ایالات متحده آمریکا بر آن است که جغرافیای هدف خود را نشانه گذاری و به تبع آن حضور جدی تر خود را از منظر نظامی تقویت کند. از سوی دیگر زمینههای یک مسابقه تسلیحاتی فزون تر در جهت شکوفا نمودن اقتصاد نظامی آمریکا را فراهم کند. در همین حال با وارد کردن رقبا به این جنگ جدید، زمینه ساز تضعیف اقتصادهای رو به شکوفا و نوپای کشورهای رقیب شود. از این جهت سوریه، یمن، خلیج فارس و آسیای شرقی را هدف گذاری کرده و همچنین تلاش دارد به گونهای رد پایی در اروپای شرقی از خود بر جای گذارد.
الوقت- حملات هوایی اخیر آمریکا به یمن به بهانه مبارزه با القاعده در واقع به معنای حضور نظامی بیشتر این کشور در این کشور و به طور منطقه شبه جزیره است. چرا که ایالات متحده آمریکا به یمن به عنوان دیواره کناری استراتژیک و خشکی مهم متصل کننده حوزه مدیترانه به خلیج فارس مینگرد. چرا که هارتلند جدید از نظر آمریکا در خاورمیانه عربی در جنوب عراق، مرزهای کویت به خلیج فارس و در نهایت ورود به جغرافیای ایران معنادار میشود. لذا باید بر این نکته تاکید شود که ایالات متحده آمریکا نگاه معنادار ژئوپلتیک و ژئواستراتژیکی به یمن دارد.
به بیان دیگر ایالات متحده آمریکا در پی ایجاد یک فضای معنادار جهت نشان دادن توان بالای نظامی خود با هدف گرفتن امتیازات بینالمللی و تثبیت و تحکیم هژمونی مرکب واشنگتن در نظام بینالملل است. گلوگاه هدف آمریکا، هارتلند نو یعنی خاورمیانه عربی و نئوهارتلند یعنی فلات ایران و خلیج فارس است. از این نظر، آمریکا در پی ایجاد فضایی معنادار در جهت شکلدهی به حضور نظامی امنیتی بیشتر خود در مناطق هدف برآمده است. همچنانکه افزایش بودجه نظامی، همگراییهای بیشتر بین المللی و منطقهای و فرمانهای اجرایی برای آمادگی کامل نظامی، مقدمه حضور بیشتر و تثبیت و تحکیم حضور آمریکا در منطقه است. ضمن آنکه هم اکنون آمریکا در خلیج فارس به همراه متحدان اروپایی خود مانور نظامی دارد؛ نشستهای متفاوت امنیتی - نظامی در سطح منطقه برای محاصره تهران به طور مداوم در حال صورت پذیرفتن است. لذا ایالات متحده آمریکا بر آن است که جغرافیای هدف خود را نشانه گذاری و به تبع آن حضور جدی تر خود را از منظر نظامی تقویت کند. از سوی دیگر زمینههای یک مسابقه تسلیحاتی فزون تر در جهت شکوفا نمودن اقتصاد نظامی آمریکا را فراهم کند. در همین حال با وارد کردن رقبا به این جنگ جدید، زمینه ساز تضعیف اقتصادهای رو به شکوفا و نوپای کشورهای رقیب شود. از این جهت سوریه، یمن، خلیج فارس و آسیای شرقی را هدف گذاری کرده و همچنین تلاش دارد به گونهای رد پایی در اروپای شرقی از خود بر جای گذارد. پس باید ماجرای یمن را در یک استراتژی بزرگ و بخشی از این استراتژی اشاره شده مورد توجه قرار داد. از طرف دیگر آمریکا باید حمایت خود را از متحدان عربیاش در منطقه به نمایش گذارد. یکی از جلوههای حمایت از عربستان، در محیط هدف یمن صورت میپذیرد و پیامی برای رقبای منطقهای عربستان از سوی آمریکا مخابره میکند.
این مسئله که آمریکا میخواهد فعالانه تر وارد عمل شود و در منطقه حضور جدی تری را رقم بزند از پیش متوجه تحمیل هزینههای مالی بیشتر جهت حضور آمریکا در منطقه به کشورهای عربی بوده است. لذا از یک سو آمریکا اکنون حمایت خود را از کشورهای عربی به نمایش میگذارد و از سوی دیگر پایگاههای خود را مستحکمتر میسازد؛ همچنین هزینههای این حضور را از کشورهای عربی منطقه باز میستاند.
لازم به ذکر است شیوههای تامین هزینه حضور آمریکا در منطقه در دورههای گوناگون مختلف بوده است؛ بعضی از شیوهها مستقیم بوده است یعنی هزینههای لشکرکشی آمریکا به منطقه مستقیما به پایتختهای کشورهای عربی تحمیل میشود. همچنین این هزینهها میتواند غیر مستقیم باشد و آن هم فروش بیشتر و چند لایهای تسلیحات نظامی به این کشورها و استفاده از همان تسلیحات در چارچوب حضور جدیتر نظامی ایالات متحده آمریکا در منطقه است. این معنا تاحدود زیادی در زمان ترامپ تشدید شده است اما در دوران اوباما نیز به صورتی محدودتر مورد تاکید و اشاره بوده است. اما بدون شک در دوره ترامپ ایجاد زمینه های لازم برای جنگ افروزی در منطقه با هدف فروش تسلیحات آمریکایی در دستور کار سیاستمداران آمریکایی خواهد بود که این روند می تواند روند بحران در بسیاری از مناطق از جمله در یمن را تشدید نماید.
مهدی مطهرنیا/ آینده پژوه سیاسی