الوقت- اتحادیه اروپا همزمان با چالشهای داخلی متاثر از رشد جریانات محافظهکار و جدایی انگلیس، اما در خارج از مرزهای خود با اتحادیه کشورهای عربی جلسه مشترک برگزار کرده است.
برای نخستین بار است که اعضای اتحادیه عرب و اتحادیه اروپا با هم دور یک میز مینشینند، اما همین یکبار کافی بود تا فاصله این دو اتحادیه سیاسی بیش از آن چه متصور میشد، برجسته شود.
جلسه مشترک اتحادیه کشورهای عرب و اعضای اتحادیه اروپا روز یکشنبه و دوشنبه در شهر گردشگری شرم الشیخ مصر برگزار شد، اما به نظر نمیرسد نتایج این نشست مشترک برای طرفین چندان دستاوردی به بار آورده باشد.
جلسه مشترک دو اتحادیه بدون تصمیمات راهبردی
از همان ابتدای آغاز نشست مشترک اتحادیه اروپا و عرب بسیاری از کارشناسان پیش بینی کرده بودند که تصمیات مهم راهبردی در این نشست نمیتواند اتخاذ شود، زیرا در داخل هر دو اتحادیه اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. این پیش بینی البته درست هم از آب درآمد و در جلسه افتتاحیه این اجلاس احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه عرب به شدت به نقش منفی اتحادیه اروپا در تحولات 2011 کشورهای عربی اشاره کرد و گفت، آنها به هزاران تندرو و تروریست اجازه دادند به خاک کشورهای عربی بیایند و برای ساقط کردن نظامهای ملی این کشورها بجنگند.
از همین رو نیز آن چه در دستور کار اولیه این اجلاس قرار گرفت، متمرکز بر مسائل غیرسیاسی از جمله تغییرات آب و هوا، مهاجرت، بازرگانی و سرمایهگذاری بود تا حداقل در افتتاحیه این نشست اختلافات سیاسی کمتر مجال بروز یابد.
با این حال مسئله فلسطین، یمن و سوریه از موضوعات سیاسی مهم اجلاس مشترک دو طرف بود که در روز دوم به بحث گذاشته شد، اما در این زمینه نیز تصمیمات راهبردی و مهمی از سوی شرکتکنندگان اعلام نشد.
اختلاف اعراب و اروپاییها بر سر چیست؟
عدم اتخاذ تصمیمات راهبردی در نشست مشترک سران اتحادیه عرب و اروپا نشان داد دو طرف به شدت دچار اختلاف نظرهای سیاسی گسترده میباشند و این جلسات مشترک نیز توانایی حل اختلافات انباشته دو طرف را نخواهد داشت.
بدون تردید مسئله فلسطین مهمترین موضوع سیاسی در نشست سران اتحادیه عرب و اروپا بود، اما دو طرف تا کنون هیچگاه نتوانستهاند در این ارتباط رویه مشترکی را در پیش گیرند. یک چالش در میان جبهه عربی و حتی اروپایی تناقض و رویکرد متضاد اعضا به مسئله فلسطین است. در حالی که در اتحادیه عرب کشورهایی مانند قطر، اردن، لبنان و در اتحادیه اروپا کشورهایی مانند آلمان، انگلیس و فرانسه بر اجرای قطعنامه 1967 در مورد فلسطین اصرار دارند، در مقابل کشورهایی مانند عربستان، امارات و یا مجارستان و لهستان مواضع سازش گرایانهای را در برابر طرح ترامپ در مورد فلسطین اتخاذ میکنند که آشکارا به معنای نقض قطعنامه 1967 سازمان ملل است، چون در آن هم شهرکهای اشغالی به رسمیت شناخته میشود و هم مرکزیت بیتالمقدس برای فلسطینیها نادیده گرفته میشود.
از سوی دیگر اعراب در مورد دخالتهای اروپا در تحولات خاورمیانه نیز نظرات متناقضی دارند و در حالی که برخی کشورهای عربی دخالت غرب در مسئله سوریه را عامل تشدید بحران میدانند، برخی دیگر از جمله امارات، عربستان و حتی بحرین به شدت خواستار تداوم مداخله غرب در مقابل دولت مرکزی دمشق هستند.
همین اختلاف نظرها در جبهه اروپایی در دیگر موضوعات نیز دنبال میشود و فرانسه و ایتالیا به شدت در لیبی در مقابل هم قرار میگیرند و همدیگر را متهم به اقدامات بیثبات ساز در لیبی میکنند.
براین اساس از میان 50 کشور عربی و 28 کشور عضو اتحادیه اروپا نمیتوان انتظار داشت در مورد مسائل راهبردی تصمیمات هماهنگی اتخاذ شود و در این شرایط برگزاری اجلاس اخیر در شرمالشیخ بیش از هرچیز نمادین به نظر میرسد.
اجلاس مشترک نمادین
در عین حال با وجود اختلافات عمیق و متعدد اعراب و اروپاییها در موضوعات مختلف و عدم دستیابی به تصمیمات راهبردی، اما نمیتوان از ارزش نمادین اجلاس مذکور برای هر دو طرف غافل شد.
این روزها اتحادیه اروپا در داخل مرزهای خود به شدت با روند روبه رشد جریانات پوپولیسم و جریانات ملی راستگرا روبروست، تا آن جا که به اعتقاد بسیاری رشد جریانات ملیگرایی در اتحادیه اروپا در شکل افراطی خود حیات این اتحادیه را با چالش روبرو ساخته است.
لذا برگزاری اجلاس مشترک اروپا و اعراب به میزان قابل توجهی میتواند ایفای نقش این اتحادیه در صحنه بینالمللی را به مثابه یک واحد سیاسی یکپارچه تثبیت کند و در واقع راهی برای مقابله با چالشهای گریز از مرکز داخلی در اتحادیه اروپا باشد. نمونه دیگر برگزاری این گونه جلسات توسط اروپاییها تشکیل گروه تماس ونزوئلا از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا بود که در آمریکای لاتین برگزار شد.
در واقع نقش پدرخواندگی فرانسه و آلمان برای دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا یکی از مهمترین آفات یکپارچگی این اتحادیه است و حال اتحادیه اروپا در تلاش برای جلوگیری از تکرار تراژدی خروج انگلیس، همه کشورهای عضو را در مذاکرت بینالملل فرامیخواند و فقط به حضور نمایندگان فرانسه و آلمان بسنده نمیکند.
از سوی دیگر مسئله مهاجرت همچنان برای اروپا به مثابه یک چالش بزرگ است که بطور عمده از مبدا کشورهای عربی منطقه آغاز میشود و از این منظر به زعم اروپاییها این گونه مذاکرات شاید راهی برای حل بحران پناهجویان و مهاجران باشد، هرچند غرب به مانند همیشه از این واقعیت غافل است که آن چه میتواند بحران مهاجرت را پایان دهد نه برگزاری اجلاسهای متعدد بینالمللی، بلکه پایان مداخله در کشورهای مستقل و به رسمیت شناختن استقلال و ثبات دیگر کشورهاست. موضوعی که آشکار از سوی کشورهای غربی در جریان تحولات سوریه، لیبی و یمن نادیده گرفته شد.