الوقت- انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی روز سه شنبه 20 فروردین برگزار شد و حزب لیکود به رهبری نتانیاهو توانست با 36 کرسی از مهمترین رقیب خود یعنی حزب سفید و آبی با 35 کرسی پیشی گرفته و پیروز رقابتها شود و از این طریق نتانیاهو که به پادشاه بی بی معروف است رکورد تداوم حضور در راس ساختار قدرت رژیم صهیونیستی را به نام خود ثبت کرد. نکته قابل توجه و بسیار مهم این انتخابات تداوم سلطه راستگرایان بر عرصه سیاسی اسرائیل برای سومین دوره پیاپی بود. این در حالی است که مشکلات اقتصادی داخلی، اتهامات متعدد مالی و اخلاقی علیه دولت و همچنین شکستهای منطقهای رژیم صهیونیستی در دوران نتانیاهو امکان موفقیت رقبا و شکست راستگرایان را متصور ساخته بود. همانگونه که در نظرسنجیهای مختلف مشخص بود کمتر کسی امکان چنین بردی از سوی حزب لیکود را میداد.
اهمیت این موضوع وقتی بیشتر میشود که بیاد آورده شود یک دهه پیش شکست ایهود اولمرت مخست وزیر وقت در جنگ با حزب الله لبنان و نیز متهم بودن به فساد اقتصادی موجب سرنگونی حکومت وی گردید. نوشتار حاضر ضمن تحلیل رفتار انتخاباتی جامعه صهیونیستی به چرایی نهادینه شدن راستگرایی و روند رو به رشد آن در این رژیم می پردازد.
نقش صهیونیستهای مذهبی در شکلگیری دولت صهیونیستی
یکی از اصلیترین دلایل حضور مستمر راستگرایان و یا به عبارتی صهیونیستهای مذهبی افراطی در ساختار قدرت دولت صهیونیستی را نسبت به گذشته میتوان در ماهیت اندیشه صهیونیسم جستجو کرد که اندیشهای استعماری و بر مبنای تلاش برای تسلط یهودیان بر جهان است.
فکر صهیونیسم در قرن نوزدهم در اروپا شکل گرفت و ناشی از تغییر نگرشی فلسفی و الهیاتی در اندیشه یهودیت بود چرا که بر اساس اندیشه های تورات یهودیان تا پیش از آمدن منجی (ماشیا یا مسیح) مجاز به تشکیل حکومت نیستند و این اصل همچنان در میان یهودیان ارتدوکس مخالف صهیونیسم مشاهده میشود. اما تلاشهای صهیونیستها برای بازگرداندن یهودیان از سراسر جهان به ارض موعود و تشکیل کشور مستقل نیاز به همراهی قدرتهای غربی آن روزگار داشت. از این رو اگرچه ایده تشکیل دولت یهودی فکری بنیادگرایانه محسوب میشد اما موسسان صهیونیسم خود را غیرمذهبی و جنبش صهیوینسم را جنبشی سکولار اعلام کردند که درصدد تشکیل دولتی دموکراتیک بر مبنای اقتصاد سوسیالیستی، نظام پارلمانی و تحزب تحت لوای قوانین لائیک است. این اقدام همزمان با تحولات جنگ جهانی دوم و ایجاد اسطوره دروغین هلوکاست توانست نظر مساعد روشنفکران غربی را نیز با خود همراه سازد.
اما تضاد شعار با ماهیت بنیادگرایانه صهیونیسم (با شعارهای تندروانه همچون تشکیل اسرائیل بزرگ، از نیل تا فرات، قوم برگزیده و برتری یهودیان بر سایر انسانها و...) بسیار زود خود را نمایان ساخت. یهودیان ثروتمند سرزمینهای اشغالی را به دلیل فراهم نبودن شرایط برای تداوم فعالیتهای اقتصادی خود ترک کردند. آنان سیاستهای دولت کارگری (مورد حمایت یهودیان طبقه متوسط و فقیر همچون یهودیان روسی، آفریقایی تبارها و ...) را تامین کننده منافع مالی خود نمیدانستند. از طرف دیگر یهودیان راستگرا مخالف دادن هرگونه امتیاز به فلسطینیان و حامی اشغالگری بیشتر بودند. اوج این تقابل را میتوان در ترور اسحاق رابین نخست وزیر اسبق اسرائیل توسط یک صهیونیست افراطی با فتوای خاخامهای یهودی مشاهده کرد.
بنابراین حزب کارگر که در نخستین دهههای تشکیل اسرائیل حزب حاکم بود، از بعد از نخست وزیری ایهود باراک، رهبر وقت این حزب، در سال ۲۰۰۰رو به ضعف گذاشته و قدرت آن پیوسته رو به کاهش رفت و حتی به آستانه فروپاشی رسید.
به نوشته وای.نت، انتخابات این بار بیش از هر زمان دیگری نشان داد که اسرائیل یک جامعه حامی اندیشههای راست است.
شرایط امنیتی اسرائیل و امنیتی کردن فضا
درماههای اخیر تشدید التهابات امنیتی در منطقه مایه نگرانی افکار عمومی در اسرائیل شد. پیروزیهای مقاومت در سوریه و عراق، گزارشهای متعدد از توانیابی فزاینده نظامی و موشکی حزب الله لبنان و حماس در مقابل اثبات ناتوانی ارتش صهیونیستی در جلوگیری از آن و مهمتر از همه تشدید تنشها در سرزمینهای اشغالی به دلیل سیاستهای تجاوزگرایانه نتانیاهو با حمایت دولت ترامپ در نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان و پذیرش رسمی اشغال جولان سوریه علل اصلی ایجاد چنین فضایی بوده است.
طبیعی است در چنین شرایط نگران کننده ای صهیونیستهای افراطی یا راستگرا که نقش اساسی در شکلگیری این رژیم داشتهاند به یادآوری نقش ناسیونالیستی خود در ضمانت بقای دولت یهودی در جنگهای گذشته و آینده بپردازند. تأکید نتانیاهو بر گسترش شهرکسازیها و ضمیمه کردن شهرکهای صهیونیستنشین در کرانه باختری به اراضی اشغالی، معرفی اقدام ترامپ در مورد جولان و بیتالمقدس به عنوان نتیجه سیاستهای خود در تقویت بیش از پیش روابط واشنگتن- تل آویو، و یا تصویب قانون دولت- ملت یهودی در کنست دقیقاً در همین راستا بوده است.