الوقت- بحران پیچیده سوریه و تنش خونین پنج ساله آن چهرهها و لایههای گوناگونی دارد و جهت درك و فهم آنچه در این كشور مقاوم میگذرد، باید در لایهها و بافتهای این بحران و جنگ كنكاش عمیقی انجام گیرد. یكی از لایههای بحران سوریه كه رسانههای غربی و عربی عمداً بدان كمتوجهی میكنند، موضوع جنگ و منازعه قدرت میان معارضه سیاسی و مسلح این كشور است و از جمله معضلات پیچیدگیهای راهحل بحران این كشور، خود معارضه است كه رقابت و منازعه فیمابین خود بر گستره و دامنه بحران و تنش سوریه تشدید و مشكلات مردم این كشور را مضاعف و دو چندان كرده است. اختلافات و منازعههای میان معارضه – معارضه همیشه تلفات جانی و مادی در پی داشته است. بسیاری از ظرفیتهای رزمی و سیاسی خود معارضه چه سیاسی و چه مسلح در این راه از بین رفته است. یكی از متغیرهای ثابت عرصه معارضه سوریه حالتهای از انشعاب و فروپاشی گروههای معارضه است، بسیاری از گروهها و ائتلافهای سیاسی و نظامی معارضه پس از اندكی از تشكیل آن، دچار نوعی فروپاشی یا انحلال و انشعاب گشته است و در این روند عوامل داخلی و خارجی زیادی، دخالت كرده است. تأثیرات عامل خارجی و عامل حامی این گروهها پیش از سایر عوامل دیگر بوده است. در طول پنج سال بحران و جنگ در سوریه این عامل خارجی بوده كه در گستره و جغرافیای معارضه مسلح و سیاسی نقش تأثیرگذار داشته است. به طور مثال جناح سیاسی معارضه از زمان تشكیل شورای ملی سوریه در استانبول در سال 2011، فروپاشی آن در سال بعد و ظهور جریان ائتلاف ملی در دوحه در پاییز 2012، هرگز حالتی از ثبات و پایدار نداشته و همواره در چارچوب سیاستهای محور آنكارا – دوحه و ریاض حركت كرد و تبعات منفی رقابت میان بازیگران منطقهای متحمل شده است.
بیثباتی و شكنندگی در رهبری و تصمیمگیری طی پنج سال اخیر متغیر ثابت معارضه سیاسی سوریه در خارج بوده است. معارضه سیاسی و نظامی سوریه هرگز به یك مرجعیت واحد و طرح واحد برای مقابله با دولت سوریه نرسیدند، زیرا عامل تفرقه و تشتت در نطفه این معارضه بسته شده و به عنوان عامل ذاتی عمل كرده است. از جمله عوامل انقسام و انشعاب معارضه سوریه چه در بعد سیاسی و چه در بعد نظامی را میتوان در عوامل زیر خلاصه كرد:
1- دخالت نامحدود عامل خارجی در روند تحولات این معارضه: اختلاف اهداف و اولویتهای میان عناصر عامل خارجی چه منطقهای و چه بینالمللی عامل تأثیرگذاری در سختگیری و رفتار این معارضه سوریه بوده است.
رقابت دوحه – ریاض در برخی از رخدادهای سوریه برای معارضه مسلح و سیاسی فاجعهآمیز بوده است و جنگ قدرت در منطقه غوطه شرقیه در شرق پایتخت سوریه یكی از نتایج این رقابتهای منطقهای بوده است.
2- كودكی تحزب و تشكل جریانهای معارضه: بسیاری از رهبران و مؤسسین تشكلهای سیاسی و نظامی معارضه سیاسی نبوده و با الفبای تشكیلات و سازماندهی آشنا نبودهاند، زهران علوش مؤسس جیش الاسلام و حسان عبود رهبر و مؤسس حركه احرار الشام الاسلامیه دانشجوی معارف اسلامی و فقه بودند و مؤسسین لواء التوحید در حلب كسبه بودند و رهبر جبهه نوار سوریا در ادلب معمار و بنا بوده است. برخی دیگر از رهبران گروههای مسلح سوابق قاچاق مواد مخدر و اسلحه و سابقه شرارت و چاقوكشی داشتند.
3- عامل رقابت سیاسی و خودشیفتگی رهبری: طی پنج سال اخیر میان خود معارضه جهت كسب نفوذ و افزایش گستره و قلمرو، جنگها و نبردهای خونین رخ داده كه در این میان خون اهالی بیگناه ریخته شد. در این زمینه، نقش رقابت ایدئولوژیكی به ویژه ایدئولوژی جهاد در تشدید اختلافات میان حقوق معارضه برجستهتر و مؤثرتر بوده است. در عرصه معارضه سیاسی اختلاف دیدگاه و ایدئولوژی میان معارضه اسلامی – اخوان و معارضه لیبرال – سكولار مشهود بوده و در بعد مسلحانه و نظامی ایدئولوژیهای جهادی همواره در نبرد با ایدئولوژی جهادی محلی و بومی بوده است. در غوطه شرقیه جیش الاسلام با ایدئولوژی سلفی وهابی در نبرد با ایدئولوژی اخوانی – اسلام بومی فیلق الرحمن و جیش الامه بوده است. در ادلب، حلب و درعا «جبهه النصره» با ایدئولوژی جهاد بینالمللی وابسته به القاعده در نبرد اسلامگرایان معتدل گروههای همچون جبهه نوار سوریا به رهبری «جمال معروف» بوده است.
عامل ایدئولوژیكی در نبردهای داعش علیه گروههای معارضه مسلح سوریه بیتأثیر نبوده است. این نبردها تا مرز فروپاشی و نابودی برخی از گروههای مهم معارضه مسلح پیش رفت. جیش الاسلام در غوطه شرقیه، لواء التوحید در حلب و حركه احرارالشام در ادلب و حلب در جنگ با داعش تلفات سنگینی دیدند.
4- جغرافیای تنش و رقابت: هم اكنون در اردوگاه و جبهههای معارضه تنشها و رقابتهای خونین رخ در جبهه جنوبی، غوطه شرقی، حمص شمالی، استان رقه، ادلب، حلب و ... میدهد.
گرچه شعار همه گروههای معارضه مسلح و اغلب جریانهای معارضه سیاسی «سرنگونی نظام سیاسی بشار اسد» بوده ولی طی پنج سال اخیر این گروهها هرگز حول همین محور متحد وگرد نیامدند؛ رهبری، رویكرد فكری، رویكرد سیاسی و ایدئولوژیكی حجم و جایگاه جغرافیایی عناصر مهمی در پراكندگی و انقسام اردوگاه معارضه سیاسی و مسلح بوده است. عامل خارجی گاهی برای ضرورت براندازی دولت دمشق با ابزارها و فشارهای گوناگون این معارضه پراكنده را به تشكیل ائتلافها و جبهههای مصلحتی وادار میساخت ولی همیشه نتایج این كار جزء فشل وناامید بود.در راستای تشكیل ائتلافها این تجربهها رخ داده ولی نتیجه نهایی آن فروپاشی و انحلال بوده است.
1. اتاق عملیات الفتح در حلب: در 27 می 2015 از گرد آمدن31 گروه مسلح این استان پایهریزی شد، اما پس از اندك زمانی منحل شد.
2. اتاق عملیات انصارالشریعه: از تشكل 13 گروه مسلح به رهبری جبهه النصره در 2 ژوئیه 2015 در حلب سازمان یافته ولی در پی اختلافات ضعیف و پراكنده شد.
3. جیشالفتح در ادلب: در 24 مارس 2015 از ائتلاف جبهه النصره به حركه احرار الشام و جندالاقصی و چند گروه سلفی بومی در ادلب شكل گرفت. تسخیر كامل استان ادلب را در كارنامه خود دارد ولی پس از یك سال میان گروههای آن رقابت و درگیری خونین رخ داده است، حركه احرارالشام در نبرد رقابتی با جبههالنصره است.
4. القیاده الموحده در غوطه شرقیه: در 27 اوت 2014 تمام گروههای مسلح این منطقه متحد و فرماندهی متحدی تشكیل داده و جیشالاسلام، فیلق الرحمن و اتحاد اسلام لاجناد الشام مهمترین گروههای آن بوده ولی در سال 2015 و نیمه 2016 میان گروههای این منطقه یك جنگ تمام عیار رخ داد و جیشالاسلام و فیلق الرحمن به دو دشمن خونین تبدیل شدند.
5. الجبهه الجنوبیه در منطقه جنوب سوریه: در بهار 2015 در استانهای درعا و قنیطره از گروههای مسلح این منطقه سازمان یافت ولی نبرد رقابت و هواداری از جبههالنصره و داعش این ائتلاف مسلح را به شدت متزلزل ساخت.
6. الجبهه الشامیه: در حلب از گروههای مسلح بومی در 25 دسامبر 2014 پایهریزی شد ولی پس از اندك زمانی در آوریل 2015 تا مرز انحلال رفت و هم اكنون از آن فقط یك نام رسانهای و تبلیغی مانده است.
7. الجبهه الاسلامیه: بزرگترین ائتلاف نظامی معارضه مسلح سوریه بود كه در نوامبر 2013 اعلام موجودیت كرد ولی در نیمه 2014 به گذشته و انحلال پیوست.