خشم مقامات آمریکایی از گسترش روز افزون محبوبیت گفتمان مقاومت اسلامی در میان ملتهای منطقه که برای منافع نامشروع واشنگتن بزرگترین تهدید میباشد، موجب شده تا کاخ سفید پس از شکست کامل تروریستهای تکفیری (که وظیفه نیابتی تضعیف مقاومت را برعهده داشتند) اینبار خود همراه با دیگر متحدانش به صحنه مقابله جویی با ملت ایران وارد شده و برای اقدامات کور تروریستی داخل ایران برنامهریزی و هزینه کنند
الوقت- رژه نیروهای مسلح ایران به مناسبت بزرگداشت مقاومت 8 ساله در برابر تجاوز رژیم بعث و حامیان بیشمار بینالمللی آن، با اقدام تروریستی عناصر گروهک ضدانقلاب و خودفروخته در خوزستان به روزی خونین تبدیل شد. در این حمله وحشیانه شمار زیادی از نظامیان و همچنین مردم عادی نظارهگر مراسم با آتش کینه و نفرت دشمنان شکست خورده ملت سربلند ایران به خاک و خون کشیده شدند تا سند دیگری بر اثبات ماهیت تروریستی و غیرانسانی گروهکهای خودفروخته و دولتهای حامی آنها رقم بخورد. بلافاصله پس از منتشر شدن اخبار این حادثه تروریستی در مسابقهای میان گروههای تروریستی برای پذیرش این حمله ابتدا گروهک موسوم به «الاحوازیه» و سپس گروهک تروریستی داعش مسئولیت انجام این حمله را برعهده گرفتند.
در حالی که ایران طی سالهای پرالتهاب، پرآشوب و جنگ زده منطقه، جزیره ثبات و مرجع اصلی کنترل ناامنی و مقابله تمام عیار با تروریسم دست پروده غربیها و دولتهای متحجر عربی بوده است اکنون مشاهده سبقت گیری گروهکهای تروریستی از هم برای پذیرش مسئولیت حمله تروریستی اهواز در واقع نشان دهنده قله دست نیافتنی ثبات و امنیت ایران برای دشمنان میباشد که توانایی وارد کردن ضربهای هرچند ناچیز و حقیرانه به پیکر امنیت ملی ایران اسلامی را به مایه مباهات برای آنها تبدیل کرده است.
دستهایی که پیشتر قطع شدند
زمینهچینی برای کشاندن ناامنی به ایران سیاستی بود که بذر آن پس از شکست کامل سناریوی بازترسیم نظم منطقهای غرب آسیا از طریق بحرانسازی در سوریه و عراق، به منظور تضعیف محور مقاومت و ایجاد فضای تنفسی برای رژیم صهیونیستی، در نتیجه حضور مقتدرانه ایران در صف نخست مقابله با تروریسم و افراطیگری کاشته شد. در این سناریونویسی مشترک غربی- عربی با تمرکز بر کشاندن بحران به خاک جمهوری اسلامی از هر طریق ممکن، به پتانسیل گروهکهای مسلح تجزیهطلب و تفرقهانگیز توجه شد تا با بهرهگیری از شرایط مساعد (همچون حمله به مجلس و یا اعتراضات دی ماه) فوراً با کشته سازی فضا را رادیکال کرده و به خیال خام خود ایران را به ورطه سوریه شدن بکشانند. اما علیرغم این طرحریزی و هزینهها اشراف اطلاعاتی نیروهای امنیتی ایران مجال عرض اندام را از این گروهکها گرفت و در آخرین نمونه از این موارد روز 17 شهریور نشست سران گروهک تروریستی حزب دموکرات کردستان ایران که همین زمینه تشکیل شده بود در مرز با اقلیم کردستان عراق مورد حمله موشکی قرار گرفت و پیام آگاهی از نقشههای شوم دشمنان به طراحان آن در آن سوی دریاها رسید.
تهدیدات آمریکا و معیارهای دوگانه برای تروریسم
اگرچه نوع پوشش رسانههای غربی و عربی از این حمله تروریستی به صورت تلاش برای داخلی بودن مسأله و صحنه پردازی وجود اختلافات قومی در ایران بود اما مقامات ایران با شناسایی عاملین حمله اعلام کردند که مردان مسلح توسط دو کشور عربی خلیج فارس آموزش دیده و با ایالات متحده و اسرائیل ارتباط داشته اند. سرلشگر ابوالفضل شكارچی سخنگوی ارشد نیروهای مسلح ایران به خبرگزاری رسمی ایرنا گفت: «این تروریست ها در دو کشور حاشیه خلیج فارس پشتیبانی مالی و تسلیحاتی شده اند و در این کشورها آموزش دیده و سازماندهی شده اند». در این میان آنچه بیش از همه دستهای پنهان آمریکا برای ایجادناامنی در ایران را نمایان میکند سخنان روز گذشته مایک پمپئو وزیر خارجه این کشور میباشد که در گفت و گو با شبکه خبری سی ان ان گفته بود واشنگتن در مقابل هر حمله حتی از سوی گروه های نیابتی اقدام مستقیم در مقابل ایران انجام می دهد.
در واقع خشم مقامات آمریکایی از گسترش روز افزون محبوبیت گفتمان مقاومت اسلامی در میان ملتهای منطقه که برای منافع نامشروع واشنگتن بزرگترین تهدید میباشد، موجب شده تا کاخ سفید پس از شکست کامل تروریستهای تکفیری (که وظیفه نیابتی تضعیف مقاومت را برعهده داشتند) اینبار خود همراه با دیگر متحدانش به صحنه مقابله جویی با ملت ایران وارد شده و برای اقدامات کور تروریستی داخل ایران برنامهریزی و هزینه کنند. این موضوع بار دیگر اثبات دروغین بودن شعارهای حقوقبشردوستانه مدعیان غربی را به اثبات رسانید در شرایطی که دیگر نمیتوانند همانند موضوع تحریمهای اقتصادی ادعای مضحک دوستی با مردم ایران و دشمنی با حکومت را سر دهند بلکه الان موضوع هدف قرار دادن امنیت، ثبات و یکپارچگی سرزمینی ایرانیان میباشد.