الوقت- سالهاست که بسیاری از تحلیلگران داخلی از نادیدهگرفتن فرصتهای آفریقا سخن به میان میآورند؛ عدهای تشویق به بازتعریف روابط میکنند و عدهای دیگر سخن از سرمایهگذاری در این قاره میگویند. اما واقعیت آن است که برای بسیاری، در زمانی که از اهمیت آفریقا و فعالشدن ایران در این قاره صحبت میشود، عموماً کشورهای شمالی مدنظر هستند. مصر، لیبی، الجزایر و مراکش شاید مهمترین این کشورها در نیمه شمالی باشند؛ نیمهای که قرابتهای مذهبی و فرهنگی بسیاری با ما دارد و برخلاف نیمه جنوبی، کمتر تحت تأثیر فرهنگ مسیحی و طبعاً نفوذ کشورهای غربی بوده است. اما این مسیر، مسیر پرچالشی است.
ابتدا آنکه بسیاری از این کشورها در شمال خود مدعی قدرت منطقهای هستند و هرچند میتوانند بهعنوان متحد برای ما عمل کنند، اما اجازه نفوذ امنیتی و سیاسی وسیعی را به ایران نخواهند داد؛ مانند الجزایر. کشورهای دیگری نیز وجود دارند که تاریخ روابط ایران با آنها آنقدر پیچیدگی دارد که عملاً نمیتوان به بازتعریف و بازسازی آن در میانمدت امیدی داشت و آنها نیز مدتهاست خود را در چارچوب نظم دیگری تعریف کردهاند که به این راحتی اجازه همکاری را به ما نمیدهد؛ مانند مصر و مراکش. مناطقی مانند لیبی نیز هستند که به دلیل عدم ثبات سیاسی و اقتصادی نمیتوان آنچنان روی آنها حساب کرد. هرچند که نباید این کشورها را نادیده گرفت و از ظرفیتهای بالقوه حضور در آنها استفاده کرد، اما امروز زاویهای از فرصت برای جمهوری اسلامی ایران باز شده است که معلوم نیست این دریچه تا کی و چگونه باز خواهد ماند و امروز دقیقاً وقت استفاده از آن است. این فرصت، کشورهای ساحل نام دارند.
کشورهای ساحل اصطلاحی است از کمربندی جغرافیایی که کشورهای پایین صحرا را از شمال آفریقا جدا میکند و از موریتانی در ساحل غربی تا سودان و اریتره در مجاورت دریای سرخ ادامه دارد. این کمربند آبستن حوادث است.
همین امروز سودان همچنان صحنه جنگهای داخلی است؛ جایی که ابرقدرتها و قدرتهای منطقهای در قالب حمایت از دو گروه، ارتش با حمایت چین، روسیه، عربستان و ترکیه در مقابل نیروهای واکنش سریع تحت حمایت غرب و امارات متحده، صفآرایی کردهاند و هرکدام سهمی از آینده این منطقه را خواستار هستند.
امارات در حال استفاده گسترده و سرمایهگذاری وسیع بر روی کشاورزی و منابع معدنی این کشور است و به هیچ عنوان نمیخواهد این فرصت را از دست بدهد. از طرف دیگر، دولت مرکزی و ارتش به نظر میرسد تصمیم خود را درباره چرخش به شرق گرفتهاند و امروز راه دیگری جز ادامهدادن این مسیر ندارند. بنابراین، هرچند ایران در این منازعه تصمیم خود را گرفته و در کنار دولت مرکزی ایستاده است، اما آیندهای نامشخص درباره این کشور به نظر میرسد. در این وضعیت فرصت واقعی برای ایران را میتوان در AES یا پیمان کشورهای ساحل دید.
این اتحاد تازهتأسیس در پی زنجیرهای از کودتاها به وجود آمد. در سال ۲۰۲۰ اولین کودتا در پی اعتراضات و جنبشهای ضد غربی و ضد فرانسوی در مالی رخ داد که به قدرترسیدن ژنرال اسیمی گویتا منجر شد.
گویتا در همان هفته اول بهرویکارآمدنش سربازان فرانسوی را اخراج کرد و دست به اصلاحات اساسی ضد امپریالیستی زد.
سی سپتامبر ۲۰۲۲ مشابه همین اتفاق در بورکینافاسو افتاد و کاپیتان ابراهیم ترائوره قدرت را به دست گرفت. ترائوره، ۳۷ ساله، در اواخر سال ۲۰۲۲ با سرنگونکردن رئیسجمهور نزدیک به دولت فرانسه، یعنی روچ کابوره، در میان انبوهی از اعتراضات و شورشها علیه دولت وقت، به دلیل عدم کارآمدی در برقراری نظم و همچنین دخالت فرانسویان در امور کشور، به قدرت رسید. ترائوره تقریباً دو ماه بعد از به قدرت رسیدنش، دستور اخراج سربازان فرانسوی از کشور بورکینافاسو را اعلام کرد. او رئیسجمهور سابق را عروسک خیمهشببازی دولت پاریس خواند و به مردمش وعده داد که دیگر خارجیها نمیتوانند ثروت این کشور را به یغما ببرند.
پس از این دو کشور، حالا نوبت به نیجر رسید تا مسیر ضد غربی همسایگانش را دنبال کند. ژنرال عبدالرحمان تشیانی به قدرت رسید و سیاستهایی مشابه دو کشور دیگر را به پیش برد، اما خیلی زود این سه کشور با تهدیدهای بسیاری از سوی کشورهای خارجی و تحریک نیروها و شبهنظامیان محلی مواجه شدند. این تهدیدات برای این حاکمان تازهوارد باعث شد پیمان اتحاد کشورهای ساحل یا AES ایجاد شود.
ذیل این پیمان، مردم این سه کشور میتوانند بدون پاسپورت در میان مرزها و مسیرهایی که حالا توسط نیروهای مشترک کنترل میشوند، حرکت کنند. از سال ۲۰۱۱ و با سقوط دولت سرهنگ قذافی در لیبی و شروع جنگهای داخلی در آن کشور، محیطی مناسب برای رشد گروههای تروریستی تکفیری به وجود آمد. آنها بهزودی از لیبی خارج شدند و شروع به گسترش فعالیت خود به مناطق مختلف کردند؛ از جمله همین سه کشور یادشده. پس از ایجاد این اتحادیه، موجی از اقدامات ساختاری علیه غرب صورت گرفت. آنها شرکتهای استخراج طلا را ملی اعلام کردند و علیه خامفروشی، دست به تأسیس کارخانهجات فرآوری محصولات کشاورزی و تأسیس پالایشگاههای فلزات گرانبها زدند، مالکیت خارجی بر زمین را محدود کرده و استفاده از فرانک CFA که ارزی استعماری است را منسوخ کردند. این روند باعث واکنش غرب شد. از همان روزهای اول، فرانسویها و آمریکاییها تلاش کردند که با کودتا و ترور، به نحوی به براندازی در این کشورها دست یابند. گروههای تکفیری نیز بهمرور در این کشورها فعال شدهاند.
به نظر میرسد برای ایران، کشورهای عضو AES بهترین فرصت برای فعالیت در آفریقا باشند؛ مسیری که چین و روسیه مدتهاست آغاز کردهاند. ابتدا با کمکهای مالی و اقلام کشاورزی، مانند ارسال گندم توسط روسیه برای بورکینافاسو، و حالا نیز سرمایهگذاری در زیرساختهای امنیتی و اقتصادی را آغاز کردهاند. جمهوری اسلامی ایران نیز میتواند امروز نقشی در این منطقه داشته باشد.
ابتدا باید در نظر گرفت که غرب از این منطقه دست نکشیده است. نیجر یکی از غنیترین و مهمترین تولیدکنندگان اورانیوم جهان است که سالها فرانسه سوخت نیروگاههایش را از این کشور تأمین میکرده است. آنها به دنبال بازگشت هستند و بهغیر از کودتا، فعالیت تروریستی مهمترین مسئله به شمار میآید. اتحاد کشورهای ساحل، آنگونه که از اظهاراتشان قابل برداشت است، تروریسم را دقیقاً مسئلهای با پشتوانه غرب میدانند. آنها معتقدند که تروریسم ربطی به دین و فرهنگ منطقه ندارد و این غربیها هستند که در حال آموزش و تأمین تسلیحاتی گروههای جهادی هستند. این نگاه بسیار به نگاه ایران به مسئله تروریسم نزدیک است. همچنین ایران تجربهای غنی در مبارزه با گروهکهای شرور تروریستی در مرزهای غربی و شرقی خود دارد. این دقیقاً مسئلهای است که این کشورها به دنبال آن هستند؛ یعنی تأمین امنیت مرزها و راهها، و ایران با توجه به تجربه طولانی در مبارزه با تروریسم میتواند از مسیر انتقال تجربه، تاکتیکها و حتی تجهیزات، خود را به این کشورها نزدیک کند.
از طرف دیگر، این کشورها در حال یک گذار جدی از غرب به شرق هستند. آنها بهراحتی سازمان ECOWAS را بهعنوان ابزاری استعماری در نظر گرفتهاند و به دنبال خروج از آن، مانند سازمان فرانکوفونی، هستند. این اقدامات آنها باعث شده است که با تحریمها و ممنوعیتهای غرب مواجه شوند که نمونه اخیر آن را میتوان منع ورود شهروندان این کشورها به آمریکا دانست. حالا آنها به دنبال متحدین جدید در صحنه بینالمللی هستند. چین و روسیه این مسئله را بهخوبی فهمیدهاند و در کنار این کشورها در صحنه بینالملل قرار گرفتهاند؛ کاری که بهتر است ایران نیز هرچه زودتر انجام دهد و با افزایش مسیرهای دیپلماتیک و یک دیپلماسی عمومی فعالتر، به آن منطقه بپردازد.
فعالیت ایران در راستای حمایتهای سیاسی، نظامی و دیپلماتیک در این برهه حساس میتواند بهسرعت به همکاریهای اقتصادی و تجاری تبدیل شود. این اتحادیه حالا چیزی در حدود دو میلیون و هفتصد هزار کیلومتر مربع وسعت و جمعیتی حدود هشتاد میلیون نفر را شامل میشود. خروج سرمایه و شرکتهای غربی، بهعلاوه عدم توسعهیافتگی این کشورها، بهترین فرصت برای سرمایهگذاری برای جمهوری اسلامی ایران و یک بازار بالقوه برای صادرات کالا را فراهم میکند؛ بازاری که این کشورها بهشدت به دنبال آن میگردند، زیرساختهای انرژی، ارتباطی، تأمین مواد اولیه و نهادهها، صنایع استخراج و فرآوری مانند طلا، همه نیازمند سرمایهگذارهای غیرغربی هستند.
نکته مهم دیگری که باید در نظر داشت آن است که این کشورها میتوانند پایگاهی برای افزایش عمق ژئوپولتیک ایران در آفریقا باشند. کمربند ساحل میتواند همزمان بر تحولات شمال و جنوب تأثیر بگذارد و تحولات نیجریه، الجزایر، لیبی و ساحل عاج را تحت تأثیر قرار دهد. بهعلاوه، در صورت موفقیت این اتحادیه، دیر یا زود امکان چرخش دیگر کشورها از غرب به شرق را تسهیل کند. به همین دلیل نیز بسیاری از اطلاعات حاکی از آن است که عربستان و قطر نیز بهزودی سرمایهگذاری و مبادلات دیپلماتیک خود را در این منطقه فعالتر خواهند کرد.
بههرحال، چه این اتحادیه بتواند از تهدیدها و فشارهای همهجانبه غرب جان سالم به در ببرد و چه آنکه با موفقیتهایی همراه شود و بتواند متحدین جدیدی برای خود دستوپا کند، فرصت برای ایران محدود و زمانمند است.
در صورتی که پای رقبای منطقهای ایران بهصورت جدی به این معادله باز شود، دیگر نمیتوان با همان سطح از اطمینان بر روی این کشورها حساب کرد، چراکه موازنه قدرت بهسرعت دچار تغییر شده و اولویتها و جهتگیریهای سیاسی این دولتها نیز متأثر از بازیگران جدید بازتعریف خواهد شد. از همین رو، اهمیت اقدام زودهنگام و حضور فعال ایران در این منطقه نهتنها یک انتخاب، بلکه ضرورتی راهبردی است؛ ضرورتی که تعلل در آن میتواند به از دست رفتن یک پنجره ژئوپولتیک مهم منجر شود و میدان را بهطور کامل در اختیار بازیگرانی قرار دهد که اهداف و منافعشان الزاماً با منافع جمهوری اسلامی ایران همراستا نیست.
