الوقت- در سال های اخیر، منطقه قفقاز به دلیل ماهیت ژئوپلتیك و ژئواكونومیك خود، برای قدرت های منطقه ای و فرامنطقهای دارای اهمیت بسیار زیادی بوده است. قفقاز در حالی در چهار راه تعاملات استراتژیكی قرا گرفته که وقوع جنگ و سپس قرارگیری وضعیت نه صلح و نه جنگ، به پیچیدگی های معادلات امنیتی این منطقه افزوده است. در این معادله از یك سو بازیگران منطقه ای همچون جمهوری اسلامی ایران و تركیه تلاش می كنند به دلیل هزینه های امنیتی سنگین این وضعیت برای منطقه، در مسیر چارچوبسازی برای صلح حركت كنند و از سوی دیگر، قدرت های بزرگ نظیر آمریكا تلاش می كنند با افزایش عمر پیچیدگی امنیتی، به حداكثرسازی منافع خود در این كشورها اقدام كنند. به بیان دیگر، در حالی كه كشورهای منطقهای به سمت حداكثرسازی امنیت حركت می كنند، قدرت های فرامنطقهای به حداكثرسازی منافع از طریق پیچیدهسازی امنیت می اندیشند.
بر این اساس با توجه به سابقه ی تاریخی موجود میان آذربایجان و ارمنستان و همچنین تعدد قدرت های درگیر در مناقشهی قرهباغ، به نظر می رسد كه هیچ قدرت منطقه ای و حتی فرامنطقه ای نمی تواند به عنوان میانجی عمل كند. در این راستا به نظر می رسد فعالیت های گروه مینسك و شورای امنیت و همكاری اروپا نیز راه به جایی نخواهند برد. چنانكه تاكنون نیز تنها دستاورد عملی گروه مینسك، صرفاً اجرای بند اول موافقتنامه صلح، یعنی برقراری آتشبس بوده است كه البته این مسئله نیز گهگاه از سوی طرفین نقض شده و یا نسبت به نقض آن و شروع جنگی تازه، تهدیداتی صورت گرفته است.
در این بین به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران به عنوان یك كشور قدرتمند و تاثیرگذار در مسائل منطقه ای و بینالمللی و همچنین با توجه به پیوندها و روابطی که با هر یک از طرفین درگیر در مناقشه قرهباغ دارد، می تواند به عنوان میانجی، آذرایجان و ارمنستان را در حل و فصل بحران یاری نماید. به خصوص که کهنه شدن زخمهای عمیق منطقه نظیر مناقشه قرهباغ، نه به نفع آذربایجان و ارمنستان و نه به سود ایران است. از این رو ایران با توجه به توانمندیها و ظرفیتهای خود می تواند نقش بسیار مهمی در حل و فصل این مناقشه ایفا نماید. البته در حال حاضر به نظر می رسد پیشنهاد میانجیگری ایران در مناقشه قرهباغ با استقبال طرف های دیگر به خصوص آذربایجان مواجه نشده و روسها نیز چندان رضایتی از این امر ندارند. زیرا مسكو گمان می كند كه حضور و میانجیگری ایران در مناقشه قرهباغ می تواند جایگاه روسیه را در حل و فصل مسائل منطقه ای تضعیف نماید.
در این بین به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران با توجه به ظرفیت های موجود در سیاست خارجی خود، باید بیش از گذشته نسبت به میانجیگری در مناقشه قرهباغ حساسیت نشان دهد. زیرا علاوه بر گسترش روابط خود با طرفین درگیر در مناقشه، می تواند در مسائل منطقه ای نیز به طرز موثرتری به ایفای نقش بپردازد. به خصوص كه پیوندهای تاریخی و فرهنگی زیادی میان ایران با ارمنستان و آذربایجان وجود دارد كه باید سیاست خارجی ایران و دستگاه دیپلماتیك از آنها بهرههای فراوان ببرد.
به طور كلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی سال های گذشته، در قبال مناقشه قرهباغ، پیوسته سیاست مصالحه، تعادل و آشتی جویی بوده است و تهران تلاش کرده تا در سیاستگذاری های خود، سیاست متوازنسازی و خط و مشی حل وفصل اختلافات کشورهای همجوار را دنبال کند. از دید جمهوری اسلامی ایران، ثبات منطقه كه لازمه آن حل مناقشه های موجود و جلوگیری از بروز زمینه برای هرگونه مناقشه جدید است، صرفا در چارچوب همكاری های منطقه ای میسر است و نیروهای فرامنطقه ای در این مورد اقدام مثبت و موثر انجام نداده یا قادر به انجام آن نیستند. نمونه این وضعیت تلاش چندین سالهی گروه مینسك برای حل مناقشه قرهباغ است كه تاكنون هیچگونه نتیجه عملی نداشته و فقط مذاكره برای مذاكره را در برگرفته است.
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران در سال های گذشته برای حل و فصل منازعه قرهباغ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان، حسن نیت خود را نشان داده و تلاش های بسیاری كرده است. به نحوی كه علاوه بر ارائه مدل های صلح به هر دو طرف، تلاش های پس زمینه ای فرایند پس از آتشبس را نیز به عهده گرفته است. بدین معنا كه جمهوری اسلامی ایران با كمك های انساندوستانه به مردم جمهوری آذربایجان تلاش كرده تا بخشی از آسیب های این جنگ را برای مردم كاهش دهد. از این رو حضور ایران به عنوان میانجی در مذاكرات طرفهای آذری و ارمنی می تواند به حل و فصل مناقشه قرهباغ منجر شود. نباید از یاد برد که ایران به لحاظ جغرافیایی یکی از آسیب پذیرترین کشورها در مقابل شعله ور شدن آتش جنگ در منطقه قفقاز مسوب می شود. به این دلیل که بواسطه نزدیکی جغرافیایی به صورت ناخواسته ممکن است درگیری نظامی به خاک ایران نیز کشیده شود. کما اینکه در جریان درگیری های اخیر، سه گلوله توپ یا خمپاره به نزدیکی یک روستا در شهرستان خداآفرین در استان آذربایجان شرقی اصابت کرد. نکته قابل توجه این است که مشخص نیست این گلولهها از سوی کدام یک از طرفین درگیری میان نیروهای جمهوری آذربایجان و نیروهای ارمنی ساکن در قرهباغ پرتاب شدهاند. اگر چه ارتش و مرزبانی ایران آماده پاسخگویی قاطع به هر گونه تعرضی هستند، اما خسارت های احتمالی ناشی از چنین درگیری هایی وجود دارد. علاوه بر این شعله ور شدن جنگ و درگیری در منطقه می تواند به سرازیر شدن سیل آوارگان جنگی و پناهندگان به ایران منجر شود که این مسئله نیز دارای پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. به همین دلیل ایران، تشدید درگیریها در قرهباغ را موجب ناامنی در منطقه می داند و خواهان توقف فوری هرگونه خشونت و درگیری است.
ایران دست کم به چند دلیل خواهان حل و فصل مناقشه قرهباغ است. این دلایل عبارتند از:
1. عملیات نظامی در طول مرزهای ایران، خطری جدی برای امنیت جمهوری اسلامی محسوب می شود. به خصوص که طولانی شدن مناقشه و یا وقوع مجدد جنگ بین آذربایجان و ارمنستان می تواند به حضور نیروهای نظامی روسیه و یا کشورهای غربی در منطقه بیانجامد. مسلما چنین امری بر خلاف منافع امنیتی جمهوری اسلامی ایران است.
2. طولانی شدن مناقشه می تواند به وقوع مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی همچون مهاجرت و پناهندگی افراد جنگ زده منجر گردد. ایران طی سال های پس از انقلاب میزبان حدود 4 میلیون پناهنده از افغانستان و عراق بوده که هر کدام از آنها مشکلات خاصی را برای کشور ایجاد کرده اند. این در حالیست که وقوع یک جنگ جدید میان آذربایجان و ارمنستان می تواند موجب گسیل شدن سیل پناهندگان از این کشورها به مرزها شمالی ایران شود. مسلما چنین امری برای جمهوری اسلامی چندان خوشایند نیست و می تواند ایران را با مشکلات متعددی مواجه نماید.
3. ممکن است جنگ آذربایجان و ارمنستان به سود یکی از آنها تمام شود و موازنه قدرت در منطقه از بین برود. مسلما چنین امری به نفع ایران نیست؛ زیرا ایران خواهان توازن قدرت بین ارمنستان و آذربایجان است. در واقع نه آذربایجان قدرتمند و نه ارمنستان قدرتمند، به نفع ایران نیستند. بنابراین هر دو کشور باید با استفاده از فشار بر طرف دیگر، در تعادل نگه داشته شوند. به همین دلیل ایران همیشه از هر ابتکار عمل با هدف حل و فصل کشمکش ها بدون هر گونه تغییر در مرزهای شناخته شده بین المللی استقبال کرده است.
4. درگیری آذربایجانی ـ ارمنی می تواند دسترسی کامل ایران به اروپا را مختل سازد و مسلما چنین امری در راستای منافع ملی ایران قرار ندارد.
5. بروز جنگ نظامی میان آذربایجان و ارمنستان می تواند موجب حضور نیروهای خارجی در منطقه شود که چنین امری با منافع امنیتی ایران در تضاد است. با توجه به پیوندها و ارتباطهایی که میان آذربایجان و ارمنستان با آمریکا و روسیه وجود دارد، ممکن است درگیری میان باکو و ایروان به برخورد مسکو و واشنگتن و لشکرکشی احتمالی آنها به منطقه منجر شود. مسلما چنین امری برای جمهوری اسلامی ایران که خواهان حل و فصل مناقشه بدون حضور قدرت های فرامنطقه ای است، تهدیدی مستقیم محسوب می شود.
6. در سطح منطقه ای، یک رقابت میان ایران و ترکیه برای ایفای نقش و افزایش نفوذ خود در کشورهای به جا مانده از شوروی سابق وجود دارد. به خصوص طی سال های پس از فروپاشی شوروی، غرب و به ویژه ایالات متحده تلاش کرد ترکیه را به عنوان یک مدل و الگو برای کشورای منطقه مطرح کند و حتی نقش رهبری در سیاست منطقه را نیز به آنکارا واگذار نماید. با این حال به نظر می رسد دست کم در مورد مناقشه قرهباغ، ایران از فرصت های بیشتری نسبت به ترکیه برای ایفای نقش منطقه ای برخوردار است. در واقع دشمنی بین ترک ها و ارامنه، فرصتی را برای ایران به منظور مخالفت با سیاست های ایالات متحده در منطقه فراهم کرده است. به خصوص که ایران تنها قدرت منطقه ای است که فرصت بازی به عنوان میانجی بی طرف در این درگیری را دارا است.
شعیب بهمن