الوقت_ برآیند اتفاقات یک دهه نخست پس از فروپاشی شوروی سابق و ناامیدی غرب از همراه کردن مسکو با نظم نوین جهانی مورد نظرِ خود پس از روی کار آمدن پوتین در روزهای نخست هزاره سوم، موج جدیدی از رویارویی دو طرف در سطوح دوجانبه، منطقهای و بینالمللی را موجب گردید که بحران جاری اوکراین نمود عینی آن در مقطع کنونی است .
قبل از بحران اوکراین، محاسبه مسکو نسبت به آسیا بیشتر بر این اساس بود که در آینده آسیا عمدهترین منبع رشد اقتصادی خواهد بود. اما با تشدید تنش در بحران اوکراین، تصمیم سازانِ روس با پشت سر گذاشتن دو دهه تجربه به این نتیجه رسیدند که هرگونه تلاش برای بهسازی مناسبات با میراثداران بلوک غرب، محکوم به شکست است و برای جبران این مشکل باید نگاه تازهای به مناسبات خود با شرق بویژه کشورهای منطقه آسیا- اقیانوسیه داشته باشند .
به ویژه بعد از تحمیل تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا، مسکو بیش از پیش بر تغییر اولویتهای اقتصادی و سیاسی خود به سمت آسیا تأکید ورزیده است. بعد از بحران، این روایت به وجود آمد که روسیه برای جبران انزوای خود در برابر غرب در حال گرایش به سمت چین است. بسیاری از تحلیلگران غربی این تحول در مشارکت چین و روسیه را به عنوان اولین قدم در راستای ظهور یک محور تجدیدنظرطلب برای به چالش کشیدن تفوق اقتصادی و ژئوپلیتیکی غرب میدانند .
به سخن دیگر چرخش به سوی آسیا، گزینهای نیست که روسیه بخواهد از آن استفاده یا چشمپوشی کند، بلکه توجه به آن یک الزام برای مسکو محسوب میشود. «تیموفی برداچف»، رییس مرکز مطالعات بینالمللی و اروپایی مدرسه عالی اقتصاد مسکو میگوید: «این چرخش باید در برگیرنده بازتوزیع سریع روابط و روندهای اقتصادی و تجاری و تماسهای مردمی به نفع کشورهای شرق، جنوب و جنوب شرق آسیا باشد». وی میافزاید: «این تلاشها باید به نقش جدید روسیه در جهان، متناسب با نیازهای توسعه داخلی و الزامات جهان خارج منتج شود ».
ناظران آگاه در تبیین چرایی چرخش روسیه به سوی شرق با اولویت آسیا-اقیانوسیه معتقدندکشورهای این منطقه راهبردی به ویژه چین و مالزی، رشد تجارت محلی و فرامنطقهای سریعی را تجربه میکنند، شهرها رو به گسترش هستند و شمار مصرفکنندگان شهری رو به افزایش است. اکثریت کشورهای عضوسازمان آ سه آ در مرحله گذار از مدل «آسیا به عنوان کارخانه تولیدی جهان» به مدل «آسیا در مقام غول بازار» هستند. بر این مبنا چرخش روسیه به شرق و تعمیق کیفی روابط سیاسی و این اواخر مناسبات اقتصادی و تجاری با کشورهای آسیایی به یکی از مهمترین اجزای راهبرد ملی این کشور تبدیل شده است. روسیه برای افزایش اعتماد به نفس خود و نیز کاهش آسیبپذیری در مقابل هرگونه تحرکات تهاجمی به چرخش به سمت شرق نیاز دارد .
از سوی دیگر عدمتوانایی چین در شکست محاصره راهبردی آمریکا و متحدانش و افزایش فشارها بر کشورهای کوچک و متوسط آسیا-اقیانوسیه، آنها را ناگزیر از انتخاب یک متحد راهبردی میکند تا بدین ترتیب حداقل بتوانند تأثیرات این فشارها را تلطیف سازنند. لذا تعمیق روابط با روسیه بهترین گزینه پیشروی چین و سایر کشورهای آسیا-اقیانوسیه خواهد بود و دو طرف را به جستجوی راههای سازش و گسترش حوزههای همکاری و اعتمادسازی هدایت میکند. با این نگاه بود که روسیه و چین در دو سال گذشته قراردادهای تجاری مهمی را در حوزههای صنعتی، نظامی و انرژی امضا کردند. «کیون وود پیک» یکی از تحلیلگران روابط روسیه- چین، در رابطه با قرارداد گازی اخیر روسیه و چین گفته است که «قرارداد آلتای، پاسخ حسابشده پوتین به تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا خواهد بود و بزرگترین ذینفع آن نیز چین خواهد بود». وی معتقد است: «به نظر میرسد پوتین مصمم است که نشان دهد روسیه واجد یک ابزار بسیار قدرتمند است که میتواند با آن، پاسخ درخوری به سیاستهای تحریمی واشنگتن و بروکسل علیه روسیه بدهد» .
با این وجود به نظر می رسد که تغییر در رویکرد سیاست خارجی مسکو مبنی بر روی گرداندن از غرب و تمایل بیشتر به سوی شرق با اولویت چین با دکترین دیرینه آمریکا مبنی بر اتخاذ راهکارهای بازدارنده نزدیکی مسکو- پکن در تضاد است .
از این دیدگاه هرگونه پیشرفت در مسیر نزدیکی بیشتر مسکو و پکن به عنوان دو قدرت مهم عرصه بینالمللی و اعضای دایم شورای امنیت سازمانملل متحد میتواند برنامههای راهبردی واشنگتن و متحدان غربیاش برای حفظ نظام تکقطبی جاری و نظم نوین جهانی ادعایی آنان را با خطر مواجه سازد .