الوقت- سینا به عنوان یک منطقه استراتژیک، متصل کننده شمال آفریقا به شامات از طریق مرزهای فلسطین اشغالی و غزّه ، از جایگاه ویژه ای در محاسبات القاعده و داعش در طرح دعاوی نظریِ مربوط به آزادیِ قدس و فلسطین برخوردار است. همچنین استنادات روایی که سینا را در زمره ، مناطق اصلی نبردِ آخر الزمان در شامات معرفی می کنند از دلایل محکم نظری است که شبه جزیره سینا در کانون توجه القاعده و داعش قرار داده است.
اتصال جغرافیاییِ سینا به شبه جزیره عربستان و امتداد شبکه قبیله ایِ سُنّی مذهب در هر دو شبه جزیره ، از یک سو ایجاد کننده همگراییِ قبیله ای در این دو منطقه بوده و از سوی دیگر از زمان شکل گیری القاعده ، شبه جزیره سینا را به یکی از مراکز ثقل القاعده و به خصوص نیروهای مهاجر از شاخه شبه جزیره عربستان بدل کرده است.
علاوه براین قرار داد صلح کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی ، به طور عام مورد اعتراض جریان اسلام گرایی در منطقه و مصر و به طور خاصّ مورد اعتراض شبکه قبیله ای سینا و به طور اخصّ قبایل شمال سینا قرار داشته که متاثر از درهم آمیختگی جمعیتی و فرهنگی با فلسطینی های غزّه قرار دارند. این درحالی است که200کیلومتر مرز مشترک بین این شبه جزیره و سرزمین های اشغالی، این منطقه را در یک نبرد فرضی، تبدیل به خط مقدم وسیع خواهد نمود. عوارض چنین وضعیتی به خوبی بعد از سقوط مبارک و آغاز دوران خلاء قدرت در مصر نمایان شد که در برگیرنده حملات گروه های جهادی از یک سو به ارتش و نیروهای امنیتی مصر و از سوی دیگر به نیروهای چند ملیّتی به عنوان تامین کنندگان امنیّت رژیم صهیونیستی بود.
در این میان فقدان بهره مندی حاکمیت مصر از ساختار قبیله گراییِ جدید ، و عدم مشارکت قبایل در حاکمیت باعث شده است تا قبایل مصر و بویژه سینا، برخلاف اردن نه تنها سهمی از قدرت، منافع و نیز مشارکت در تامین امنیت منطقه نداشته باشند که برعکس به عنوان یک ساختار جدا از حکومت به زندگی و تامین معاش خود ادامه دهند. عوارض چنین وضعیتی بعد از آغاز نفوذ القاعده در سینا ، شروع حملات تروریستی و خدشه دار شدن صنعت توریسم به عنوان یکی از اصلی ترین منابع درآمد قبایل سینا نمایان شد. این دوره که با آغاز محاصره غزّه از سال 2007 متقارن بود، شبکه قبیله ای سینا، بویژه بخش شمالی را تبدیل به یکی از قدرتمند ترین سیستم قاچاق سلاح و مهمات، انسان، دارو و موادّ مخدر کرد. تبعات تداوم چنین وضعیتی در اقتدار گریزیِ فزاینده قبایل سینا و افزایش حملات از سال1389(2010 ) نمایان شد که به نظر می رسد می توان ارتباط منطقی بین آن و خروج نیروهای آمریکایی از عراق برقرار کرد.
واقعیت اینجاست که خواستگاه عقیدتیِ بن لادن و البته ایمن الظواهری اخوانی است. همچنین ملیّت مصری و سر پُل های ارتباطی ایمن الظواهری در این کشور، می تواند مبنای مهمی برای تحلیل روند صعودی و نزولی عملیات های القاعده در دوره قبل و بعد از تسلط اخوان المسلمین بر حاکمیّت مصر باشد. به نظر می رسد بر همین اساس رهبر القاعده به وضوح ، سیسی را خائن و شریک اسرائیل و آمریکا قلمداد می کند، اما در مورد شخصِ مُرسی و اخوان المسلمین، صرفا به امر به معروف و نهی از منکر آنان بواسطه فراخواندن به دوری از دموکراسی و غرب و دعوتِ به شریعت اسلام اکتفا می کند.
در پایان باید گفت، عوامل در هم پیچیده حاکم بر مصر و سینا، باعث شده تا الگویِ عملکرد القاعده و داعش در شبه جزیره سینا نیز همانند سوریه، به جای هدفگیری دقیقِ رژیم صهیونیستی متمایل به سمت نبرد با ارتش و دولت مصر باشد. پایبندیِ دولت مصر به تامین امنیت رژیم صهیونیستی و قرار داد کمپ دیوید ، تسلط شاخه اخوان بر غزّه و سرنگونیِ اسلام گرایان بعد از یک دوره کوتاه یک ساله و نیز اتخاذ تمهیدات شدید امنیتی از سوی رژیم صهیونیستی در مرزهای خود با سینا، دلایل مرتبط و در هم آمیخته ای هستند که القاعده و داعش را بیش از طراحی و اجرای عملیات علیه رژیم صهیونیستی به حمله علیه مصر سوق می دهند.