الوقت- از زمانی که ارتش صهیونیستی به جنوب لبنان حمله کرد و برای اولین بار در دو دهه گذشته با رزمندگان حزبالله به صورت زمینی وارد نبرد شد، غایب محسوسی در این درگیری وجود داشت که آن هم ارتش لبنان بود.
درشرایطی که درگیری بین رژیم صهیونیستی و حزبالله به سمت یک جنگ تمام عیار پیش میرود، بسیاری این سوالات را مطرح میکنند که آیا لبنان ارتش دارد و چرا در این وضعیت بحرانی غایب است، چرا ارتش از سرزمین لبنان در برابر تهاجم رژیم صهیونیستی دفاع نمیکند؟ مهمتر از آن، چرا حزبالله و نه ارتش در برابر اسرائیل مقاومت میکنند؟
ارتش ضعیف یادگار جنگ داخلی لبنان
ضعف ارتش لبنان بازتابی از تاریخ پرتلاطم این کشور و سیاست داخلی فرقهای پیچیده آن است. جنگ داخلی خونین لبنان همانگونه که بر ساختارهای سیاسی تاثیر منفی گذاشت در بدنه ارتش نیز منجر به شکافهای گسترده شد و بسیاری از سربازان ارتش را ترک کرده و به نیروهای مقاومت پیوستند و عملا ارتش نقش خود را به عنوان تضمین کننده امنیت و دفاع از شهروندان از دست داد.
ضعف نیروهای مسلح لبنان گواهی بر وضعیت شکننده و از هم گسیخته کشوری است که ارتش آن ظرفیت کمی برای دفاع در برابر متجاوزان دارد یا اصلاً ندارد. در واقع، حتی قدرتمندترین نیرو در کشور نبوده و با توجه به قدرت نظامی حزبالله، نیروی نظامی در سایه به شمار میرود.
لبنان در چند دهه گذشته بنا به دلایل گوناگونی از جمله مخالفت قدرتهای بزرگ و عدم مشخص بودن استراتژی احزاب و اقوام داخلی دارای ارتشی ضعیف بوده است، ارتشی که عملا در هیچ یک از حملات رژیم اشغالگر نقش چندانی نداشته و بیشتر ماموریتش کمک به آسیب دیدگان داخلی بوده است.
ارتش لبنان از نظر قانون اساسی تابع نهادهای سیاسی است که اعضای آن دیدگاههای متفاوتی در مورد بحران جاری دارند. بر اساس قانون اساسی لبنان، اولین ماموریت ارتش شامل دفاع از لبنان و شهروندان آن در برابر تجاوزات خارجی به ویژه حملات اسرائیل، حفظ ثبات و امنیت داخلی، مقابله با تهدیدات علیه منافع حیاتی کشور، مشارکت در فعالیتهای توسعه اجتماعی و انجام عملیات امدادی با هماهنگی مردم و موسسات بشردوستانه است.
ارتش لبنان عملکرد متفاوتی نسبت به ارتش کشورهای دیگری دارد و منابع لازم برای دفاع از قلمرو لبنان را ندارد، بلکه برای حفظ ثبات داخلی استفاده بکار گرفته میشود. به عبارتی، ارتش در لبنان نقش پلیس محلی را بازی میکند که در اعتراضات داخلی واردعمل میشود تا امنیت و ثبات را برقرار کند.
بنابراین، با توجه به ضعف تسلیحاتی، کمبود آموزش، مجهز نبودن ارتش به سلاحهای سنگین، ارتش از کارایی و توان لازم برای مقابله با دشمنان خارجی برخوردار نبوده و عملا این وظیفه مهم برعهده نیروهای حزبالله بوده است. در جنگ 2006، ارتش لبنان وارد جنگ نشد و این نبرد به حزبالله محدود شد، هرچند که در بمبارانهای اسرائیلی، دهها نفر از نیروهای ارتش و امنیتی لبنان جانشان را از دست دادند.
درباره اینکه چرا ارتش لبنان وارد درگیری مستقیم با اسرائیل نمیشود، کارشناسان معتقدند آمارها حاکی است که این ارتش از نظر تسلیحاتی و آموزشی فاقد مولفههای قدرت برای جنگیدن است. مهمترین علت آن این است که به گزارش سفارت واشنگتن در بیروت، آمریکا به عنوان بزرگترین متحد و حامی نظامی رژیم صهیونیستی، همزمان حامی اصلی ارتش لبنان نیز محسوب میشود و بخشی از حقوق نیروهای آن را میپردازد و سلاحهای سبک و مهمات را در اختیار آنها قرار میدهد.
در سال 2022، وزارت خارجه ایالات متحده مدعی شد که از سال 2006 تاکنون، بیش از 3 میلیارد دلار در آموزش و ارتقای قابلیتهای ارتش لبنان سرمایهگذاری کرده است. این درحالی است که در سالهای پس از آزادسازی لبنان در سال 2000 نوعی همکاری بین جبهه عربی-غربی-عبری برای تحت فشار قرار دادن دولتمردان لبنان و با هدف کنار زدن حزبالله از ساختار سیاسی این کشور به وجود آمده است و لذا همه کمکهای مالی و نظامی به دولت و ارتش تا حد زیادی قطع شده است.
با این حال، برخی شیوخ عرب خلیج فارس به کمکهای محدود به ارتش لبنان ادامه میدهند. در این راستا، ارتش لبنان در تیرماه سال جاری اعلام کرد که دولت قطر ۲۰ میلیون دلار بودجه اضافی برای ارتش این کشور اختصاص خواهد داد. وزارت خارجه قطر نیز متعاقبا از حمایت مالی ۶۰ میلیون دلاری از ارتش لبنان خبر داد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، کمکهای قطر اولین کمک مالی است که در 5 سال اخیر به حقوق نظامیان ارتش لبنان اختصاص مییابد.
نقش ارتش در قطعنامه 1701
با وجود ابهامات زیاد درباره نقش ارتش لبنان، نقش و جایگاه ارتش در درگیریهای مرزی بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که تصور میشود. برای درک نقش ارتش لبنان در میان نبرد بین اسرائیل و حزبالله، مراجعه به قطعنامه 1701 سازمان ملل ضروری است.
به طور مشخصتر، ارتش لبنان در تلاش است تا قطعنامه 1701 شورای امنیت را که در سال 2006 به تصویب رسیده بود، اجرا کند که به دنبال حل مناقشه بین رژیم صهیونیستی و حزبالله با ایجاد منطقه حائل در جنوب لبنان است. این قطعنامه بر خروج نیروهای اسرائیلی، خلع سلاح حزبالله و استقرار ارتش لبنان و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل «یونیفل» در جنوب لبنان را برای نظارت بر آتشبس و حفظ صلح، تاکید میکند.
براساس این قطعنامه از بیروت و یونیفل خواسته شد که نیروهای خود را به صورت مشترک در منطقه مستقر کنند تا پس از خروج نیروهای اسرائیل، تنها قدرت دست دولت لبنان باشد و هیچ سلاحی بدون رضایت دولت در منطقه جابهجا نشود. اما نکته مبهم و مغفول در این قطعنامه این است که آیا ارتش از توان لازم برای مقابله در برابر تهاجم خارجی برخوردار است که در صورت وقوع بحران بتواند از امینت شهروندان و تمامیت ارضی لبنان دفاع کند.
نقش ارتش در جنگ بین رژیم اشغالگر و حزبالله بسیار جزئی است و به طور فعال در جنگ شرکت نمیکند و بیشتر به پشتیبان تدارکات شباهت دارد تا نیروی مسلح قدرتمند. ارتش لبنان خود را در شرایط چالش برانگیزی میبیند و وظیفه دارد از مرزهای لبنان در برابر تهاجم پیشروی رژیم اشغالگر محافظت کند و همزمان از رویارویی مستقیم با آن اجتناب کند. از اینرو، نیروهای ارتش لبنان در بلاتکلیفی گستردهای به سر میبرند که واقعا هدفشان در این کشور چیست.
ساختار تشکیلاتی ارتش لبنان
آنگونه که از ساختار و تشکیلات ارتش لبنان برمیاید نشان میدهد این نیروی نظامی فقط شکل و شمایل ظاهری ارتش را دارد. ارتش لبنان زیر نظر وزارت دفاع ملی فعالیت میکند و متشکل از فرماندهی ارتش و 3 بخش اصلی «نیروی زمینی، هوایی و دریایی» است اما با وجود این تشکیلات گسترده، به لحاظ نظامی از حزبالله ضعیفتر است و بودجه آن تا حد زیادی از طریق کمکهای بینالمللی تامین میشود.
نیروهای زمینی، بزرگترین و قدرتمندترین نیرو در ارتش لبنان است که شامل بیش از 4500 خودروی نظامی مانند تانک و سامانه موشکی است که مسئول دفاع از لبنان و انجام عملیات تهاجمی مشترک هستند. واحدهای کلیدی شامل پیاده نظام مکانیزه، گارد جمهوری خواه و نیروهای زبده مانند هنگ هوابرد و کماندوها هستند که بر شناسایی و مبارزه با تروریسم تمرکز دارند. نیروی زمینی آن فقط دارای 200 دستگاه تانک و هزاران خودروی زرهی است که قدمت برخی از آنها به دوران شوروی باز میگردد و به عبارتی بسیاری از آنها از خدمت خارج شدهاند.
ارتش لبنان دارای قابلیتهای دفاع هوایی محدودی است که برای مقابله با تهدیدات هوایی پیشرفته، مانند تهدیدات رژیم صهیونیستی کافی نیست. ارتش لبنان هواپیمای جنگی ندارد و تعداد بالگردهای جنگی، امداد، آموزشی و آتش نشانی آن فقط حدود 70 فروند است.
نیروی دریایی نیز 69 کشتی برای تامین امنیت مرزهای دریایی، جلوگیری از قاچاق و حفاظت از منطقه انحصاری اقتصادی لبنان دارد.
اگرچه ارتش لبنان در کل حدود 80000 نیرو دارد اما تنها 5000 نفر در جنوب لبنان مستقر هستند. استخدام در ارتش کاملاً مبتنی بر نیروهای داوطلب است و بر اساس کتاب اطلاعات جهانی سیا، ارتش لبنان «تقریباً 73000 نیروی فعال (70000 نیروی زمینی، 1500 نیروی دریایی، 1500 نیروی هوایی) دارد.
ارتش لبنان از 4 سطح «فرماندهی، رئیس ستاد، معاونان و ادارات و آژانسها» تشکیل شده است. طبق گزارش Global Firepower، در سال 2024، نیروهای مسلح لبنان از نظر قدرت در رتبه 118 از 145 کشور قرار دارد و برای کشوری که با بحرانهای امنیتی چند دههای در داخل و خارج مواجه بوده است، جایگاه مناسبی به شمار نمیرود.
تجهیزات ارتش لبنان به دلایلی از جمله کمبود بودجه، کشمکشهای سیاسی و همچنین به دلیل حضور نیروهای خارجی قدیمی است. پس از پایان جنگ داخلی لبنان، رهبری ارتش تصمیم به اصلاح و تجهیز مجدد ارتش به تجهیزات پیشرفتهتر و سازگار با وظایف گرفت، اما با گذشت چهار دهه اکنون تجهیزات آن همچنان از طریق برخی کمکهای خارجی تامین میشود و حدود 85 درصد از تجهیزات ارتش لبنان ساخت آمریکا و بقیه ساخت انگلیس، فرانسه و شوروی سابق است.
امید واشینگتن-تلآویو به ارتش لبنان
اینکه مقامات صهیونیستی تلاش میکنند با استفاده از قطعنامه 1701، حزبالله را خلع سلاح کرده و امنیت جنوب لبنان را به نیروهای ارتش بسپارند بیدلیل نیست، زیرا ارتشی ضعیف در خطوط مرزی سرزمینهای اشغالی و لبنان اهدف آنها را بیشتر تامین میکند.
در این راستا، سرتیپ عساف اوریون، از افسران ارشد ارتش صهیونیستی اخیرا در سخنانی گفت:«ارتش لبنان، ارتشی خانگی است که بسیاری از دولتهای غربی به آن کمک مالی میکنند و سازمان ملل سوخت و غذای آن را تامین مینماید». تال بئیری، رئیس بخش تحقیقات مرکز صهیونیستی "آلما" نیز گفت:«تسلیحات ارتش لبنان قدیمی است و به هیچوجه نمیتواند تهدیدی برای ارتش اسرائیل باشد».
با توجه به اینکه ارتش لبنان تجربه میدانی و نیروهای زبده ندارد و به لحاظ مالی و نظامی به قدرتهای غربی وابسته است، لذا کارشناسان به هیچ عنوان انتظار ندارند که ارتش این کشور وارد جنگ با رژیم صهیونیستی شود و معتقدند دولت لبنان ترجیح میدهد که حزبالله در صورت شروع جنگ در آن مشارکت کند همانطور که سالهاست در لبنان وضعیت اینگونه است.
از آنجا که غربیها دنبال خلع سلاح حزبالله و سپردن امور امنیتی به دست ارتش لبنان هستند تا بتوانند نیروی گوش به فرمان و مطیع در برابر خود و رژیم صهیونیستی تشکیل دهند، لذا پس از تحولات یکسال اخیر بیش از پیش روی این موضوع تمرکز کردهاند.
در این رابطه، هفته گذشته سایت «responsible statecraft» در گزارشی اعلام کرد که در بحبوحه تنشها بین لبنان و اسرائیل، برخی مقامات آمریکایی از این فرصت استفاده میکنند تا نیروهای مسلح لبنان را دوباره آموزش دهند. بر اساس این گزارش، این مقامت با اشتیاق برای استفاده از شکستهای احتمالی حزبالله، امیدوارند از کمکها و آموزشهای امنیتی ایالات متحده برای ارتقای نیروهای مسلح ضعیف و کم بودجه لبنان استفاده کنند تا بتواند آینده امنیتی کشور را از دست گروه نیابتی ایران خارج کنند تا بتواند مسئولیت تثبیت مرز جنوبی لبنان را برعهده بگیرد.
با این حال رونامه «فایننشال تایمز»، اخیرا به نقل از کارشناسان نوشت:«هیچ علاقهای در بین آمریکاییها وجود ندارد که ارتش لبنان به اندازه کافی قوی شود که برتری نظامی اسرائیل را تهدید کند».
این پروژه در زمانی روی میز دولت آمریکا قرار گرفته است که حزبالله در یکسال گذشته ضربات سهمگینی را به دشمن صهیونیستی وارد کرده که طی آن دهها هزار شهرکنشین آواره شدهاند و لذا واشینگتن قصد دارد تا نیروهای مقاومت را از مرزهای اراضی اشغالی دور کرده و امنیت صهیونیستها را تضمین کند.
حزبالله به دلیل اینکه قدرت بلامنازع در لبنان به شمار میرود، هیچگاه اجازه نخواهد داد تا دشمنان خارجی، امنیت لبنان را وجه المصالحه خواستههای خود قرار دهند. خارج شدن حزبالله از جنوب لبنان، به منزله صاف کردن مسیر اشغالگری ارتش صهیونیستی است، همان سناریویی که در سال 1982 در نبود ارتش قدرتمند رخ داد و این چیزی نیست که رهبران مقاومت به آن تن دهند.