کشورهای عمده اتحادیه اروپا به امید اینکه بار دیگر به شهروندان بریتانیایی سیاست واحد اروپایی و لزوم همراهی انگلستان با سایر کشورهای اروپایی را نشان دهند به صورت نسبتا گسترده اقداماتی مثل اخراج دیپلماتهای روس را در دستور کار قرار دهند.
الوقت- بیش از دو هفته از 4 مارس یعنی روزی که «سرگئی اسکریپال» جاسوس دوجانبه به همراه دخترش به صورت بی هوش در شهر سالیزبوری انگلستان پیدا شدند، میگذرد. حادثه ای که دولت ترزا می آن را حمله ای تروریستی و برنامه ریزی شده از جانب مسکو اعلام کرده است و همین امر منجر شد تا در یک اقدام هماهنگ موج شدیدی از واکنش در کشورهای غربی به این مساله صورت گیرد و برخی کشورهای اروپایی به همراه آمریکا و کانادا اقدام به اخراج تعدادی از دیپلماتهای روسی کردند.
هنوز هیچ گونه تصویر و فیلم موثقی از و شفاف سازی از طرف دولت انگلیس در مورد ماجرای «سرگئی اسکریپال» انجام نشده است. اینکه وضعیت پزشکی این فرد و دخترش چگونه است و چه مراحلی را طی میکنند و یا عوامل واقعی مسمومیت چه کسانی بوده اند؟ آیا دستگیر شده اند یا خیر و براساس چه مستندات و مدارکی روسیه در آن دست داشته است؟ اینها سوالاتی است که لندن تا کنون پاسخ شفاف و رضایت بخشی به آن نداده است. هر چند شوروی یکی از منابع تولید گاز اعصاب نوویچکوف بوده است اما به گفته مقامات روسی، این کشور، تمامی ذخایر این گاز را قبلا به تایید ناظران یین المللی از بین برده است، بنابراین استفاده از این گاز برای یک هدف کوچک در کشوری ثالث که میتواند روسیه را در جایگاه اتهام نقض ممنوعیت استفاده از سلاحهای شیمیایی قرار دهد، محل تردید است. روشن نکردن ابهامات توسط بریتانیا و سخنان غیر دیپلماتیک وزیردفاع این کشور نسبت به روسیه که در نوع خود بی سابقه بود، سوالات جدیدی را ایجاد میکند که هدف واقعی لندن از طرح این اتهامات چیست؟ انگلیس سعی میکند این ماجرا را در هاله ای از ابهام قرار دهد و به حواشی آن بال و پر دهد که این مساله نشان میدهد لندن اهداف دیگری را از این سناریو دنبال میکند .با توجه به اینکه لندن از همکاری جدی با روسیه برای روشن شدن این ماجرا خودداری میکند فرضیه سناریو سازی انگلستان بیشتر تقویت میشود. اما اهداف واقعی انگلستان چیست؟
برگزیت و نقش آن در تنش لندن-مسکو
با برگزاری همهپرسی برگزیت و اعلام خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، اجرای این تصمیم هم در داخل انگلستان و هم در اتحادیه اروپا با چالشهای جدی همراه شد. یکی از نگرانی های لندن آن است که برگزیت موجب تضعیف جایگاه انگلستان در سازمانها و نهادهای بین المللی از جمله ناتو شود. از سوی دیگر در صورتی که انگلستان از اتحادیه اروپا خارج شود آلمان و سپس فرانسه برای حفظ اتحادیه اروپا متعهد میشوند حق عضویتی که قبلا انگلستان به اتحادیه اروپا پرداخت میکرده را بپردازند که این مساله تا حدودی اقتصاد این دو کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. انگلستان در سال ۲۰۱۶ حدود ۱۶ درصد بودجه اتحادیه اروپا را پراخت میکرده است. همچنین کشورهای اروپایی نگرانند که پس از برگزیت کشورهای دیگری از اتحادیه اروپا نیز برای خروج از آن همه پرسی برگزار کنند و یک دومینیوی خروج شکل گیرد و نهایتاً پایه های فروپاشی این اتحادیه منطقه ای فراهم شود. بنابراین انگستان برای پوشاندن برخی از عوارض برگزیت روسیه را که از سال ۲۰۰۲ روابط پرتنشی با اتحادیه اروپا داشته به عنوان یک بهانه انتخاب کرد و این اتهام زنی ها پس از پیروزی پوتین در انتخابات اخیر روسیه شروع شد. کشورهای عمده اتحادیه اروپا نیز به امید اینکه بار دیگر به شهروندان بریتانیایی سیاست واحد اروپایی و لزوم همراهی سایر کشورهای اروپایی را به انگلستان نشان دهند به صورت نسبتا گسترده اقداماتی مثل اخراج دیپلماتهای روس را در دستور کار قرار دهند.
دوئل روسیه و اروپا
روسیه مدتهاست که به فکر بازیابی قدرت خود به عنوان یک قدرت بزرگ و یک عضو شورای امنیت است و با توجه به موقعیت ژئوپلتیک خاصی که دارد همواره در کانون تنش و توجه است. پیروزی پوتین درانتخابات اخیر روسیه به معنی ادامه دادن سیاستهای مستقل روسیه در دور چهارم ریاست جمهوری پوتین است. این مساله پس از موفقیتهای روسیه در سوریه برجسته تر شده است. روسیه همچنین در قالب اقدامات دیگر مثل فعالیت در سازمان شانگهای به دنبال تعریف جدیدی از امنیت به همراه کشورهای خارج نزدیک(جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی سابق) و کاهش نفوذ غرب و ناتو در شرق اروپاست. اوکراین به لحاظ تاریخی و استراتژیک یک منطقه مهم برای قدرتمند شدن یا تضعیف روسیه است. با وجود الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه ،این کشور همچنان سعی میکند کمترین تنش را هم با اتحادیه اروپا داشته باشد و به نقش تاریخی خود در زمان روسیه تزاری در همکاری با اروپا تاکید میکند اما اتحادیه اروپا و ناتو تمایلی به قدرت یابی مجدد روسیه ندارند. بنابراین از هر بهانه ای استفاده میکنند که روسیه را تحت فشار بگذارند که از مواضع خود در کریمه و همچنین سوریه دست بردارد. پس از انتخاب مجدد پوتین به عنوان رئیس جمهور روسیه، این بار به صورت هماهنگ فشارهای سیاسی به مسکو شروع شد.
منافع آمریکا از همراهی با اتحادیه اروپا
آمریکا از همان آغاز شروع تنش بین انگلستان و روسیه خود را در کنار اروپا قرارداد. آمریکا با اخراج ۶۰ دیپلمات روسی در روزهای اوج گرفتن تنش بین روسیه و اروپا، عملا سعی کرد کشورهای بیشتری را به اخراج دیپلماتهای روس و فشار سیاسی به روسیه ترغیب کند و در این ماجرا نقش فعالی را به عهده بگیرد. ایالات متحده این اقدامات را براساس منافعی خاص انجام میدهد. یکی از راهبردی ترین اهداف ایالات متحده، اصطکاک اروپا و روسیه برای حفظ هژمونی آمریکاست. هم روسیه قدرت بزرگی است و هم اتحادیه اروپا، سیاست راهبردی و همیشگی ایالات متحده به عنوان ابرقدرت، ایجاد تنش بین قدرت های بالقوه مهمی است که میتوانند ثبات هژمونیک ایالات متحده را برهم بزنند،تناقض در سیاست ایالات متحده زمانی بیشتر آشکار میشود که ترامپ از یک طرف از برگزیت حمایت کرد و آنرا عاملی دانست که انگلستان دوباره خود را پیدا میکند.والبته این سخنان در جهت تضعیف اتحادیه اروپا و کمک به ایجاد انشقاق در آن بود و از طرف دیگر از اقدام هماهنگ اروپا علیه روسیه حمایت میکند، این تناقض نشان میدهد که آمریکا به دنبال تحقق منافع اتحادیه اروپا نیست و تا آنجا حمایت میکند که این اتحادیه به اموری مثل تنش با روسیه سرگرم باشد. به گزارش وال استریت تا دوسال آینده ۵۰۰ میلیارد دلار از ذخایر ارزی جهان به یورو تغییر پیدا میکند که نشان دهنده رشد ۲۵ درصدی یورو در ذخایر ارزی جهان خواهد بود. این یک زنگ خطر جدی برای آمریکاست که نیاز حیاتی دارد که دلار سهم عمده و اصلی در مبادلات اقتصادی جهان داشته باشد. از طرف دیگر آمریکا تولید نفت خود را در سال گذشته به ده میلیون بشکه در روز رسانده است. روسیه سهم عمده ای در صادرات نفت و گاز به اروپا دارد و تحریم و تنش طولانی در روابط روسیه و اروپا، برای آمریکا این احتمال را در پی دارد که بازاربیشتری از نفت اروپا را به خود اختصاص دهد چرا که آمریکا پس از شروع جنگ اقتصادی با چین بیم آن دارد این کشور به عنوان بزرگترین وارد کننده نفت آمریکا، نفت کمتری از این کشور وارد کند.
روسیه براثر این فشارها چه تصمیمی اتخاذ خواهد کرد؟
روسیه نزدیک ۱۸ سال است برای احیای سیاستی مستقل و براساس نیازمندی های ژئوپلتیک خود، تلاشهای جدیدی انجام داده و برای آن سرمایه گذاری های زیادی کرده است. بسیاری از کشورهای خارج نزدیک اشتراکات امنیتی و اقتصادی زیادی با روسیه دارند و از طرف دیگر روسیه بارها نشان داده که وزنه مهمی در معادلات منطقه اوراسیا و خاورمیانه میباشد. به عنوان مثال بارها برای حل بحران سوریه بر نقش این کشور تاکید شده است.آمریکا و اروپا به خوبی میدانند که روسیه در افغانستان نیز نقشی تعیین کننده دارد و در این کشور احتمال اتحاد روسیه وچین وجود دارد که یک زنگ خطر جدی برای غرب محسوب میشود و میتواند به سایر نقاط استراتژیک گسترش یاید، بنابراین غرب نمیتواند فشار بر روسیه را به صورت طولانی مدت تداوم دهد. این کشور در بیضی انرژی نفت و گاز جهان نیز واقع شده است و از اهرم استراتژیک قوی ای نیز برخوردار است. خط قرمز پوتین جایگاه روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ است و از هر سیاستی که به آن آسیب بزند اجتناب میکند. لذا خواسته های غرب در حقیقت تهدید این خط قرمز است؛ گزینه ای که پوتین از سال ۲۰۰۲محوریت سیاستهای خود را براساس آن قرار داده است. سیاستهای پوتین ترکیبی از سازش و عدم انعطاف بوده است. در ملاحظات ژئوپلتیکی پوتین انعطاف به خرج نخواهد داد چنانکه مسکو از واکنش متقابل به اخراج دیپلماتهای خود خبر داده است. از این رو می توان گفت در چشم انداز آینده این مناسبات باید شاهد کاهش همین اندک روابط روسیه و غرب و ورود به شرایط جنگ سردی جدید باشیم.