الوقت - پرونده قتل جمال خاشقچی روزنامهنگار منتقد سعودی که بعد از دوم اکتبر 2018 (10 مهر 1397) پس از ورود او به کنسولگری عربستان در شهر استانبول ترکیه، به مهمترین سوژه محافل رسانهای در سطح بینالمللی تبدیل شده، با گذشت زمان هر روز ابعاد جدیدی از آن افشا میشود. در واقع، همانند قطعات یک پازل انتشار گزارشهای جدید و انتشار اطلاعات تکمیل و روشن کننده ابعاد حقیقت جنایت غیرانسانی سعودیها علیه یک شهروند خود است.
در جدیدترین ابعاد افشای قتل خاشقچی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) جمعبندی را مبنی بر دست داشتن «محمد بن سلمان»، ولیعهد رژیم سعودی و صدور فرمان قتل از سوی او، صادر شده است. جمعبندی سیا پیرامون، مدیریت پرونده قتل حاشقچی توسط ولیعهد سعودیها، در شرایطی است که دولت عربستان در 20 اکتبر 2018 (28 مهر 1397) با اعلام دادستان این کشور، با گذشت حدود 18 روز از ناپدید شدن جمال خاشقچی، قتل او را در کنسولگری عربستان پذیرفت. متعاقب این اقرار دولت سعودی، تا کنون چندین روایت متناقض از سوی ریاض پیرامون قتل روزنامهنگار منتقد سعودی اظهار شده که میتوان نقطه مشترک همه آنها را تبرئه ولیعهد از اتهام دست داشتن در جنایت دانست.
با تمام این اوصاف، اکنون در وضعیت پس از ارائه جمعبندی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا که محمد بن سلمان را به عنوان عامل اصلی قتل خاشقچی معرفی میکند؛ به نظر میرسد که محمد بن سلمان و دولت عربستان با وضعیتی پیچیدهتر از گذشته برای مدیریت اوضاع مواجه شده است. در واقع، رویکرد دولت آمریکا نسبت به قتل خاشقچی را تنها نمیتوان در مقام موضعگیریای ساده تلقی کرد، بلکه رویکرد آتی دولت آمریکا میتواند تعیین کننده بسیاری از معادلات در کشور عربستان و به طور خاص، رقم خوردن سرنشت محمد بن سلمان باشد.
در حقیقت، اتکای تام دولت عربستان به حمایتهای نظامی و امنیتی آمریکا، موجب شده که واشنگتن نقشی اساسی را در تعیین معادلات سیاسی در این کشور داشته باشد. نماد بارز این امر را میتوان در در اظهارات تحقیرآمیز، دونالد در جمع هواداران حزب جمهوریخواه در شهر ساوتهیون در ایالت میسیسیپی در اوایل اکتبر سال جاری مشاهد کرد. ترامپ در این سخنرانی بدون راه دادن هیچگونه واهمهایی تاکید کرد که «سعودیهای بدون حمایت آمریکا دو هفته بیشتر دوام نخواهند آورد.»
در ابتدای امر اکثریت ناظران، حرفهای رئیسجمهور آمریکا را بیشتر نوعی تبلیغات حزبی و ابزاری برای اخذ امتیازات بیشتر از ریاض تلقی کردند اما اکنون با گذشت یک ماه و نیم از بیان این رویکرد، به نظر میرسد که در معادلات میدانی نیز، دولت آمریکا میتواند بر عرصه سیاست داخلی عربستان تاثیر بگذارد. در واقع، محمد بن سلمان که از ژوئن 2017 تا کنون، در آستانه 18 ماهه شدن قرار گرفتن در منصب ولیعهدی عربستان سعودی قرار دارد؛ پس از مشخص شدن ابعاد جدید پرونده قتل جمال خاشقچی، خود را به درهای خروجی کاخ پادشاهی عربستان (الخزامی) نزدیک میبیند. در مجموع در وضعیت جدید میتوان دو سناریو را برای رویکرد آمریکا نسبت به آینده محمد بن سلمان در نظر گرفت.
سناریوی اول بر این اساس است که منافع اقتصادی آمریکا، باجهای کلانهای عربستان به آمریکا، گشادهدستی سعودیها در انعقاد قراردادهای خرید تسلیحات و رویکرد تاجرمسلکانه ترامپ، در نهایت منجر به مدارای واشنگتن با ریاض خواهد شد و با اخذ برخی امتیازات کلان اقتصادی، کاخ سفید در نمایشی ساختگی محمد بن سلمان را از اتهام تبرئه یا به نوعی بر جنایت سرپوش خواهد گذشت. به ویژه این سناریو زمانی بیشتر تقویت میشود که حمایت علنی و تام رژیم صهیونیستی از پادشاهی محمد بن سلمان، مورد لحاظ قرار گیرد. در حقیقت، مواضع سازشکارانه ولیعهد سعودیها به تلآویو و حمایت او از طرح «معامله قرن» دونالد ترامپ برای تعیین تکلیف سرزمینهای فلسطین اشغالی، موجب شده که صهیونیستها تمامی تلاش خود را برای حفظ قدرت و جایگاه بن سلمان انجام دهند. با توجه به اینکه، رئیس کاخ سفید نیز به شدت تحت تاثیر لابی صهیونیستها قرار دارد؛ به نظر میرسد ترامپ در جستجوی راهی برای نجات بن سلمان از باتلاق خاشقچی خواهد بود. درصورت تحقق این سناریو، محمد بن سلمان در قدرت باقی خواهد ماند و تداوم حمایت واشنگتن از خود را همچنان خواهد داشت.
بر خلاف سناریوی مذکور، دیگر سناریویی که در مقطع کنونی محتملتر به نظر میرسد این است که وضعیت در جامعه آمریکا به گونهای شده که ترامپ و کاخ سفید ناچار هستند، موضع تنبیهی و جدی را در قبال جنایت خاشقچی اتخاذ کنند که این امر میتوان پایان رویای بن سلمان برای رسیدن به تخت پادشاهی را به دنبال داشته باشد. نماد این امر را میتوان سخنرانی دونالد ترامپ و معاون او پیرامون ابعاد جدید قتل روزنامهنگار منتقد سعودی ارزیابی کرد. در حقیقت، متعاقب آشکار شدن گزارش سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا در ارتباط با صدور فرمان قتل خاشقچی از سوی محمد بن سلمان، ترامپ و کاخ سفید در منگنه فشارهای داخلی و بینالمللی قرار گرفتهاند. در نتیجه این امر نیز شاهد بودیم که رئیس جمهوری آمریکا، تاکید کرد: «واشنگتن ظرف دو روز آینده مشخص خواهد کرد چه کسی این کار را انجام داده است. علیرغم این اظهارنظر، ترامپ ارزیابی سیا را «بسیار خام اما محتمل» دانست، اما گفت واشنگتن گزارش کاملی را در این باره منتشر خواهد کرد. او گفت این گزارش مشخص خواهد کرد چه کسی این قتل را انجام داده است.» همچنین، مایک پنس، معاون رییس جمهور آمریکا در اظهاراتی دیگر در همین ارتباط، گفت: «قتل خاشقجی یک توهین به آزادی و استقلال رسانهها است.»
با وجود اظهارات قابل تامل رئیس و معاون کاخ سفید، مواضع سناتورهای پرنفوذ جمهوریخواه نشانگر آن هستند که بن سلمان بر خلاف تصورات خود، احتمالا با واکنشی جدی در آمریکا مواجه خواهد شد. در همین زمینه، لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه آمریکا که در ایالت کارولینای جنوبی که به زودی به عنوان رئیس کمیته قضایی سنا تعیین خواهد شد، خواستار برکناری شاهزارده سرکش از قدرت شده است. همچنین، باب کروکر رییس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در توییتر خود نوشت: «همه چیز به این سمت اشاره دارد که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان دستور قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار واشنگتنپست را صادر کرده است. پیش از آن که محمد بن سلمان افرادی را اعدام کند که در واقع دستور خود او را اجرا کردهاند، دولت ترامپ باید عزمی راسخ در مسئولیتپذیری خود نشان دهد.»
مجموع این رویکردها نشانگر آن است که تصمیمگیری برای ترامپ و نزدیکان او در دولت پیرامون پرونده خاشقچی و نوع مجازات دولت سعودی، بسیار پیچیده و دشوار شده است. بهگونهای که شواهد امر حاکی از آن هستند که احتمالا محمد بن سلمان میتواند قربانی فشارهای آمریکا و کشورهای غربی شود.