الوقت- سوریه هم اکنون نیازمند یک تصمیم گیری بزرگ است و چنین تصمیم گیری به اقدامات بزرگ نیازمند است. سناریوی مذاکره در لوزان بر سر سوریه، یک اقدام مستمر و در ادامه کنش سیاسی میان بازیگران اصلی در بحران سوریه است. به هر تقدیر دیپلماسی و سیاستورزی در جهت حل و فصل بحران سوریه پشت میز مذاکره باید ادامه یابد. این مذاکرات اگرچه فرازونشیبهای زیادی داشته اما در نهایت نتوانسته است تا وضعیت فعلی علیرغم تمام تاکیدات بازیگران بین المللی و منطقهای، راه حلی را پیش روی بحران سوریه بگذارد؛ روسها، آمریکا، تهران، ریاض، آنکارا، پکن، پاریس، لندن و دیگر پایتختهای کشورهای منطقهای و فرامنطقهای همگی بر این نکته تاکید دارند که عبور از بحران سوریه نیازمند سیاست ورزی و مذاکرات سیاسی است. این جمله بارها تکرار شده است که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد؛ منطق و عقل نیز تا حد زیادی این مسئله را میپذیرد.
اما یک نکته اینجا وجود دارد مبنی بر اینکه متاسفانه زمانی مذاکرات در بحرانهای منطقهای و بینالمللی به دنبال راه حل برآمده و برون رفت از بحران را بوجود میآورد که در جبهه جنگ و نزاع بحران شاهد اوج گرفتن درگیریها تا سرحد نابودی گردد. این رویکرد، اگرچه بی خردی است ولی یک واقعیت ملموس در بحرانهایی از این دست بوده است. از این رو به نظر میرسد این که بگوییم سناریوی مذاکرات در لوزان به تنهایی میتواند موفقیتی برای حل و فصل بحران سوریه به وجود آورد، بسیار خوش بینانه است و به همان اندازه این که بگوییم درگیری نظامی و ورود بحران به فاز درگیری مستقیم میان قدرتهای بینالمللی درون خاک سوریه نیز راه حلی برای برون رفت از این وضعیت است، بدبینانه خواهد بود. بنابراین تلخی این دو یعنی ورود به یک تحرک نظامی هدفمند و تعادل بخش در سوریه و به موازات آن، قبول تعیین و تکلیف این نبرد بر سر میز مذاکره در نهایت میتواند وضعیت سوریه را از این شرایط خارج کند. صف بندی روسها و آمریکاییها در جغرافیای سوریه و آماده سازی نظامی جهت درگیری احتمالی بالاتر بین معارضان سوری و ارتش بشار اسد، نمایانگر همین تلاش است. لذا باید گفت ترکیبی از این دو سناریوی مذکور بیشتر امکان بروز پیدا میکند. باید در نظر داشت که سوریه اکنون جنگی نیابتی را بین قدرتهای بزرگ در جهت مدیریت آینده منطقه بر عهده گرفته است. فرانسویها، آلمانها، انگلیسیها، روسها و چینیها هر کدام به گونهای مناسب و متناسب با بافت سیاست خارجی خود در این بحران دخیل هستند و از دور و نزدیک دستی بر این آتش دارند. سوریه محل اصطکاک قدرت های بزرگ با ابرقدرت بین المللی کنونی برای شکل دادن و محتوا بخشیدن به آینده نظم نوین جهانی است. سوریه امروز نه جغرافیای برخورد تروریستها یا معارضین با دولت بشار اسد، بلکه در لایه بیرونی خود تحت تاثیر اصطکاک میان قدرتهای بزرگ و ابرقدرت جهانی برای شکل دادن به جغرافیای سیاسی آینده منطقه خاورمیانه و تمایل این معنا به سمت و سوی آسیای شرقی است.
در این میان باراک اوباما، رئیس جمهور دموکرات آمریکا اخیرا نشستی را با مشاوران خود در مورد سوریه داشت که بررسی گزینههای نظامی علیه دولت دمشق از موضوعات مطرح در این نشست بود. در این رابطه باید گفت که اوباما میخواهد در دو ماه پایانی ریاست جمهوری خود به ویژه پس از انتخاب رئیس جمهور بعدی به خصوص اگر هیلاری کلینتون بر اریکه قدرت بنشیند در حد فاصل انتخابات ریاست جمهوری و سوگند رئیس جمهور جدید از فرصت موجود استفاده و ضربه سهمگین را در سوریه در صورت امکان فراهم آورد. این در حالی است که تا به امروز بسیاری از تحلیلگران این مسئله را مطرح کردهاند که ولادیمیر پوتین در پی فرصت برگزاری انتخابات در آمریکاست تا در خلا ایجاد شده در این کشور بتواند اهداف خود را در سوریه پیش ببرد. اما با این حال به نظر می رسد که باراک اوباما در صورت فراهم شدن شرایط چنین هدفی را مدنظر دارد و میخواهد ضربه نهایی را در این فرصت وارد آورد.
مهدی مطهرنیا/ آینده پژوه سیاسی