تنها اسلام ، به عنوان منبع مهم برای تمامی جنبه های زندگی ازجمله امور سیاسی عمومی اعتباردارد. گفتمان صحوه خود را نه تنها مسئول رهایی فرد بلکه مسئول رهایی جامعه عنوان کرد. علاوه بر این ، گفتمان صحوه، این «تصور اجتماعی» را گسترش میداد که مردم حق دارند ، در امور جاری، نصایح عمومی ارائه داده، سیاستهای دولت را نقدکنند.
ازاین رو، رهبران صحوه از ماجراجویی در حوزه ای که همواره در عربستان سعودی تابو بوده، ابایی نداشتند. این امر یکی از مهمترین دلایل ترس حکومت سعودی از جریان صحوه بود چرا که هدف اصلی اتحاد استراتژیک آل سعود و آل شیخ ترویج پروای اجتماعی از امور سیاسی بود.
در عربستان سعودی تنها دولت و علمای رسمی، حق و قدرت دارند که با منکر در جامعه مخالفت کنند؛ صحوه، این نگرش را رد میکند و آن را مسئولیت همگان میداند؛ دالی دیگر که در گفتمان صحوه، بسیار اهمیت دارد، »فقه واقع» است. گفتمان صحوه، همواره گفتمان سلفی وهابی رسمی را به دوربودن از واقعیتهای جاری متهم میکند. گفتمان صحوه تایید تصمیم عربستان دراجازه استفاده از خاک عربستان علیه عراق به نیروهای آمریکایی را دلیل دور بودن این علما از واقعیات جاری ومسائل روز میدانست.
براساس میراث وهابی ، خروج بر ولی امر و به چالش کشیدن اقتدار او، ممنوع است مگر آنکه وی از اقامه نماز در مساجدجلوگیری کند یا آشکارا از اسلام رویگردانیده، بدان کافر شود. گفتمان صحوه در این زمینه باتأثیرپذیری از مفاهیم اخوانی، معتقد است، امت حق دارد به جهت آنکه ولی امر اسلام و مسلمین است، قیم خویش باشد.برای حاکم نیز قیود و شروط بسیاری تعیین میکند به گونه ای که اکر حاکم به این شروط احترام نگذارد میتوان علیه او قیام کرد. دال «ولا و براء» یکی از دالهای گفتمان سلفی وهابی، است که یکی از عناصر اصلی ایمان بوده و از تجلیات بارز آن حرمت تکیه به کفار و لزوم اخراج آنان از جزیره العرب بود. اجازه ورود نظامیان آمریکایی به عربستان فرصت مناسبی برای صحوه جهت ساختار شکنی این دال گفتمان وهابی ایجاد کرد. براساس فن برجسته سازی و به حاشیه رانی گفتمانها، صحوه ازجمله نقاط ضعف گفتمان وهابیت را تاکید بر تخریب قبور به جای تخریب قصور(کاخها) در مبارزه با شرک عنوان کرد.
دیدگاه تساهلآمیز به فناوریهای جدید
درحالیکه علمای گفتمان وهابی رسمی نسبت به فناوری های جدیدارتباطی با دیده تردید می نگریستند، علمای صحوه از این ابزارها مانند راه اندازی شبکه های ماهواره ای و پایگاهها مجازی اسلامی برای گسترش گفتمان خود استفاده کردند.. به همین دلیل، گفتمان سلفی جنبشی به تبعیت از صحوه در بسیاری از کشورهای جهان عرب انتشاریافته و بر سایر اسلامگرایان در خارج از مرزهای عربستان تأثیرگذاشته است . سلفیگری در کویت توسط «عبدالرحمن عبدلخالق مصری الاصل» باتاسیس جمعیت «احیای تراث» پیوند خورده است. در مصر رهبران برجسته کنونی آن مانند هشام عقده، استاد جمال سلطان و شیخ فوزی سعید اشاره از صحوه متاثر شدند. عالم سلفی، محمد عبدالمقصود، به تاثی از صحوه با فتوایی معروف قیام علیه مبارک را جایز دانست. در اردن «جمعیات کتاب و سنت» ودر الجزایر شیخ علی بلحاح با تاسیس جبهه نجات ملی از صحوه تاثیر گرفتند.
مداخله سعودی در رقابت صحوه و آل شیخ
هرچند گفتمان صحوه تلاش کرده خود را وفادار به وهابیت نشان دهد و حتی آموزه های اعتقادی و اجتماعی گفتمان وهابیت را پذیرفته ، مخالفان از همان ابتدا اخوانی بودن را به این گفتمان برچسب میزدند و هدفشان نیز بی اعتبارکردن آن بود. همچپنین گفتمانهای رقیب سکولار و وهابی سلفی رسمی، این گفتمان را یک گفتمان واردتی از مصر و سوریه معرفی میکردند که با بافت فرهنگی عربستان سعودی همخوانی ندارد؛ این یکی از نقاط ضعف بزرگ گفتمان صحوه بود که اجازه نداد این گفتمان به هژمونی دست یابد. بنابراین پس از شدت گرفتن نگرانیها نسبت به گسترش گفتمان صحوه، گفتماان سلفی وهابی ،به نوعی نزاع نرم افزاری با آن واردشد؛ ازاین رو شخصیت های اصلی گفتمان وهابی،در ملا عمومی، ظاهر شده و خود را تنها دارندگان معرفت دینی حقه که برای رسیدن به سعادت و نجات لارم است ، معرفی کردند. به طورمشخص، دولت سعودی برای مهار گرایشهای اعتراضی گفتمان صحوه ، چهار راهکار را درپیش گرفت:
1-اعتبار زدایی: آنرا انحرافی و مخالف شریعت صحیح اسلامی معرفی کردند؛
2-ایجاد گفتمانهای رقیب نظیر جامی که لزوم تبعیت از ولی امر و هراس افکنی از فتنه را منتشر میکرد؛
3-سرکوب عناصر این گفتمان بوسیله اعدام، زندان ،جلوگیری از سفر،برکناری از مشاغل و تعطیل کردن موسسات؛
4-نهادسازی و برخی اصلاحات مانند احیای سمت مفتی کل، تاسیس وزارت خانه مدیریت امور اسلامی، ممنوع کردن ابتکارهای دینی در عرصه غیر دولتی.
فشارهای حکومت و انشعابات درون گفتمانی
با افزایش فشارهای نظام حاکم ، بیشتر رهبران صحوه، دیدگاههای خود را پس از آزادی از زندان در اواخر دهه 90 میلادی ملایم کردند برخی از وعاظ افراطی حکم ارتداد حکومت را پس گرفتند. تعاملاتی بین حکومت و صحوه انجام شد بدین گونه که حکومت امتیازاتی مانند اجازه تاسیس ماهواره و پایگاههای اینترنتی را به شرط عدم پرداختن به امور سیاسی مگر تایید مواضع حکومت داد. با فشارهای حکومت پس از دهه 90 و حوادث 11 سپتامبر صحوه به سه خرده گفتمان تقسیم شد:
1 - صحوه جدید که خواهان دست کشیدن از فعالیت های سیاسی و پرداختن صرف به فعالیت های اجتماعی مانند گذشته شد.
2- «لیبرالهای اسلامگرا- اصلاحطلبان اسلامی»که خواهان اصلاح ریشه ای نظام سیاسی و بازنگری در گفتمان دینی رایج شدند.
3- »جهادگرایان جدید« که انتقاد از دولت سعودی را جزو اولویت های خود قرار داده، جنگ با آمریکا و حمایت از سازمان القاعده را پشتیبانی کردند .
درنتیجه مجموعه این تحولات گفتمان صحوه در حوزه عمومی و سیاسی عربستان سعودی فعال است اما به مرور، خود به نوعی گفتمان محافظه کار تبدیل شده و انقلابی گری اش کمرنگ و به ابزاری در اختیار نظام حاکم بدل شده است. در بسیاری از تحولات بین المللی و جهت گیری های سیاسی ، از موضع دولت سعودی حمایت کرده مانند انتقاد از ورود روسیه به جنگ سوریه، و حمایت از جنگ عربستان علیه یمن. انقلاب بحرین را نیز توطئه ای ایرانی – شیعی برای تضعیف امنیت خلیج فارس اعلام کردند.
از بین جریانهای مختلف صحوه پس از افول گفتمانی، جریانی مهم از بطن صحوه زاده شد که میتوان آنرا گفتمان سلفیه اصلاح طلب نامید؛ این گفتمان، از اصلاح سیاسی و دعوت به تغییر مسالمت آمیز به سمت پادشاهی قانون اساسی، حاکمیت قانون و آزادیهای عمومی و مشارکت ملت در تصمیم گیری های سیاسی حمایت میکند. در گفتمان نوگرایان صحوه ای، اسلام به زور شمشیر توسعه نیافته و مشروعیت جهاد نیز در آن هست که مردم را رها کند هر دینی میخواهند انتخاب کنند و با جلوگیری کننده از این کار مبارزه کند. بنابراین عدالت، شورا و آسان گیری فقهی از مشخصه های آن است.