الوقت - اگرچه سنت انتقال قدرت از برادر به برادر یا جریان افقی قدرت در عربستان که بر مبنای منشور عبدالعزیز موسس پادشاهی سعودی بنیانگذاری شد، به لحاظ شکلی و بر اساس عرف هایی چون بیعت و اجماع کنترل و مدیریت گردیده است، اما این شیوه تعیین جانشین، همواره پتانسیل جنگ قدرت را در ماهیت خود داشته است. شاهد مثال آنکه در چندین برهه مشخص شاهد کشمکش قدرت و صف آرایی برادران در مقابل یکدیگر بوده ایم.
در مقطع کنونی که این مسئله با گنجاندن نوادگان یا شاهزادگان نسل سوم در خط جانشینی، چاره جویی شده و تا حدی توانسته بر مشکلات رایج فائق آید، اما یافتن پادشاهی کارآمد و مقبول در کنار مدیریت جنگ احتمالی قدرت، همچنان به معمایی دشوار تبدیل شده است.
در این چارچوب، ملک سلمان که در دو سال و شش ماه اخیر نشان داده که ظرفیتهای تغییرات ناگهانی در سیستم محتاط سعودی را دارد، برای آنکه بتواند فرزند خود محمد را به قدرت برساند، نیازمند کنار گذاشتن برادرزاده خود محمد بن نایف است که از حمایت آمریکایی ها بخصوص در دوران بوش و اوباما برخوردار است. در زیر به 4 متغیر برای کنار گذاشتن بن نایف و مدیریت کشمکش کنونی اشاره شده است:
1. سلمان با علم به این واقعیت که فرزندان پادشاهان درگذشته سابق (برادران تنی و ناتنی خود از جمله سعود، فیصل، خالد، فهد، عبدالله) عملاً به حاشیه رفته و امروزه جایگاه چندان مهمی را در مناصب امارتی و وزارتی ندارند، درصدد است تا فرزند جوان و پر از سودای خود را در مقام ولیعهدی و به جای محمد بن نایف قرار دهد تا علاوه بر رفع این نگرانی از آینده فرزندان، مشکل انتقال قدرت را که در سال های اخیر تبدیل به یک معضل برای عربستان شده است را برای مدت مدیدی با انتقال به شاهزاده ای جوان حل کند. موضوعی که اگرچه می تواند ضرب و آهنگ مرگ و میر شاهزادگان کهنسال را کنترل کند، اما با توجه به ماهیت چرخش قدرت در عربستان و معضلات اساسی، نمی تواند یک مکانیسم منطقی، کارآمد و مشروع و بدون هزینه باشد.
2. سلمان با علم به اینکه ولیعهد کنونی که بعد از مرگ او پادشاه خواهد شد، قدرت و توان عزل و نصب ولیعهد خود را دارد، درصدد است تا بن نایف را از ولیعهدی عزل کند تا مشکلی برای فرزندش در راه رسیدن به پادشاهی وجود نداشته باشد.
3. ملک سلمان احتمالاً با این استدلال که محمد بن نایف فرزند ذکور ندارد و تنها دو دختر دارد، راه را برای کنار زدن بن نایف هموارتر می کند و با توجه به اهمیت این موضوع در میان سعودی ها، می تواند توجیه محکمی برای متقاعد کردن شاهزادگان ارائه کند.
4. تحکیم پایه های قدرت بن سلمان، یارگیری های سیاسی در دربار و میان برادران و عمو زادگان، تضعیف بن نایف و ضعیف نشان دادن آنها از مواردی است که از زمان روی کارآمدن پادشاه جدید تاکنون به انحای مختلف در دستور کار خانواده سلمان و دیگر شاهزادگان نزدیک به این جناح قرار گرفته است که می تواند در کنار عوامل دیگر نقش آفرینی کند.
به فرض تحقق این مسئله و کنترل خطوط جانشینی، این نگرانی میان طیف وسیع شاهزادگان دوچندان خودنمایی میکند که قدرتگیری یک شاهزاده همچون محمد بن نایف یا محمد بن سلمان، می تواند موروثی کردن قدرت در شاخه یکی از پسران عبدالعزیز را به دنبال داشته باشد، بخصوص که مکانیسم های مورد اجماع همچون منشور عبدالعزیز سالبه به انتفای موضوع گردیده و انتخابات نیز محلی از اعراب ندارد. از این زاویه است که موضوع جنگ احتمالی قدرت در پادشاهی عربستان سعودی امری ممکن و قابل تحقق است، به شرط آنکه عرف هایی چون شیخوخیت و بیعت و اجماع ناکارآمد جلوه کنند و پای پول، تطمیع و سکوت در میان نباشد.
کامران کرمی (تحلیلگر مسائل خلیج فارس)