الوقت- سخنرانی رییس جمهور آمریکا در سازمان ملل بار دیگر شکاف ایجاد شده میان راهبرد سیاست خارجی دولت جدید آمریکا و رویکرد دیگر قدرتهای جهانی نسبت به موضوعات مهم بینالمللی را آشکار کرد. اگرچه در سالهای پس از فروپاشی شوروی دامنه اختلافات میان آمریکا و دیگر قدرتهای بینالمللی بدلیل سیاستهای یکجانبهگرایانه و مداخلهجویانه این کشور در مناطق مختلف جهان، رو به گسترش بوده است اما میتوان ادعا کرد که امروزه این اختلافات به بیشترین میزان خود طی سه دهه گذشته رسیده است. در این میان تفاوت دیدگاه قدرتها نسبت به مسائل مربوط به ایران، جایگاه منطقهای و نوع رفتار با آن (تخاصم یا تلاش برای حل اختلافات) در کانون ایجاد چنین شکافی میباشد.
اختلاف در موضوع توافق هستهای
مسئله توافق هستهای یکی از اصلیترین موضوعات بینالمللی مرتبط با ایران است که به عاملی برای افتراق در مواضع قدرتها شده است. بعد از روی کارآمدن ترامپ و مواضع سخت گیرانه او نسبت به ایران، ایجاد افتراق میان اروپا و آمریکا به ویژه در مورد مسائلی همچون پرونده هسته ای ایران قابل پیش بینی بود. در واقع ترامپ تلاش دارد تا با مشی یک جانبه گرایی محدودیت های فراگیر را علیه ایران پیش ببرد. وی این مسئله را از دو طریق سازوکارهای حقوقی همچون مبارزه با لغو تحریم ها و تهدید، پیگیری می نماید.
این در شرایطی است که اروپا به طور روشن واقف بر این واقعیت است که آمریکا به عنوان یک قدرت بینالمللی و عضو دائم شورای امنیت که انتظار میرود بیشترین تعهد به قواعد بینالمللی داشته باشد التزام و تعهد لازم را در این رابطه ندارد.
بر این اساس مشاهده میشود که پس از سخنان ترامپ علیه توافق هستهای با ایران و تهدید به خروج از این معاهده بینالمللی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با اشاره به تاییدهای مکرر آژانس بین المللی اتمی نسبت به پایبندی ایران به تعهدات هسته ای خود و بیان اینکه مذاکرات هسته ای ایران از سر گرفته نخواهد شد، به سخنان ترامپ واکنش نشان داد. از طرف دیگر موضع گیری مکرون رئیس جمهور فرانسه بود که خروج آمریکا از برجام را تصمیم اشتباه خواند. حتی وزیر خارجه سوئد سخنان ترامپ را "سخنرانی اشتباه" در "زمان اشتباه" عنوان کرد.
اتهام نخ نمای تروریسم علیه ایران
محور دیگر اختلاف میان قدرتهای بینالمللی نسبت به ایران، اتهامات تکراری وی درباره حمایت ایران از تروریسم بود. بی تردید مبارزه با تروریسم، بخشی از راهبرد دفاعی ایران محسوب می شود چرا که تهدید گروههای تروریستی یکی از مهمترین منابع تهدیدزا در محیط امنیتی ایران می باشد. این در حالی است که آمریکا همواره برای پیشبرد اهداف امنیتی و نظامی خود به دنبال یک عامل برهم زننده بوده است. به عبارتی تروریسم پدیده است که ارتباط مستقیم با ثبات منطقه دارد لذا مبارزه با عوامل بیثباتساز جز اولویت های منطقه ای ایران بوده است اما آنچه پیوسته در مواضع مقامات آمریکایی و به ویژه ترامپ به چشم می خورد، تداوم بحران و بی ثباتی نیز تشدید منازعات در جهان و منطقه می باشد که تروریزم در خدمتِ غرب، بهترین ابزار در این مسیر است. دولت آمریکا بدون اشاره مشخص به گزارش های مستند مکرراٌ تلاش دارد تا ایران را یک تهدید منطقه ای و جهانی نشان دهد. می توان گفت تروریسم با پیشبرد منافع آمریکا بویژه در غرب آسیا گره خورده است. بنابراین هرچند آمریکا نام گروه های تروریستی را فهرست می کند اما در راستای منافع خود پیوسته از آنها حمایت می کند. در حالی که شاخصهای جهانی حاکی از افزایش مبارزات ایران بر علیه تروریزم میباشد. این مسئله جدیت ایران را در تأمین امنیت و مبارزه با تروریسم نشان می دهد.
بنابراین می توان به این نتیجه رسید دولت کنونی آمریکا به صورت بی وقفه تلاش دارد با طرح موضوعات نخنمایی چون تهدید هستهای ایران و حمایت ایران از تروریسم، دیگر کشورهای جهان بویژه قدرتهای بین المللی را در فشار به ایران ، با خود همراه سازد. تلاشی که تا کنون تقریباً بی نتیجه مانده و افقهای پیش رو، ناکامیهای بیشتری را برای مقامات واشنگتن در این مسیر ترسیم می نماید.