کنترل منابع انرژی از سوی هر کشوری در بازار جهانی سبب تغییر موازنه قوایی می شود که امروز میان کشورها وجود دارد و روسیه می خواهد تا به موازات ابزار نظامی از ابزار انرژی نیز برای پیشبرد و رقابت با ایالات متحده آمریکا استفاده کند،امری که به واقع نشان از حضور تمام قد روسیه در بحران های منطقه و بویژه سوریه را می دهد.
الوقت- روس ها بعد از روی کار آمدن پوتین به خوبی به این نکته استراتژیک آگاه شدند که توان مانور سیاست خارجی در قرن بیست و یکم همچنان به دو عنصر ظرفیت اقتصادی و ظرفیت نظامی وابسته است. از همین رو، هرگونه تمایلی برای فعال سازی سیاست خارجی و بازیابی توان تاثیرگذاری جهانی، منوط به تقویت همزمان دو بال قدرت اقتصادی و قدرت نظامی است. مقایسه دکترین سیاست خارجی و دکترین نظامی روسیه از سال 2000 تاکنون نیز به خوبی این واقعیت را نشان می دهد که الگوی تغییر رفتار در سیاست خارجی روسیه وابستگی مستقیمی با روند افزایش قدرت نظامی اش داشته است. این تناظر مستقیم میان روند تهاجمی شدن و برونگرایی در سیاست خارجی با روند بازیابی قدرت نظامی نه تنها در اسناد استراتژیک روسیه دیده می شود بلکه در دنیای واقعیت هم لحاظ شده است. رفتار نظامی روسیه در دهه 90 پیرو رویکرد حفظ سرزمینی بود و ماهیتی تدافعی داشت. تنها در گرجستان نشانه هایی از بازیابی آمادگی رزمی ارتش روسیه را در قالب عملیات هوایی با دقت بالا، عملیات موفق نیروهای ویژه و لجستیک را نشان می داد. ولی حتی در گرجستان 2008 نیز تردید های فراوانی در خصوص توان واقعی رزمی روس ها وجود داشت.
اماروس ها در طی سال های اخیر با تغییر رویکرد از سیاست ارتش کلاسیک منفعل به سیاست ارتش مدرن و تاثیرگذار آنی با تزریق نیروهای با کفایت و لجستیکی و حمایت مادی و در کنار آن با حضور دیپلماتیک در نقش های بین المللی، به آن امیدواری رسیدند که می توانند در معادلات منطقه ای و بین المللی توان سیاسی و نظامی خود را بیازمایند. همچنانکه نمونه آن رامی توان در اشغال کریمه و سپس در حال حاضر در جنگ سوریه برآورد کرد. به نحوی که روس ها پس از تقابل مستقیم با اروپا بر سر اوکراین، از زمان آغاز بحران در سوریه نیز تلاش کرده است، تا به موازات دیپلماسی، از طریق نظامی جلوی دخالت غرب را در این کشور بگیرد، چرا که مقامات کرملین بر این موضوع آگاهی کامل دارند که حضور آمریکا در سوریه با هدف خارج کردن مسکو از آخرین پایگاه روسیه در خاورمیانه و به تبع آن بستن دست های این کشور در روند تحولات منطقه است، موضوعی که در بلندمدت به انزوای منطقه ای روسیه و به دنبال آن نزدیک شدن غرب به حوزه حیات خلوت مسکو در آسیای مرکزی و قفقاز منجر خواهد شد.
در کنار حضور در بحران سوریه، تاثیر گذاشتن بر مناسبات انرژی و اعمال نفوذ بر عراق و افغانستان که به خاطر تشدید احساسات ضد آمریکایی در این دو کشور، فرصت بسیار حیاتی را برای روسیه فراهم کرده است، می تواند زمینه های حضور قدرتی و هویتی این کشور در منطقه را بسط دهد.
اعمال نفوذ در این منطقه حیاتی از دو جهت در تقابل با حضور آمریکا است. نخست، همان گونه که واشنگتن بدون رعایت منافع روسیه وارد منطقه پیرامونی آن شده و به حمایت از رژیم های ضد روسی همچون گرجستان می پردازد، روسیه نیز می کوشد تا با تقویت روابط خود با دولت هایی همچون ایران، سوریه و یا حماس در فلسطین، در برابر این نفوذ دست به موازنه بخشی بزند.
از سویی دیگر، روسیه با بهره گیری از فرصتی که به واسطه افزایش احساسات ضد آمریکایی در منطقه به دلیل اقدام نظامی آن کشور علیه عراق ایجاد شده، در تلاش است تا با نزدیکی با دولت های عرب میانه رو مانند مصر، اردن و امارات متحده عربی و حتی عربستان تصویر بین المللی خود را نزد جوامع اسلامی بهبود ببخشد.
و از سوی دیگر در حالی که روس ها خود را امپراطور انرژی دنیا می دانند، ایالات متحده به همراه اتحادیه اروپا و شیخ نشین های عربی نیز در تلاش اند که با مسیر جدید انرژی از قطر به عربستان و از آنجا به اردن و سپس به سوریه آن را به سه شاخه ترکیه- بیروت و اسرائیل متصل کنند. برهمین اساس نیز بهترین جایگاه را برای سوریه در تبیین مبادلات شان برآورد کرده اند تا با تغییر نظام سوریه بتوانند حضور هژمونیک خود را در حوزه های مختلف از جمله در بخش انرژی تثبیت کنند. برهمین اساس نیز روسیه با همراهی ایران، عراق و سوریه در تقابل با این موازنه گری تمام توان خود را برای حفظ نظام اسد به کار بسته است تا مانع از اجرای طرح های آمریکا و متحدان منطقه ای آن در سوریه از جمله در حوزه انرژی شود. چرا که کنترل منابع انرژی از سوی هر کشوری در بازار جهانی سبب تغییر موازنه قوایی می شود که امروز میان کشورها وجود دارد و روسیه می خواهد تا به موازات ابزار نظامی از ابزار انرژی نیز برای پیشبرد و رقابت با ایالات متحده آمریکا استفاده کند،امری که به واقع نشان از حضور تمام قد روسیه در بحران های منطقه و بویژه سوریه را می دهد. بنابراین حضور روسیه در بحران سوریه علاوه بر تامین اهداف راهبردی مسکو در سوریه، مانع از گسترش نقش آفرینی غرب در حوزه انرژی نیز خواهد شد.