رویکرد کشورهای غربیِ مذکور، اگرچه خواهد توانست آنها را در پیگیری اهداف مورد نظرشان به صورت مقطعی یاری برساند، اما اجرای این سیاست های مداخله گرایانه و اختلاف افکنانه با وجود اختلافات ارضی و مرزی، تفاوت های ایدئولوژیک و نظام های ارزشی و در همان حال خریدهای تسلیحاتی گزاف در نهایت به گسترش رقابت تسلیحاتی در خلیج فارس، بی ثباتی منطقه و بروز بحران های عدیده خواهد انجامید، همچنانکه بخش اعظمی از آشفتگی و نابسامانی کنونی در خاورمیانه نتیجه ی تلاش قدرت های بین المللی برای گسترش حوزه نفوذ خود بوده است.
الوقت- در ماه های اخیر به وضوح می توان شاهد تشدید تحرکات قدرت های غربی با محوریت سه دولت ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه در منطقه بود که می تواند نشانه ی تلاش این دولت ها برای تأثیرگذاری بیشتر بر تحولات خاورمیانه و گسترش حوزه نفوذ خود با بهره گیری از بحران ها و شکاف های سیاسی موجود مابین کشورهای منطقه باشد. در این زمینه ترامپ با طرح پیشنهاد ایجاد مناطق امن در خاک سوریه و یمن، علاقه ی دولت جدید ایالات متحده برای ادامه نقش آفرینی این کشور در عرصه تحولات خاورمیانه را نشان داد. اما بریتانیا که با خروج نیروهایش از منطقه در دهه 60 میلادی عرصه را تمام و کمال به آمریکایی ها واگذار کرده بود، هم اکنون و با آغاز روند خروج از اتحادیه اروپا و رهایی از الزامات محدودیت زای سیاست خارجی مشترک اروپایی، فرصت را برای بازگشت به منطقه و بهره گیری از فرصت های اقتصادی ایجاد روابط استراتژیک با دولت های عربی محافظه کار حوزه خلیج فارس مغتنم دانسته است. فرانسه نیز اگرچه در قامت یک قدرت بین المللی با عضویت دائم در شواری امنیت و برخوردار از حق وتو، در تحولات خاورمیانه از وزن و قدرت تأثیرگذاری مهمی نسبت به دیگر بازیگران عمده همچون روسیه و آمریکا برخوردار نیست اما بحران در حوزه های نفوذ سنتی این کشور در سوریه و لبنان و رقابت با دیگر قدرت ها در این مناطق، قوای محرک دولت سوسیالیست این کشور برای همسویی با آمریکا و انگلستان بوده است. با توجه به همین مولفه ها، 3 کشور از روز 13 بهمن اقدام به برگزاری رزمایشی 3 روزه به فرماندهی نیروی دریایی ارتش انگلیس کردند که در فرآیند برگزاری آن، از شناورها، تجهیزات و نیروهای نظامی هر سه کشور، استفاده شد.
اما فارغ از اهداف جداگانه هریک از 3 کشور برای نقش آفرینی در حوزه خلیج فارس، عمده ترین زمینه و حوزه های همکاری مشترک این دولت ها برای گسترش نفوذ خود در خلیج فارس که برگزاری رزمایش اخیر را نیز می توان در همین راستا قلمداد کرد را باید در موارد ذیل ردگیری کرد.
- ایران هراسی
کنترل ایران و مقابله با نفوذ منطقه ای آن که به صدمه دیدن منافع غرب در منطقه انجامیده است را می توان محوریت این همکاری ها تلقی کرد. ایران هراسی اصولاٌ به سیاست هایی اطلاق میگردد که برمبنای تئوری توطئه برای رسیدن به منافع خاص با معرفی کردن ایران بعنوان تهدیدی برای کشوری خاص یا در شکل بزرگتر برای صلح بینالمللی مطرح میگردد. باید اذعان کرد که توسل جستن به این فضاسازی در دهه های گذشته به صورت اهرمی مؤثر به بسط نفوذ ایالات متحده در منطقه به عقد پیمان های امنیتی و نظامی با دولت های عربی حاشیه خلیج فارس یاری رسانده است. جدیدترین پرده از این نمایش در سفر ماه دسامبر 2016 ترزا می نخست وزیر بریتانیا برای حضور در سی و هفتمین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در بحرین روی داد. وی در سخنرانی خود در این نشست اعلام داشت که بریتانیا خطر ایران برای منطقه (خلیج فارس) و خاورمیانه را بزرگ می بیند و به شراکت راهبردی خود با کشورهای منطقه پایبند است، و دوشادوش این کشورها به مقابله با خطری می پردازد که آنها را تهدید می کند.
با بهره گیری از این فضاسازی ها بریتانیا پایگاه دریایی «جفیر» را در بندر «منا سلمان» در بحرین بار دیگر احیا كرده و تاسیسات جدیدی در آن ساخته است. راهاندازی این پایگاه به دهه 1930 میلادی بازمیگردد اما از میانه قرن بیستم نیروهای انگلیسی این پایگاه را ترك كرده بودند. با احیای آن طی 2سال گذشته، اكنون بریتانیا صاحب نخستین پایگاه دریایی دائمی خود در منطقه شده است. انگلیسیها همچنین یك مركز آموزش نیروهای پیاده در عمان دایر كردهاند و قرار است یك كارگروه مشترك هم میان انگلیس و شورای همكاری خلیجفارس در امارات متحده ایجاد شود تا همكاریهای امنیتی دو طرف را مدیریت كند. نخست وزیر بریتانیا با اشاره به این پایگاه ها گفت: «اكنون انگلیس بیش از هر زمان دیگری ناو جنگی، هواپیما و نیروی نظامی به منطقه خلیجفارس اعزام كرده است». اما این تلاش ها پس از آن صورت می گیرد که ایران توانسته است با پایبندی به توافق هسته ای که اجماع جهانی از آن حمایت می کند و همچنین ایفای نقش برجسته در مبارزه با داعش در عراق و سوریه، فضای ایران هراسی در جهان را تا حد زیادی خنثی سازد.
- فروش تسلیحات
ایرانهراسی به عنوان یک سیاست طی سالیان متمادی برای اهداف مختلف بکار گرفته شده است. بیشترین استفاده از این سیاست به منظور فروش تسلیحات نظامی به کشورهای خاص صورت پذیرفته است. تجارت اسلحه در صدر پرسودترین معاملات تجاری بین المللی قرار دارد و کشورهای نفتی حاشیه خلیج فارس به سبب درآمدهای کلان نفتی، بازاری جذاب و بی بدیل برای کشورهای صادرکننده تجهیزات و ادوات نظامی و در راس آنها ایالات متحده و بریتانیا محسوب می شوند. بر اساس آمار موسسه تحقیقات صلح استکهلم عربستان در سال های 2015 و 2016 با رقم 87 میلیارد دلار سومین کشور از حیث میزان بودجه نظامی در جهان بوده است. دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس نیز بخش اعظمی از درآمدهای نفتی خود را به خرید تجهیزات نظامی اختصاص داده اند.
- گسترش حضور ناتو در خلیج فارس
غرب به رهبری آمریکا از ورود ناتو به خاورمیانه، اهداف متعددی را پیگیری می کند که به نظر می رسد، مهم ترین آنها تثبیت برتری در منطقه باشد، در همین راستا نیز اخیرا اولین دفتر اروپایی ناتو در خلیج فارس راه اندازی شد.
اگرچه ساختار تصمیم گیری در ناتو، بر اجماع آرا استوار است و بدین نظر، هر کشوری توانایی وتوی تصمیمات را دارد؛ اما ناتو یک سازمان الیتیستی است و ایالات متحده در آن نقش شریک بزرگ تر را دارد؛ بسیاری ابتکارات از سوی واشنگتن ارائه شده و سهم عمده ای از نیروها و ادوات سازمان به وسیله آمریکا تأمین می گردد. ایالات متحده با طرح و مدیریت ایده گسترش ناتو به شرق، در واقع دامنه قدرت و نفوذ بین المللی خود را افزایش می دهد. به باور بسیاری پژوهش گران امور بین الملل، ناتو به تثبیت برتری آمریکا و پاگیری هژمونی آن در جهان، نقش در خور توجهی خواهد داشت. از این نظر گسترش ناتو به خلیج فارس، به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کمک می کند تا اولاً اختلافات خود را در چارچوب آن حل و فصل کنند و در ثانی، به مقابله با بسط نفوذ و قدرت ایران در منطقه که از آن با عنوان "تهدیدات ایران برای ثبات منطقه" یاد می کنند، بپردازند. بر این اساس ناتو به واشنگتن کمک خواهد کرد، تا ضریب امنیتی کشورهای دوست را افزایش داده و به مقابله با مخالفان سیاست های خود در منطقه از جمله ایران و متحدان آن بپردازد.
اما این رویکرد کشورهای غربیِ مذکور، اگرچه خواهد توانست آنها را در پیگیری اهداف مورد نظرشان به صورت مقطعی یاری برساند، اما اجرای این سیاست های مداخله گرایانه و اختلاف افکنانه با وجود اختلافات ارضی و مرزی، تفاوت های ایدئولوژیک و نظام های ارزشی و در همان حال خریدهای تسلیحاتی گزاف در نهایت به گسترش رقابت تسلیحاتی در خلیج فارس، بی ثباتی منطقه و بروز بحران های عدیده خواهد انجامید، همچنانکه بخش اعظمی از آشفتگی و نابسامانی کنونی در خاورمیانه نتیجه ی تلاش قدرت های بین المللی برای گسترش حوزه نفوذ خود بوده است.