الوقت- داعش را می توان به عنوان قدرتمندترین و گسترده ترین گروه سلفی تکفیری و جریان تروریستی در سطح جهان دانست که توانسته بر گستره سرزمینی بزرگی متشکل از نیمی از سوریه و بیش از یک سوم عراق مسلط شود و حکومتی ایجاد کند که بیش از پنج میلیون نفر را تحت سلطه قرار می دهد. جریان داعش به لحاظ فکری و ایدئولوژیک یکی از گروهها یا اصلی ترین گروه ها در زمره جریانهای موسوم به سلفی های جهادی تلقی می شود که بعد از شکل گیری و قدرت گرفتن و سپس تضعیف القاعده توانسته است به مهمترین جریان سلفی تکفیری تبدیل شود.
ریشه های شکل گیری داعش را می توان به دوره بعد از سقوط رژیم بعث در عراق و بعد از حمله آمریکا به این کشور دانست. در این دوره ابومعصب الزرقاوی که پیوندی ناگسستنی و جدی با شبکه جهانی القاعده و شخص اسامه بن لادن داشت بنیانگذار جریان سلفی تکفیری نوینی در عراق شد. این جریان در ابتدا تنها به عنوان یکی از ده ها جریان معارض دولت جدید عراق و مخالف آمریکا بود، اما توانست به تدریج به اصلی ترین جریان مسلح معارض در عراق تبدیل شود و گروههای معارض بسیاری را به خود ملحق نماید. ویژگیهای دولت اسلامی عراق یا القاعده عراق در برخی ابعاد با شبکه جهانی القاعده مشترک و نزدیک بود و در برخی از ابعاد و عرصه ها نیز این جریان سعی کرد تا با توجه به ویژگیهای خاص محیط سیاسی و اجتماعی عراق به ابعاد جدیدی توجه نماید. این ویژگیها که سپس به صورت جدی تر و پررنگ تری در داعش نمود و بروز داشت به گونه ای طراحی شد که باعث رشد و قدرت گرفتن حداکثری این جریان در عراق شود.
شبکه جهانی القاعده به رهبری اسامه بن لادن و با همفکری و همراهی رهبران دیگر مانند ایمن الظواهری در وهله نخست به مبارزه با دشمن دور یا غرب به رهبری آمریکا توجه داشت و این نوع از اولویتها و معیارهای القاعده باعث شد تا از سوی غرب مورد هدف قرار گیرد. اما القاعده عراق به رغم اعلام وفاداری به القاعده و شخص بن لادن به عنوان رهبر این شبکه، سعی کرد تا بر مفاهیم و بسترهایی مانند منازعه شیعی- سنی و دشمن نزدیک یعنی شیعیان متمرکز شود و در این راستا راهبردهایی را اتخاذ کرد که هدف آن ایجاد جنگ داخلی شیعی- سنی در عراق بود. هر چند این گونه اهداف با آگاهی و عملکرد مناسب دولت، رهبران و مردم عراق با ناکامی مواجه شد، اما مورد انتقاد رهبران القاعده و به خصوص الظواهری نیز قرار گرفت. اما با وجود این گونه انتقادات، القاعده عراق هرگز از پیشبرد دستورالعملها و طرحهای فرقه گرایانه دست نکشید و به شیوه های فتنه انگیزانه و خشونت بار خود همچنان ادامه داد. شیوه هایی که از جمله باعث واکنش سنی های عراق در قالب نیروهای بیداری یا الصحوه شد.
هر چند القاعده عراق تا سال 2010 تا حد قابل توجهی تضعیف شد، اما تحولات منطقه ای بعد از 2011 و به خصوص بحران سوریه بار دیگر شرایطی را ایجاد کرد که باعث قدرت گرفتن این جریان در قالبی جدید و تحت عنوان دولت اسلامی عراق و شام یا داعش شد. هر چند حمله آمریکا به عراق و فروپاشی رژیم بعث، شکافها و اختلافات قومی و فرقه ای در عراق و همچنین منازعات سیاسی و ضعفهای نظامی و امنیتی عراق نقش غیرقابل آنکار در شکل گیری و قدرت گرفتن داعش داشت، اما بحران سوریه، رقابتهای استراتژیک منطقه ای و حمایتهای جدی خارجی نیز نقشی بی بدیل در قدرت گرفتن داعش و تلاش آن برای ایجاد حکومت داشت.بر این اساس در شکل گیری و تداوم حیات داعش نقش اصلی را می توان به مولفه های درونی عراق و سوریه نسبت داد، اما در مورد قدرت گرفتن اساسی داعش و ایجاد حکومتی در ابعاد گسترده، نقش اصلی بر عهده حمایت های بازیگران بیرونی بوده است.
داعش در عرصه مالی و اقتصادی نیز سعی کرده است تا منابع مالی خود را متنوع سازد و از تمام ابزارها و منابع اقتصادی برای افزایش توان اقتصادی خود و تداوم حیاتش بهره برد. نوع نگاه اقتصادی و طراحیها و برنامه ریزیها و اقدامات اقتصادی داعش نشانگر آن است که این جریان به اهمیت منابع مالی و اقتصادی در تداوم کارکرد و نقش افرینی خود آگاه است. از نظر منابع مالی به رغم ابهامات موجود می توان به طیف وسیعی از منابع این گروه تروریستی از جمله فروش نفت و منابع طبیعی، کنترل بانکها، مالیات گیری، سرقت دارایی ها و اموال، آدم ربایی و گروگان گیری و دریافت باج، اسارت و فروش زنان از جمله زنان ایزدی، کمکهای مالی سازمانهای غیر انتفاعی و دریافت کمک از طریق برخی شبکه های مدرن را مورد اشاره قرار داد. از نظر منابع انسانی نیز حکومت داعش با تسلط بر میلیونها نفر در عراق و سوریه منابع انسانی مهمی را در اختیار دارد و مهمتر اینکه با روشهای مختلف به جذب نیرو و منابع انسانی از خارج از محدوده حکومت می پردازد. به لحاظ توان نظامی به رغم تاثیر حملات نیروهای عراقی و سوری و برخی حملات هوایی بر نابودی نیروها و به خصوص تجهیزات داعش، این گروه توانسته است همچنان بخش مهمی از توان نظامی خود را حفظ کند. با این حال حملات جدید روسیه با توجه به اراده و جدیت بیشتر روسها در مبارزه با داعش می تواند خسارتهای جدیدتری به این جریان وارد سازد. از نظر قدرت رسانه ای، داعش به توانمدیهای بالایی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی به خصوص در میان جهان اهل سنت دست یافته و از روشهای جدید و تاثیرگذاری استفاده می کند.
داعش در طول حیات خود هم دستاوردهای مهمی داشته و هم برخی ناکامیها و شکستها را تجربه کرده است. به لحاظ توان نظامی به رغم اینکه نیروهای دولتی و مردمی در عراق و سوریه توانستند ضربات مهمی را به داعش وارد کنند، اما این گروه توانسته همچنان توان نظامی خود را تا حد قابل توجهی حفظ نماید. عدم اراده یا تاثیرگذاری عملیاتهای هوایی ائتلاف بین المللی تحت رهبری داعش از جمله مهمترین عوامل تاثیرگذار در تداوم قدرت داعش بوده است.
اما فارغ از توانمندیها و منابع قدرت داعش، نوع رویکرد بازیگران منطقه ای و بین المللی نیز اهمیت بالایی در نقش و آینده این گروه دارد. در این چهارچوب رویکردها و نوع نقش آفرینی آمریکا و روسیه به عنوان دو قدرت بین المللی و ترکیه و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر منطقه ای از اهمیت بالاتری برخوردار است. آمریکا تاکنون با ابهامات بسیار و سیاستهای متغیری در قبال داعش رفتار کرده است. تاثیرگذاری آمریکا در شکل گیری و افزایش قدرت داعش به عنوان ابزاری در سیاست منطقه ای تا اعلام تشکیل ائتلافی بین المللی برای مبارزه با داعش از سیاستهای متفاوت و متناقض واشنگتن در قبال این گروه حکایت می کند. با این حال واقعیتها حکایت از آن دارد که آمریکا تمایل و اراده چندانی برای نابودی داعش ندارد و فقط در جهت مهار و کنترل آن تلاش می کند. روسیه با توجه به احساس تهدید از قدرت گرفتن داعش و تاثیرات مخرب آن بر دولتهای منطقه ای متحد خود مانند سوریه روز به روز بر تلاشهای خود برای مقابله با داعش افزوده است. به رغم کوشش مسکو برای جذب برخی کشورهای منطقه و غرب برای ایجاد ائتلافی کارآمد برای مبارزه با داعش این کوششها به نتیجه ای نرسیده است، اما این کشور توانست با همکاری ایران، عراق و سوریه ائتلاف نوین چهارجانبه ای ایجاد کند که باعث تحرکات جدیدی ضد داعش شده است. بر این اساس در حال حاضر حملات و فشارهای جدیدی از سوی روسیه در مقابل داعش و سایر گروههای تروریستی در حال انجام است که می تواند موازنه قدرت را به زیان آن تغییر دهد.
در سطح منطقه ای، ترکیه بیشترین تسهیلات و امکانات و حمایتها را برای رشد و قدرت گرفتن داعش فراهم ساخت و سعی کرد تا از داعش به عنوان ابزاری برای تغییر دولت در سوریه استفاده کند. عربستان سعودی نیز با توجه به نقش کانونی خود در ترویج تفکر وهابیت و حمایت از گروههای سلفی تکفیری نقش جدی در رشد و توسعه قدرت داعش داشت و آن را به مثابه جریانی برای تغییر شرایط منطقه و تغییر موازنه قدرت به نفع خود به خصوص با تغییر دولتها در سوریه و عراق می نگرد.
در مجموع باید گفت که از آنجایی که داعش به صورت همزمان پدیده ای سیاسی، مذهبی- اجتماعی و امنیتی است، غلبه و نابودی آن مستلزم اتخاذ همزمان گامهایی در همه این عرصه هاست و به خصوص اینکه عدم توافق سیاسی و استراتژیک کشورهای مختلف در خصوص بحرانهای عراق و سوریه نقش مهمی در ادامه حیات داعش دارد. هر چند که مجموعه شاخص ها و عوامل، تداوم حیات قدرت داعش را نشان می دهد، اما مجموعه ای از تحولات جدید را می توان شاهد بود که می تواند تا حدی بر کاهش قدرت داعش نسبت به گذشته تاثیرگذار باشد. هجوم سیل پناهندگان سوری به اروپا و تاکید دولتهای اروپایی بر لزوم مبارزه جدی تر با داعش، تحولات ترکیه و سخت تر شدن کسب حمایت از طریق ترکیه از سوی داعش و مهمتر تشکیل ائتلاف جدید چهارجانبه با حضور روسیه، ایران ، عراق و سوریه و ورود نظامی روسها به سوریه برای مبارزه با گروههای تروریستی از جمله مولفه هایی است که می تواند به تضعیف بیشتر و جدی تر داعش کمک کند. با این حال هنوز نمی توان چشم اندازی برای نابودی و حذف کامل داعش در منطقه حداقل در یک دوره زمانی کوتاه مدت متصور بود.
جواد مددی