الوقت- تحولات ژئوپولیتیکی سالهای اخیر در غرب آسیا و شمال آفریقا، بهویژه پس از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه در اواخر سال ۲۰۲۴، بار دیگر نگاهها را به بازآرایی راهبردی روسیه در منطقه معطوف کرده است. در حالی که بسیاری از تحلیلگران غربی انتظار داشتند مسکو با از دست دادن پایگاههای کلیدی خود در سوریه—از جمله حمیمیم و طرطوس—دچار عقبنشینی راهبردی شود، شواهد میدانی و گزارشهای امنیتی نشان میدهد که روسیه همزمان با تثبیت حداقلی حضور خود در سوریه، بهطور هدفمند جنوب لیبی را بهعنوان یک سکوی راهبردی جایگزین و مکمل فعال کرده است.
نگرانی از آینده سوریه و فعال شدن گزینه لیبی
گزارشهای اندیشکدههای امنیتی و رسانههای تخصصی دفاعی، تأکید میکنند که در ماههای پایانی ۲۰۲۴، عدم قطعیت نسبت به آینده حضور نظامی روسیه در سوریه، مسکو را واداشت تا بهدنبال گزینههای پشتیبان در منطقه باشد. در همین مقطع، پروازهای مکرر از سوریه به شرق و جنوب لیبی، جابهجایی تجهیزات نظامی و انتقال نیروهای وابسته به ساختارهای روسی گزارش شد. از نگاه ناظران غربی، لیبی به دلیل خلأ حاکمیتی، چندپارگی قدرت و حضور بازیگران رقیب، محیطی مناسب برای مانور ژئوپولیتیکی روسیه فراهم میکرد.
در سوی مقابل، منابع روسی نزدیک به محافل نظامی و امنیتی، این تحرکات را نه «جایگزینی سوریه»، بلکه بخشی از یک راهبرد «تنوعبخشی به عمق عملیاتی» توصیف کردهاند؛ راهبردی که هدف آن کاهش وابستگی به یک جغرافیای خاص و افزایش انعطافپذیری در برابر فشارهای غرب است.
یک سال پس از سقوط اسد، وضعیت روسیه در سوریه بهتر از آن چیزی به نظر میرسد که در روزهای نخست پس از روی کار آمدن مسلحین پیشبینی میشد. روسیه توانسته است حضوری محدودتر اما پایدار را در سوریه حفظ کند. دیدارهای سطح بالای میان ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، و جولانی رئیسجمهور موقت سوریه، بار دیگر نقش مسکو در این کشور را تثبیت کرد و جولانی بهطور علنی متعهد شده که به توافقهای نظامی پیشین پایبند بماند. حاصل این روند، حضوری محدودتر است، اما نه حضوری که بتوان آن را یک شکست راهبردی تلقی کرد.
بنبست ساحلی و چرخش به عمق سرزمینی
یکی از نکات کلیدی در تحلیل چرایی تمرکز روسیه بر جنوب لیبی، ناکامی مسکو در تثبیت یک بندر دریایی در سواحل مدیترانه است.
مسکو نزدیک به یک دهه است که روابط خود را با خلیفه حفتر، فرمانده ارتش ملی لیبی، گسترش داده تا به قلمرو شرق لیبی و زیرساختهای نظامی آن دسترسی پیدا کند و لیبی را به یک قطب لجستیکی برای نمایش و گسترش قدرت روسیه در عمق قاره آفریقا تبدیل سازد.
اما برخلاف گمانهزنیهای اولیه درباره احتمال ایجاد پایگاه دریایی روسیه در شرق لیبی، منابع دیپلماتیک غربی و حتی برخی تحلیلگران روس اذعان دارند که مقامات شرق لیبی تمایلی به واگذاری یک تأسیسات مهم ساحلی به مسکو نداشتند؛ اقدامی که میتوانست روابط رو به بهبود آنها با ایالات متحده، ترکیه و کشورهای اروپایی را به خطر اندازد.
در نتیجه، روسیه مسیر متفاوتی را برگزید: گسترش نفوذ در عمق خاک لیبی. اینجاست که جنوب لیبی، با جغرافیای دورافتاده، نظارت بینالمللی محدود و پیوندهای طبیعی با منطقه ساحل آفریقا، به یک گزینه ایدهآل تبدیل شد.
پایگاههای هوایی؛ ستون فقرات راهبرد جدید
منابع انگلیسی و روسی بهطور مشترک بر نقش کلیدی پایگاههای هوایی جنوب و مرکز لیبی تأکید دارند. پایگاه «ماتن السره» در نزدیکی مرزهای چاد و سودان، بهعنوان یکی از مهمترین نقاط اتکای روسیه شناخته میشود. این پایگاه که پیش از تحولات سوریه نیز فعال بود، از اواخر ۲۰۲۴ شاهد ورود گسترده تجهیزات روسی، نیروهای نظامی و حتی عناصر مسلح سوری وابسته به ساختار پیشین دمشق بوده است.
علاوه بر آن، پایگاههای الخادم در شرق لیبی، الجفره در مرکز کشور، براک الشاطی در نزدیکی سبها و القرضابیه در جنوب سرت، شبکهای پراکنده اما بههمپیوسته را شکل دادهاند. این شبکه به روسیه امکان میدهد یک کریدور لجستیکی مقاوم میان مدیترانه شرقی، لیبی و منطقه ساحل ایجاد کند؛ کریدوری که هم در برابر فشارهای دیپلماتیک انعطافپذیر است و هم هزینه سیاسی کمتری برای بازیگران محلی دارد.
پایگاههای هوایی لیبی که بهعنوان مراکز ترانزیتی عمل میکنند، به روسیه این امکان را میدهند که به عمق قاره آفریقا دسترسی یابد.
پیوند لیبی با راهبرد آفریقایی مسکو
از منظر منابع روسی، اهمیت جنوب لیبی فراتر از معادلات داخلی این کشور است. لیبی بهویژه در جنوب، به دروازهای برای نفوذ روسیه در آفریقا تبدیل شده است. ارسال تسلیحات، پشتیبانی لجستیکی و استقرار نیروهای «سپاه آفریقا»—که در منابع غربی بهعنوان جانشین ساختار واگنر معرفی میشود—از طریق همین شبکه انجام میگیرد.
در حالی که روایت روسی این حضور را «همکاری امنیتی مشروع» با دولتها و بازیگران محلی برای مقابله با تروریسم و افراطگرایی معرفی میکند، در این میان غربیها که این روند را بخشی از تلاش روسیه برای بیثباتسازی کنترلشده در منطقه ساحل و تضعیف نفوذ غرب در کشورهایی چون مالی، نیجر و جمهوری آفریقای مرکزی میدانند، تحرکات خود را برای رویارویی با توسعه نفوذ مسکو در لیبی افزوده اند.
ایالات متحده و شرکای کلیدی بینالمللی آن کوشیدهاند فعالیتها و نفوذ روسیه را مهار کنند. محور اصلی این تلاشها، راهبردی برای تسریع روند یکپارچهسازی نظامی میان شرق و غرب لیبی بوده که با وعده همکاریهای امنیتی و آموزش نظامی همراه شده است. صدام حفتر، معاون فرمانده ارتش ملی لیبی، کانون اصلی این تلاشها برای کاهش وابستگی ارتش ملی لیبی به روسیه بوده است.
در ماه فوریه (بهمن 1403)، ایالات متحده دو فروند بمبافکن B-52H استراتوفورترس را در چارچوب یک رزمایش مشترک با کنترلکنندگان تاکتیکی هوایی ارتش لیبی وارد حریم هوایی این کشور کرد. در ماه آوریل (فروردین 1404)، نیروی دریایی آمریکا پس از بیش از پنجاه سال، نخستین پهلوگیری خود در لیبی را با توقف در طرابلس و بنغازی انجام داد. همان ماه، آنکارا میزبان سفر صدام حفتر بود و در ماه اوت نیز نیروی دریایی ترکیه به هر دو بندر طرابلس و بنغازی پهلو گرفت.
در مجموع، جنوب لیبی به این دلیل به سکوی راهبردی جدید روسیه تبدیل شد که همزمان چند مزیت کلیدی را در اختیار مسکو قرار میدهد: فاصله از کانون توجه بینالمللی، دسترسی به مسیرهای ترانزیتی آفریقا، هزینه سیاسی پایینتر نسبت به سواحل مدیترانه و امکان پیوند دادن جبهه سوریه به عمق قاره آفریقا. چه از منظر تحلیلگران غربی که این روند را تهدیدی برای ثبات منطقهای میدانند و چه از دید منابع روسی که آن را بخشی از راهبرد دفاعی–توسعهای مسکو توصیف میکنند، یک نکته روشن است: جنوب لیبی اکنون به یکی از گرههای کلیدی در نقشه ژئوپولیتیکی روسیه در آفریقا و خاورمیانه تبدیل شده است.
